اخبار داغ

زندگی پر فراز و نشیب یک زن صیغه‌ای

در این پست از مجله اینترنتی کولاک مطلبی در مورد

زندگی پر فراز و نشیب یک زن صیغه‌ای

ارائه شده است ، در صورتی که محتوای این پست مورد توجه تان واقع شده است، می توانید برای مشاهده مطالب بیشتر در این موضوع به دسته بندی

دادگاه خانواده

مجله اینترنتی کولاک مراجعه کنید .

مرد بنگاهی با چرب زبانی به زن مطلقه ابراز علاقه کرد و با وعده وعیدهای زیاد با وجود داشتن همسر و فرزند او را به عقد خود در آورد.

۲۰ساله بودم که با پسرعمویم ازدواج کردم. بعد از گذشت مدتی از ازدواجمان متوجه اعتیاد «سعید» به موادمخدر شدم. او کار نمی کرد و به خاطر اعتیادش هر روز یک تکه از لوازم منزل را می فروخت. با دیدن وضعیت «سعید» مجبور به کار در خانه های مردم شدم و از صبح تا غروب در بیرون از منزل به سر می بردم. در غیاب من، همسرم نیز معتادان دیگر را به خانه دعوت می کرد تا جایی که منزلم به پاتوق مصرف کنندگان مواد مخدر تبدیل شده بود. در این میان متوجه ارتباط همسرم با یک زن معتاد نیز شدم که این موضوع برایم غیرقابل تحمل بود.

جدایی به خاطر اعتیاد

به همین خاطر با داشتن یک فرزند از «سعید» جدا شدم. مدتی گذشت و با کارگری و هزار بدبختی و مشقت خودرویی خریدم تا با آن در تاکسی تلفنی بانوان کار کنم. چون از خدمتکاری خسته شده بودم. سال ها از پی هم می گذشت و در کنار دخترم روزگار می‌گذراندم. با پس اندازی که داشتم، برای آن که بتوانم در آینده سرپناهی داشته باشم تصمیم به خرید قطعه زمینی در نزدیکی منزل خواهرم گرفتم. این گونه بود که به یک بنگاه املاک مراجعه کردم تا از موقعیت و شرایط زمین آگاه شوم.

متصدی بنگاه از مطلقه بودنم سوء استفاده کرد

متصدی آن جا متوجه شد که من زنی مطلقه هستم و او با داشتن همسر و فرزند از من درخواست ازدواج کرد. من هم بیماری دخترم را بهانه کردم و جواب رد دادم اما او هر بار با چرب زبانی و دادن وعده و وعیدهای زیادی تلاش می کرد نظر مرا تغییر دهد. تا این که مدعی شد دخترم را همانند فرزند خودش بزرگ و حمایت می کند. این گونه بود که من هم بدون تعیین هیچ مهریه ای با بیژن ازدواج کردم.مدتی از ازدواجمان می گذشت که کم کم بیژن از دادن خرج و مخارج زندگی و هزینه های دارو و درمان دختر بیمارم سرباز زد. در این میان درگیری ها و اختلاف افکنی های فرزندان بیژن نیز باعث به هم خوردن نامزدی دختر ۱۷ ساله ام شد.

فرزندان بیژن از من انتقام گرفتند

با گذشت ۱۱ سال از زندگی مشترکمان با بیژن، هنوز فرزندانش مرا به عنوان زن پدرشان نپذیرفته اند تا جایی که پسر بیژن برای انتقام از من خودروام را مقابل مغازه پدرش تخریب کرد…

این پست توسط بخش دادگاه خانواده مجله کولاک گردآوری شده است , امیدواریم از مطالعه مطلب

زندگی پر فراز و نشیب یک زن صیغه‌ای

استفاده کافی برده باشید، از شما دعوت می شود از مطالب مرتبط با این پست دیدن فرمایید .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا