زنانی که هیچ کس دوستشان ندارد
در این پست از مجله اینترنتی کولاک مطلبی در مورد
زنانی که هیچ کس دوستشان ندارد
ارائه شده است ، در صورتی که محتوای این پست مورد توجه تان واقع شده است، می توانید برای مشاهده مطالب بیشتر در این موضوع به دسته بندی
سوژه روز
مجله اینترنتی کولاک مراجعه کنید .
* عذرا فراهانی روزنامه نگار
چندی پیش رئیس سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کل کشور گفت: ۴۰ درصد از زندانیان زن در زندانها هیچ ملاقات کنندهای ندارند که خود باعث مشکلات روحی و روانی بسیاری در آنها میشود. این خبر احتمالا ذهن بسیاری از مخاطبان را درگیر کرده است که چرا ۴۰ درصد زنان زندانی ملاقات کننده ای ندارند؟ یا به عبارتی کسی آنها را دوست ندارد؟
قبل از این که به عواقب این ماجرا بپردازیم، لازم است بدانیم آمار زنان زندانی در کشور چقدر است و ۴۰ درصد این زنان چشم انتظار چقدر میشود. از سویی دیگر لازم است بدانیم جرایم این زنان چیست که این گونه طرد شدند و کسی از آنها سراغی نمیگیرد.
در ایران آمار دقیقی درباره جرایم زنان و نسبت زنان زندانی در سالهای اخیر در دست نیست و تنها منبع قابل دسترس درباره این آمار، اعداد و ارقامی است که گاه و بیگاه و آن هم نه به صورت منسجم و دستهبندی شده، از سوی مسئولان ارایه میشود. اصغر جهانگیر، رییس سازمان زندانها اول خرداد ۹۶ جمعیت زندانیان را ۲۲۳ هزار نفر عنوان کرد. همان روز حمید شهریاری معاون رئیس قوه قضاییه به خبرگزاری تسنیم گفت: ۲۲۵ هزار نفر در زندانهای کشور زندانیاند. به گفته او به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر، ۲۸۷ نفر زندانی وجود دارد . ۳۰ روز بعد خبرگزاری تسنیم به نقل از رئیس کل دادگستری استان خوزستان نوشت: تعداد زندانیان کشور ۲۴۰ هزار نفر است.
طبق ادعای مسئولان سهم زنان و کودکان از این آمار سه الی چهار درصد است .
اگر مبنا را همان ۲۲۳ هزار زندانی ( آمار رئیس سازمان زندانها) در نظر بگیریم، مفهوم چهار درصد آن، یعنی حدود ۸۹۶۰ زن و کودک زندانی هستند. که به گفته رئیس سازمان زندانها ۴۰ درصد این زنان ملاقات کننده ندارند. یعنی چیزی حدود سه هزار و ۵۶۸ نفر .
اگرچه به لحاظ آماری و عنصر دربرگیری که یکی از عناصر مهم خبر را تشکیل میدهد این رقم ناچیز است، اما باید دید این رقم برای چه افرادی تعریف میشود. زنانی که قرار است پس از خاتمه کیفر و تحمل زندان به خانه و جامعه باز کردند و نقش خود را به عنوان همسر یا مادر ایفا کنند. مشکل اصلی این افراد نه در طی کردن مراحل جامعه پذیری دوباره در کانون خانواده و تبدیل رفتار نابهنجار به هنجار است، بلکه استمرار وضعیت اصلاح شده آنان در عرصه عمومی جامعه است. در واقع حضور این اقشار آسیب پذیر در چنین مراکزی، داغ ننگی را بر روی پیشانی آنان میزند که زدودن آن را حتی ساختارهای رسمی هم بر نمیتابد.
بر اساس آمارهای موجود از نظر ترکیب جرم زنان، بیشترین جرایم در میان آنها، جرایم اخلاقی، جنسی و مواد مخدر بوده و نسبت کمی (حدود ۳۰ درصد) به جرایم خشونت آمیز و اقتصادی اختصاص داشته است.
با نگاهی به این ترکیب می توان حدس زد، زنان بدون ملاقات کننده احتمالا مرتکب جرایم اخلاقی و جنسی هستند.
عوارض فردی ، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی زندانی شدن یک فرد خصوصا یک زن بر هیچ کس پوشیده نیست. در این زندانیان میتوان براحتی بروز توهم، شک و تردید، یاس، تضعیف اعتماد به نفس و سرکوب غرایز جنسی را مشاهده کرد.
حضور مادر خانواده در زندان، علاوه بر ضربه جبران ناپذیر به پیکره زنانه او، خانواده و اطرافیان را درگیر کرده و موجبات توسعه جرم در جامعه را فراهم می کند. زندانی شدن زنان جرم زا خواهد بود چرا که دیگر از نقش مادر در خانواده و تثبیت کننده نظم و آرامش خبری نیست و زندانی شدن او، تبعات منفی فرهنگی و اجتماعی زیادی به بار می آورد. نبود مادر، باعث افزایش جرم و بزه فرزندان و از هم پاشیدگی کانون خانواده می شود. اما در زنان بی ملاقات کننده و چشم انتظار اثرات مخربتری را میتوان یافت.
حس طرد شدگی از سوی خانواده، نگرانی از طلاق و جدایی از فرزندان و در کل قطع ارتباط خانواده با او می تواند به کاهش تعلقات عاطفی و خانوادگی منجر شود و به همین ترتیب امید او برای بازگشت به خانواده و جامعه به ناامیدی تبدیل خواهد شد. وضعیت نامناسب زندانها به لحاظ نبود امکانات، بهداشت و آموزش کافی و وجود آموزههای جدید بزهکاری و جرم ، زنان را با شرایط متفاوتی روبه رو میکند تا آن جا که در باندهای سرقت مسلحانه و خلافهای سنگین تری مشارکت میکنند.
حالا دیگر این زن یک زندانی ساده نیست بلکه او را باید تهدیدی برای خانوداه و جامعه دانست. او به محض خروج قصد دارد از همه انتقام بگیرد. از خانواده ، از جامعه و حتی از قانونی که نتوانست او را اصلاح کند. زنی که در زندان همه امیدش به یاس تبدیل شد و خانواده سراغی از او نگرفت حالا آگاهانه و عامدانه خود را به خطر می اندازد تا بتواند مرهمی بسازد برای این طرد شدگی و نادیده انگاشتنش.
یعنی محکمه و زندان و قانون و خانواده به جای اصلاح او ، او را تبدیل به یک موجود خطرناک کرده اند که هر لحظه می تواند رفتارش خطرآفرین باشد.
زنان به عنوان اقشار آسیب پذیر جامعه محتاج نگاه ویژهای از سوی سازمان زندانها هستند. اگر قرار باشد زندان جایی برای تنبیه و تربیت باشد، بدون اداره این تنش و ناامنی، فقط ابزاری برای رنج زنان و پایهگذاری نابسامانیهای روانی برای آنان در کوتاهمدت و درازمدت میشود. از این رو باید فرهنگ پذیری مراقبت و کوشیدن برای بازگشت مجرمان به جامعه در دستور کار قرار گیرد.
سازمان زندانها میتواند با شناسایی این زندانیان و خانوداههای آنها سعی کند پیوندی دوباره میان آنها برقرار کرده یا از برخی از گروهها و نهادهای مدنی بخواهد به دیدار این زنان بروند تا امید و بازگشت به جامعه را در آنها تقویت کنند. این سازمان همچنین می تواند از روانشناسان و مشاوران و حتی جامعه شناسان برای حل این معظل کمک بگیرد.
از سویی دیگر رسانهها نیز باید در این راه دشوار قدم گذاشته و آموزشهای عمومی لازم را در اختیار این خانوادهها قرار دهند تا آنها برای دیدار با زن زندانی تمایل پیدا کنند.
ضرورت دارد که درصداوسیما ، مدارس و مراکز مرتبط، آموزش مسایل حقوقی و کیفری ارایه شود تا از دامن گستری جرایم و زندانیان زن کاسته شود.
تخفیف مجازات و اجرایی کردن مجازاتهای جایگزین هم از دیگر راهکارهایی است که می تواند جلوی آسیب روحی به زنان در زندان ها را فراهم کند.
برای مقامات قوه قضاییه هم مشخص شد که زندان با شرایط کنونی نه تنها مانع از بروز جرایم نمی شود بلکه به خودی خود باعث رشد بسیاری از جرایم می شود. به همین خاطر قوه قضاییه با رویکردی نوین بحث جایگزین مجازات حبس را مطرح و دست قضات را در استفاده از مجازات های جایگزین به جای زندانی کردن افراد باز گذاشت. مجازات هایی همانند ارایه انواع خدمات به اشکال مختلف و ارایه راهکارهای نوین دیگری که در کشورهای توسعه یافته کاربردی شده است، می تواند نقش به سزایی در کاهش جرایم زنان داشته باشد و تا آن ها از برچسب نگین زندانی شدن رهایی یابند.
این پست توسط بخش سوژه روز مجله کولاک گردآوری شده است , امیدواریم از مطالعه مطلب
زنانی که هیچ کس دوستشان ندارد
استفاده کافی برده باشید، از شما دعوت می شود از مطالب مرتبط با این پست دیدن فرمایید .
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |