چهره ها

امیرعلی نبویان در گفتگو با کولاک:بازیگری دغدغه من نیست

در این پست از مجله اینترنتی کولاک مطلبی در مورد

امیرعلی نبویان در گفتگو با کولاک:بازیگری دغدغه من نیست

ارائه شده است ، در صورتی که محتوای این پست مورد توجه تان واقع شده است، می توانید برای مشاهده مطالب بیشتر در این موضوع به دسته بندی

ویژه

مجله اینترنتی کولاک مراجعه کنید .

گفتگو: عباسعلی اسکتی

عکس: مازیار اسدی

در «خانه دختر» و «زرد» رفاقتی بازی کردم

اکران این فیلم ها (زرد و خانه دختر) اتفاقی با همدیگر همزمان شده است. «خانه دختر» که مدت ها توقیف بود و رفع توقیف آن همزمان شد با اکران فیلم «زرد». اصلا به انگیزه بازیگری و ادامه بازیگری در این فیلم ها بازی نکرده ام و خیلی حضورم رفاقتی است و دو، سه سکانس در هر کدام بازی می کنم. یعنی به انگیزه بازیگری در این فیلم ها نبوده ام، رفیق های من بوده اند، محبت کرده اند و زنگ زده اند و من هم اجابت و اطاعت کرده ام.

بازیگری؛ دغدغه من نیست

برای حضور در فیلم زنگ زده اند اما قبول نکردم. بازیگری در حد اینکه بخواهم جدی دنبال کنم نبوده و دغدغه من نیست، خیلی برای ادامه دادن انگیزه ای ندارم.

دوران عجیبی در فیلم «خانه دختر» داشتم

البته تجربه بازیگری خیلی باحال بود! با شهرام شاه حسینی خیلی دوران عجیبی در خانه دختر سپری شد. از زمانی که ماجرای مربوط به نمایش در جشنواره پیش آمد و در جشنواره فجر به لحاظ محبوبیت جزو فیلم های منتخب مردم بود. منتها متاسفانه در داوری جشنواره قرار شد به کل نادیده گرفته شود. یعنی در هیچ بخشی از داوری جشنواره کاندید نشد و به نظر من طبیعتا به دلایل مسائل فنی، تکنیکی و هنری نبوده است، آن ماجراها که باعث شد این فیلم در هیچ بخشی کاندید نشود.

سانسور باعث برداشت های بدی از فیلم شد

از فیلم برداشت های عجیبی می کنند که حتی بدتر از آن چیزی است که از ابتدا قرار بود باشد، یعنی سانسور سبب شده که برداشتهای بدتری از خود فیلم شود و اینها چیزهایی است که راستش را بخواهید دلم نمی آید بروم و فیلم را در دوره اکران تماشا کنم! همسرم خیلی دوست داشت برویم و ببینیم منتها نرفتیم، دلم خیلی برای شهرام شاه حسینی سوخت.

نظر من در مورد عدم اکران فیلم درست نیست!

در مورد خانه دختر متاسفانه این فیلم به دو پاره تقسیم شده، یک پاره معمایی که جنبه جنایی پیدا می کند که اصلا این دختر چه بلایی سرش آمده است و اصلا کسی او را کشته؟ ماجرای اس ام اس هایی که برای همکلاسی هایش می آید و از این دست و پاره دوم آن مساله مربوط به سوال اجتماعی که در ذهن نویسنده و کارگردان گذشته، این نظر شخص من است که نه بابا، چه کاری است که چنین فیلمی را با این شرایط سانسور اکران کنند؟ ولی این جواب من خیلی جواب درستی نیست!

در حق سینمای بخش خصوصی اجحاف می شود

تهیه کننده ای پشت این فیلم بوده است که سرمایه گذاری کرده. من نمی توانم همینطوری بگویم که نه آقا به نظر من این فیلم نباید اکران می شد! آنوقت بحث یک سرمایه ای که گذاشته  شده. فیلمی که نمایش داده نشده و خرجی که برنگشته است پیش می آید و این با توجه به سینمایی که تا این حد در مضیقه است. بخش خصوصی تا این حد در مضیقه و نحیف است، خیلی غیر منصفانه می شود که ما صرفا جنبه فیلمنامه نویسی، جنبه هنری، جنبه کارگردانی و جنبه سینمایی قضیه را در نظر نگیریم. اینطوری ما داریم در حق سینمای بخش خصوصی اجحاف می کنیم.

من و همسرم در جشنواره فیلمی نمی بینیم

من در جشنواره عمدتا فیلم تماشا نمی کنم، تصمیم خانوادگی من و همسرم است. در جشنواره فیلم تماشا نمی کنیم تا در طول سال فیلم برای تماشا کردن داشته باشیم. چون می روید دو هفته هر چه فیلم هست تماشا می کنید و بعد یک سال باید بنشینید و ببینید که از بین فیلمهای جشنواره کدام اکران می شود! نتیجه این می شود که فیلمهایی را هم از دست می دهید. یعنی یک سری از فیلمها اصلا در نوبت اکران قرار نمی گیرند.

قصه های من در «رادیو هفت» اجرا می شد

قصه های امیرعلی یک مجموعه چهارجلدی است که مربوط به برنامه رادیو هفت می شود، قصه های شبانه پنج دقیقه ای که هفته ای دوقسمت پخش میشد و سه سال در برنامه رادیو هفت منصور ضابطیان و محمد صوفی از شبکه آموزش روی آنتن بود. من این قصه ها را خودم اجرا می کردم که از دل آن یک مجموعه چهار جلدی بیرون آمد که طبیعتا همان بود که در برنامه خوانده بودم. یعنی شاید اگر قرار بود از ابتدا به قصد انتشار این قصه ها را می نوشتم شکل دیگری برای آن در نظر می گرفتم، اما این قصه ها در مدیوم تلویزیون نوشته شده بود و برای خودم بودم. لحنم را می شناختم، سکوتم را می شناختم، شوخی هایم را می شناختم، بنابراین برای اجرای خودم نوشته بودم.

کارهای دیگری که در راه هستند

بعد از آن کتاب و کتاب صوتی اش را منتشر کردیم. تهیه کننده اش همسرم است. راوی خودم هستم و صداپیشه های درجه یکی در این کار با ما همکاری کرده اند، آقای حسن معجونی کارگردانی رادیویی اش را کرده اند و صدا پیشه هایی که در این کار حرف زده اند، هدایت هاشمی، محمد بحرانی، احسان کرمی، رویا میرعلمی، سینا رازانی و بهادر مالکی بوده اند، یک کتاب صوتی است به اسم « شهرغصه » که کمدی سیاه است و جنبه موزیکال دارد، بعد از آن هم یک نمایشنامه نوشته ایم که احتمالا به زودی هم متن نمایشنامه و هم فیلم نمایش منتشر می شود، نمایشی به اسم « ریش فیدل، غبغب مرکل » که  سال گذشته در تماشاخانه پالیز روی صحنه بود.

نمی توانم سفارشی بنویسم

نمی شود به من چیزی سفارش یا پیشنهاد شود و بنویسم! اصلا توان آداپته شدن با موقعیت را ندارم. قبل از اینکه شروع به نوشتن کنم عمدتا اینگونه بوده که یک ایده ای در ذهنم بوده مدتها به آن فکر کرده ام، پخته شده، گاهی اوقات با بقیه در میان گذاشته ام

با تعریف کردن ایده هایم، حالم خوب می شود

ایده تعریف کردن حالم را خوب می کند. یعنی ایده یک قصه را با یکی شروع می کنم مطرح کردن و حرف زدن، حتی اگر آن آدم هیچ واکنشی نشان ندهد همین که خودم راجع به ایده حرف می زنم یک چیزهای تازه ای در ذهنم می آورد، از موقعی که شروع به نوشتن می کنم چون به همه جوانب فکر کرده ام غالبا خیلی طول نمی کشد و چیزی حدود یک ماه به پایان می رسد.

تلویزیون؛ هنوز پر مخاطب ترین رسانه است

مسلما تلویزیون ریزش مخاطب داشته اما هنوز به نظر من با فاصله، پر مخاطب ترین رسانه مملکت است. یک چیزی را شما نمی توانید منکر شوید، هر چقدر هم تلویزیون دچار ریزش مخاطب شده باشد وقتی برنامه خوب ساخته شده مردم نشسته اند و تماشا کرده اند، همین الان هم بعد از گذشت هجده، نوزده سال هنوز می بینید به یک برنامه مثل نود در یک شب عادی حدود دو میلیون نفر فقط اس ام اس می زنند. یا برنامه ای مثل خندوانه وقتی یک فراخوان می دهد برای کمک به کودکان بی سرپرست می بینید مردم چه استقبالی می کنند. مردمی که فقط از طریق برنامه خندوانه می توانستند بفهمند همچین کمپینی راه افتاده است. یا مثلا دورهمی که همه می دانیم تعداد زیادی آدم آن را تماشا می کنند.

ماهواره ها برنامه های خود را با پخش نود و خندوانه تغییر می دهند!

راستش را بخواهید ما در خانه ماهواره نداریم ولی یک چیزی را می دانیم و آن این است که حتی شبکه های ماهواره ای هم با رصد کردن برنامه های پرمخاطب تلویزیون کنداکتورشان را تغییر می دهند. یعنی می دانند این ساعتی که دورهمی دارد، خندوانه، نود یا فوتبال زنده باشد سریالهایشان را آنقدر تکرار می کنند تا این ها تمام شود و بعد قسمت جدید را پخش کنند. یعنی حتی آنها هم این موضوع را پذیرفته اند. تلویزیون یک امکان است و به نظر من این امکان را اگر شود از آن درست استفاده کرد تعداد مخاطبانش مطمئنا بیشتر و بیشتر خواهد شد.

برای آینده نمایش، برنامه تلویزیونی و سریال دارم!

سه فعالیت پیش رو داریم که برای آنها زمان بندی داشته ایم و فکر می کردیم اولی را در این تاریخ انجام دهیم، دومی را در تاریخ بعدی و سومی را هم همینطور اما به شکلی شده که احتمالا هر سه کار می خورد به هم و از آن روزگاری می شود که ما نمی توانیم بخوابیم! یک نمایش احتمالا آذر ماه روی صحنه خواهد رفت، یک برنامه تلویزیونی که مفرح و سرگرم کننده است و سومی هم سریالی است که مشغول نوشتن آن هستم.

این پست توسط بخش ویژه مجله کولاک گردآوری شده است , امیدواریم از مطالعه مطلب

امیرعلی نبویان در گفتگو با کولاک:بازیگری دغدغه من نیست

استفاده کافی برده باشید، از شما دعوت می شود از مطالب مرتبط با این پست دیدن فرمایید .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا