سریالسریال خارجی

داستان کامل قسمت ۶۰ سریال ترکی ضربان قلب

در این مطلب از مجله اینترنتی کولاک خلاصه داستان قسمت ۶۰ سریال ترکی ضربان قلب را می خوانید. این سریال جز پرطرفدار ترین سریال های ترکی می باشد. 

قسمت ۶۰ سریال ترکی ضربان قلب

علی از ایلول عذرخواهی می کند که بخاطر او به دردسر افتاده است. سلطان می‌گوید:«بهتر است کمی هم آنها تو را ببیند. آدم هایی که دوستت دارند امروز مرگ ترا تماشا می کنند. بعد مرگ تو‌، هر چه که داری مال من می شود‌. همه چیزهایی که از من دزدیدی. من کسی هستم که خیلی بهت نزدیک هستم.»
چنگیز با چهره پوشیده‌ و ماسک وارد می شود و با اسپری ماده ای به طرف علی می پاشد و او بیهوش می شود.

به سلیمان از آنکارا زنگ می زنند و می گویند دختر وکیل مجلس را به آن جا می آورند و او‌ فقط می خواهد که دکتر ایلول به او رسیدگی کند. سلیمان به وکیل می گوید :«این موضوع برای بیمارستان تبلیغ خوبی است و باید خبرنگاران را از جلو دردور کنیم.»

چنین به ایلول زنگ می‌زند و در مورد تحقیق درباره اسباب بازی ماشین به او می گوید.

علی را با یک زنجیر به صندلی بسته اند و در آن جا به مرور گاز پخش می شود.
سلیم و آغوز منتظر هستند که دختر وکیل را به بیمارستان بیاورند. سلیم می‌گوید:« این موضوع برای سلیمان از گم شدن علی اصف مهم تر است.»

آن دختر را می آورند که با موتور تصادف کرده است و صورتش زخمی شده و باید جراحی شود. در این موقع سلطان به بیمارستان میاید و سلیمان میپرسد :«شما اینجا چکار دارید؟»

او می گوید:« آقای وکیل به من خبر دادند که دخترشان اینجاست و ما از آشنایان قدیمی هستیم و به من گفتند برای عمل دخترشان ببایم.» چنگیر به بیمارستان میاید و سلطان به او می گوید که به خانه برود و علی را جلوی دوربین بگذارد.

در خانه، علی مقابل دوربین خطاب به سلطان مرتب میپرسد که از من چه میخواهی؟ سلطان جوابش این است که دنبال تو و زندگی تو هستم، چون زندگی تو باید مال من می شد.

علی منظورش را نمی فهمد‌ و‌ میگوید بیا با هم حرف بزنیم. سلطان به بهانه کار میرود و علی خیلی تلاش میکند دستهایش را باز کند اما موفق نمی شود.

ایپک‌ پیش ایلول میاید و میبیند او مدارک ضیا را بررسی میکند و میگوید که شاید از همسرش یا پسرش بتوانم چیزی پیدا کنم. ایپک با تعجب میپرسد مگر او برادری دارد؟ ایلول مطمئن است که او برادری دارد که اینکار هم به او مربوط است. در این موقع صمد میاید و به ایلول موضوع دختر وکیل را اطلاع میدهد و ایلول همراه او می رود.

خبرنگاری در بیمارستان با نازلی مصاحبه می کند و او علت همه مشکلات و خشونت های بیمارستان را به ایلول نسبت می دهد.

در این موقع ایلول از آن جا رد می شود و نازلی به او حمله کرده و او را متهم به قتل می کند.ایلول می‌گوید که علی را گروگان گرفته اند و من باید دنبال کارهای او باشم و‌ فرصت پاسخگویی به حرف های چرت و پرت تو را ندارم.

علی در اثر استنشاق گاز به سرفه افتاده است و نمی تواند دستانش را باز کند.

موقع شستن دست ها ، سلطان ایلول را میبیند و‌ خودش را معرفی میکند که جراح پلاستیک است.و به اتاق عمل میروند و ساعت ۳ به سفارش سلطان ،چنگیز فیلم علی را در آن وضعیت در اینترنت می گذارد. همکار چتین فیلم را دیده و به او نشان می دهد و می‌گوید که این کار یک روانی است.

چتین دستور می دهد که زود تحقیقات را شروع کنند و ببینند از کجا فیلمبرداری میشود. در بیمارستان همه فیلم را میبینند و به همدیگر نشان می دهند و ناراحت می شوند.

در حین عمل، ایلول متوجه می شود که همه همکارانش در بالکن به گوشی هایشان نگاه می کنند و مشکوک می شود . او از اتاق عمل بیرون می آید.سلیم می خواهد موضوع را به او بگوید و همکارانش فیلم را به ایلول نشان می دهند‌ و می گویند پلیس در جستجو است، ولی هنوز محل آن جا را پیدا نکرده اند. ایلول فیلم را نگاه می کند و با نگرانی به سلیم می گوید :« علی دستانش بسته است و خفه می شود.ما باید یک کاری بکنیم و زمان زیادی نداریم.»

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا