علی اکبر سلطانعلی خواننده آهنگ برخیز که شور محشر آمد در مختارنامه کیست؟
اکبر سلطانعلی خواننده تیتراژ مشهور سریال مختارنامه است. سلطانعلی سال ۱۳۳۳ در روستای خیج، بسطام، شهر شاهرود به دنیا آمد. او بازیگر سریال و فعال موسیقی (بخصوص فولکلور) است.
سلطانعلی پسر عمه «داوود میرباقری» است و در سریال «مختارنامه» نقش رستم غلام شمر را داشت و علاوه بر آن خواننده شعر عنوانبندی آغاز سریال مختارنامه است. گفته می شود وی از جهات ظاهر، رفتار و گفتار بسیار به حسین پناهی همانند است!
مصاحبه سلطانعلی با روزنامه خراسان معرف بخشی از شخصیت این هنرمند است:
• من موسیقی و هنر را ذاتی آموختم و البته پدرم نی نواز معروفی در منطقه خودمان بود.
• آقای میرباقری پسر دایی ام است. ما از کودکی با یکدیگر بزرگ شده ایم و با خصوصیات من به طور کامل آشنایی داشت؛ یعنی هم با صدا و هم با هنر بازیگری و نوازندگی سازم آشنا بود. در تمامی آثاری که میرباقری تاکنون ساخته است کنارش بودم، منتهی در پشت صحنه فعالیت می کردم تا این که قسمت شد به انتخاب او در مجموعه «مختارنامه» علاوه بر خواندن تیتراژ، سرپرست سوارکاران ویژه و جزو گروه کارگردانی باشم و به گفته عوامل گروه آچار فرانسه کار شدم. در فیلم «گرگ ها» ساخته «میرباقری» هم بازی کرده بودم.
• خیلی خوشحال هستم تاکنون کسی من را نمی شناخت و اکنون همه می شناسند و احساس غرور می کنم که در چنین مجموعه فاخری حضور داشتم و علاقه دارم پیشرفت کنم.
• تصور می کنم موفقیتم پاداش امام حسین(ع) به من بود چون ۳۵ سال است که خادم اباعبدا… الحسین(ع) هستم. در روستای خودمان دهه عاشورا خادم مردم هستم و آشپزی می کنم و هیئتی هم به نام حضرت ابوالفضل العباس(ع) داریم که در ایام عزاداری امام حسین(ع) به خراسان و زیارت آقا امام رضا(ع) می رویم و به مردم تا پایان صفر خدمت می کنم. فکر می کنم بازی در «مختارنامه» پاداشی بود که ائمه اطهار(ع) به من دادند.
• درباره خوانندگی هم بگویم با توجه به شناختی که «میرباقری» از صدایم داشت متوجه شد که سنخیتی بین صدای من و فضای کار وجود دارد بنابراین پیشنهاد کرد که برای تیتراژ مجموعه بخوانم البته ابتدا شخص دیگری خوانده بود و فقط قسمت اول با صدای او پخش شد. آهنگساز مجموعه (آقای توسلی) طی تماسی از من خواست که بخوانم. البته از من خواستند که اندکی لهجه دار بخوانم و یک هفته ضبط طول کشید تا آماده شد و چون با موسیقی آشنایی داشتم مشکلی نبود و کار مورد قبول قرار گرفت.
• رستم تنها نقش طنز مجموعه «مختارنامه» است اما این نقش، طنز تلخی دارد چون در کار «مختارنامه» اغلب صحنه ها جنگی و پر از خون و خونریزی است و این نقش طنز تلخ با توجه به همان شناخت کامل «میرباقری» به من محول شد.
• رستم، انسانی تن پرور و شیرین عقل است که به تعبیری می توان گفت یک نوع سادگی دارد. البته این رفتار او زیرکانه است و خود را به سادگی می زند و شخصیتی مرموز دارد. من تلاش کردم تا از پس نقش برآیم البته قضاوت را بر عهده بینندگان می گذارم.
• این نکته را هم بگویم بازی در این نقش خیلی برایم سخت بود چون نمی توانستم آدم سنگدل و شیطانی باشم. افرادی مانند من که در کار هنر موسیقی هستند روحیه لطیف و مهربانی دارند و نمی توانستم این گونه مانند «رستم» باشم ولی روی نقش کار کردم تا توانستم آن را درآورم. این نکته را هم بگویم که «داوود میرباقری» در حین نگارش فیلم نامه نقش «رستم» را برای من نوشت.
• در تاریخ مطالعه کردم که «رستم» غلام شمر، ایرانی تبار است، او از همه جا مانده و رانده است و برای رهایی و نجات جانش و گذران زندگی روزمره دست به هر کاری می زند و عاقبت هم کشته می شود.
همچنین مصاحبه ای دیگر از این هنرمند در روزنامه جام جم به چاپ رسیده که خواندنی است:
دیروز حوالی ظهر بود که به سلطانعلی تلفن زدم، قبل آن تیتراژ اول سریال مختارنامه را دیدم ، تیتراژی که تصاویر و موسیقی آن هوشمندانه انتخاب شده تا دل را بلرزاند، آنجایی که امام، مشتی خون به آسمان میپاشد و گروه همسرایان اوج میگیرند و خواننده غمگنانه میخواند: برخیز که شور محشر آمد / این قصه ز سوز جگر آمد !
سلطانعلی با لهجه شاهرودی، موقر و آرام جوابم را میدهد؛ الان که وقت نهار است، در آشپزخانه هستم باید غذا بدهم ! قرارمان میشود برای ساعت دو ونیم. به خیالم در آشپزخانهای، مشغول کار است و سر ظهر نمیتواند صحبت کند. ساعت دو نیم دوباره تلفن میکنم، جواب میدهد با همان لهجه و لحنی معصوم.
میپرسم، شما در آشپزخانه مشغول به کار هستید؟ میگوید:
« بله ! آمدهام روستایمان؛ کلاته خیج ! نزدیک شاهرود.برای ایام عزاداری.چند روزی است اینجا هستم، میمانم تا بعد تاسوعا و عاشورا. بیشتر کارهای مسجد به عهده من است.از قدیمالایام دست خانواده ما بوده و الان بخشی از کارها را من انجام میدهم.»
یاد سریال « یلدا» میافتم که چند سال قبل حسن میرباقری آن را در شاهرود ساخت و سلطانعلی هم در آن بازی میکرد، عضو قدیمی یک خانواده بزرگ و اصیل بود.یاد سکانسهایی میافتم که او تیمارداری اسبی را به عهده داشت که قرار بود در مراسم عزاداری اسب امام حسین(ع) باشد.
از سلطانعلی درباره روستاشان میپرسم اینکه در کلاته خیج مراسم خاصی برای دهه اول محرم برگزار میشود؟ میگوید:
« بله ! کلاته خیج خیلی بزرگ و آباد است، حدود ۵۰۰ خانوار جمعیت دارد و حدود ۱۵۰ خانواده هم برای تحصیل و کار به تهران مهاجرت کردهاند. برای دهه اول محرم هر شب نذری داریم، مخارج را اهالی روستا تامین میکنند.هر شب شام، تهچین گوشت میدهیم.پنجم محرم، علم بندان داریم، روز هفتم مراسم علمگردان برگزار میشود و مردم نذورات خود را به هیات میدهند.روز نهم باز هم علمگردان داریم و روز عاشورا هم مراسم سینهزنی و عزاداری برگزار میشود که جمعیت انبوهی به روستا میآیند و در این مراسم شرکت میکنند.»
سلطانعلی مدرس موسیقی فولکلور است و دستگاههای موسیقی ایرانی را کاملا میشناسد در پاسخ به این سوال که در تعزیهخوانی هم فعالیت دارد یا نه ؟ میگوید:
« نه ! تعزیهگردانی نمیکنم اما گاهی برای تعزیهخوانها، اشعاری را در دستگاههای موسیقی تنظیم میکنم. در سریال یلدا هم « بحر طویلی» را خواندم که مورد استقبال قرار گرفت. »
سلطانعلی در شاهرود کارگاه نجاری دارد، سالهاست به این کار مشغول است، دوتار نواز قهاری هم هست.ساز را برای دل خودش میزند، در کارگاه نجاریاش ساز هم میسازد، دوتار و سهتار و بیشتر دوتار که علاقمندی خاص خودش هم هست.
از او درباره عجین شدن موسیقی با مراسم عزاداری سیدالشهدا میپرسم و استفاده از سازهایی مانند طبل و سنج و …میگوید:
«استفاده از ساز به شکل امروزی در هیاتهای عزاداری و دستههای سینهزنی پنجاه، شصت سالی است که باب شده و گرنه آن اوایل و در دوره صفویه باب نبود که از ساز استفاده کنند.بعدها طبل و سنچ میزدند آنهم خیلی محدود و کم که نشانه جنگ بود. اما الان طبلها و سنجهای بزرگی آمده که اصلا سنخیتی با مراسم عزاداری ندارد.نشانههای هیاتهای عزاداری اصیل، علم است؛ علمهای تک شاخه و پنج شاخه. بعد از حادثه کربلا تا زمان امامت امام صادق (ع) شهادت امام و یارانش محو شد و کسی یادی از آن نمیکرد اما امام صادق (ع) آن را به یاد مردم آورد و پیروان مکتب جعفری عزاداری برای امام حسین(ع) را باب کردند»
از اینکه امام حسین (ع) او را طلبیده و باعث شده خواننده تیتراژ اول سریال مختارنامه شود، خشنود است. همه خانواده و خاندانش محبت ائمه را در دل داشته و دارند و شاید همین محبت باعث شده که داوود میرباقری سریالهای امام علی(ع) و مختارنامه را بسازد.
از سلطانعلی درباره خوانندگیاش در تیتراژ مختارنامه میپرسم، در توضیح میگوید:
«مدرس موسیقی فولکلور و نوازنده دوتار هستم. در جشنوارههای داخلی و خارجی زیادی شرکت کردهام.آقای میرباقری مرا برای خواندن تیتراژ مختار نامه دعوت کرد، یک شب به استودیوی ضبط رفتیم، گفت میخواهم صدا، وحشی و بیابانی باشد! من هم در دستگاه دشتی، کویر خواندم که خیلی خوششان آمد و بعد ضبط کردیم و خدا را شکر ماندگار شد.»
سلطانعلی، دهه اول محرم را دوست دارد، همه دوستان قدیمی و اهالی روستا دور هم جمع میشوند و دلشان را یک کاسه میکنند تا عزاداری برگزار کنند که در شان امام و یارانش باشد.اما این دوستدار حسین (ع) در سریال مختارنامه نقش نوکر شمر (رستم) را بازی میکند، خوب هم ظاهر میشود؛ نوکری که آنقدر به ارباب خود نزدیک شده که شمری است در لباس رستم. همانقدر منفور میشود که شمر.
سلطانعلی اما از این که این نقش را بازی کرده، شرمنده نیست؛ میگوید:
« نقش بود و ربطی به شخصیت واقعی خودم ندارد.بازیگری تئاتر را هم تجربه کردهام و در چند فیلم نقشهایی به عهده گرفتهام و فیلم کوتاه نیز ساختهام با دنیای بازیگری بیگانه نیستم. وقتی آقای میرباقری این نقش را به من دادند همه تلاش خودم را کردم که خوب اجرایش کنم.باز هم خدا را شکر که توانستم از پس آن برآیم و یکی از نقشهای بیادماندنی شد.»
دعوتمان میکند به کلاته خیج، میگوید برای عزاداری بیایید اینجا ،از سمت تهران که آمدید، ۴۰کیلومتر بعد از شاهرود، تقریبا نزدیک پادگان شهید مصطفی پژوهنده( چهل دختر قدیم). کلاته خیج، روستایی آباد است و بزرگ و خوش آب و هوا.در ایام محرم پر میشود از علم و کتلهای سنتی.اگر دلتان مراسم عزاداری اصیل سیدالشهدا میخواهد به دعوت اکبر سلطانعلی که دلی مانند دریا دارد سری به زادگاه او بزنید.ما را هم دعا کنید.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |