سلامت

داستان زندگی پسری که با تغییر جنسیت ناخواسته دختر شد!

ترجمه و گردآوری : پردیس کیانی ، اختصاصی مجله اینترنتی کولاک

ماجرا از جایی شروع شد که خانواده ای کانادایی در سال ۱۹۶۵ صاحب دو پسر دوقلو به نام های بروس و برایان شدند. یکی از پسرها که بروس نام داشت و نوزادی هشت ماهه بود را به بیمارستان بردند تا ختنه اش کنند اما اشتباه فردی باعث شد که کودک آلت تناسلی اش را از دست بدهد. پدر و مادرش رون و جانت ریمر به توصیه پزشکان و روانشناسان تصمیم گرفتند بروس را به عنوان یک دختر بزرگ کنند زیرا پزشکان معتقد بودند که شرایط زیستی و فرهنگی کودک می تواند جنسیتش را به او تلقین کند. یعنی آنها اعتقاد داشتند جنسیت در هنگام تولد کاملا خنثی است و در طول تجربه های مختلف رشد، جنسیت فرد به صورت مردانه یا زنانه متمایز می شود.

تغییر جنسیت

والدین بروس بالاخره تصمیم شان را گرفتند و بروس را در سن ۲۲ ماهگی اخته کردند، نام کودک را به براندا تغییر دادند و بر تن او لباس های دخترانه می پوشاندند. مادرش گفت اولین بار که لباس دخترانه بر تنش کردم او لباس را پاره کرد و ما از شیوه برخوردش کاملا متعجب شدیم. او عروسک هایش را دوست نداشت و به جایش ترجیح می داد با تفنگ و اسباب بازی های پسرانه بازی کند.

تغییر جنسیت

مشکلات بروس در دوران مدرسه بزرگ تر هم شد. او را در دستشویی دخترانه آزار می دادند و به دستشویی پسرانه هم نمی توانست وارد شود. همچنین هورمون های زنانه به او تزریق می کردند تا ظاهرش مانند زنان شود اما باطنش همچنین مردانه بود. او دوست داشت با پسرها بازی کند و در دستشویی سرپا ادرار می کرد. این مسائل را ابتدا برادر دوقلویش و مادرش فهمیدند و براندا نمی دانست چرا انقدر سردرگم است.

تغییر جنسیت

بالاخره بروس در سن ۱۳ سالگی که از مراجعه مداوم به پزشک و روان پزشک به ستوه آمده بود، خانواده را تهدید کرد اگر بار دیگر او را نزد پزشک ببرند خودکشی خواهد کرد. در نهایت خانواده در سن بلوغ مجبور شدند واقعیت را برملا کنند. بروس مصرف هورمون های زنانه را قطع کرد و با مصرف هورمون های مردانه سعی کرد بافت چربی سینه ها و رشدشان را قطع کند. برادر دوقلویش تعریف می کرد که بروس هیچوقت نتوانست ظاهری دخترانه داشته باشد و با آن کنار نیامد. بروس هیچوقت هیچ دوستی نداشت و دوران کودکی و نوجوانی اش نابود شد.

تغییر جنسیت

براندا که ماجرا را فهمید گفت که خانواده اش را می بخشد و فورا نام خود را به دیوید تغییر داد. او سعی کرد مبارزه کند اما ناامیدی ها و روحیه اش باعث شد در ۱۵ سالگی ۳ بار اقدام به خودکشی نماید هرچند همگی ناموفق بود.

تغییر جنسیت

خانواده سعی کردند تا جایی که می توانند او را حمایت کنند و زندگی او بارها در کتاب های پزشکی مورد بررسی قرار گرفت. مبارزات و شورش دیوید ادامه یافت و او بالاخره توانست مجددا تغییر جنسیت دهد. او در سال ۱۹۹۰ با زنی به نام جین فونتانی ازدواج کرد و سرپرستی سه کودک را به عهده گرفت.

در سال ۱۹۹۷ متخصصین علوم انسانی از دیوید درخواست کردند که اطلاعات و نتایج آزمایشاتش را در اختیار آنها قرار دهد تا نوزادان مشابه او دیگر دچار مشکل نشوند. داستان دیوید ریمر در رسانه ها منتشر شد و حتی جایزه مقاله برتر ملی را دریافت نمود. چندی بعد برادر دوقلویش برایان در اثر مصرف مداوم و بیش از حد قرص های ضد افسردگی اوردوز کرد و مرد، بیکاری و عدم ثبات مالی دیوید هم مزید بر علت شد تا او غمگین تر از قبل شود.

تغییر جنسیت

سال ۲۰۰۴ بود که همسرش جین گفت می خواهد از او جدا شود. صبح روز بعد دیوید به پارکینگ فروشگاه مواد غذایی در زادگاهش وینیپگ رفت و با یک تفنگ به زندگی اش در سن ۳۸ سالگی پایان داد. پیکر او اکنون در گورستان سنت ویتالی در وینیپگ دفن شده است.

پس از مرگ او تحقیق درباره زندگی ناگوارش ادامه یافت. روانشناسان و نظریه پردازان با بررسی شرایط دیوید نظریه هایی دادند و کتاب هایی منتشر کردند. نظریه روانشناختی طبیعت در برابر پرورش هم از بررسی زندگی دیوید مطرح گردید.

تغییر جنسیت

 

همچنین مستندهایی درباره زندگی دیوید ریمر ساخته شد که یکی از معروف ترین آنها در سال ۲۰۰۰ از شبکه بی بی سی با نام پسری که به دختر تبدیل شد پخش گردید. همچنین در سال ۲۰۰۴ مستنی دیگر با نام دکتر مانی و پسری بدون آلت تناسلی پخش شد.

داستان زندگی دیوید ریمر اکنون به بخشی از فرهنگ عمومی مردم تبدیل شده و حتی برنامه های تلویزیونی زیادی از آنها ساخته شده است. اپرا وینفری مجری معروف آمریکایی نیز به سراغ پدر و مادر دیوید رفت و مصاحبه ای زیبا و جنجالی با آنان ترتیب داد تا زندگی عجیب و غمناک دیوید ریمر به گوش میلیون ها انسان در کره خاکی برسد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا