سریالسریال خارجی

معرفی سریال هندی قسم به عشق تو + اسامی بازیگران و خلاصه داستان

اختصاصی مجله کولاک ؛ ترجمه: سمیرا فیض آبادی : قسم به عشق تو یک سریال تلویزیونی فانتزی و عاطفی و محصول کشور هند است که از ۷ مارس سال ۲۰۱۶ میلادی تا ۲۸ جولای سال ۲۰۱۸ میلادی از شبکه کالرز تی وی هند پخش شده است. کراتیکا سینگار و شاراد مالهوترا نقش‌ های اصلی این سریال را ایفا کرده ‌اند. این سریال یکی از سریال ‌های طولانی کشور هند است که ۶۲۱ قسمت دارد! و زمان پخش هر قسمت ۲۱ تا ۲۵ دقیقه می باشد. اکتا کاپور و شوبا کاپور تهیه کنندگان این سریال هندی هستند.

خلاصه داستان سریال هندی قسم به عشق تو

داستان این سریال در مورد تانوشری (تانو) کورانا و ریشی بدی دو دوست صمیمی از دوران کودکی است. پدران آنها، ویرندرا و راج هم دوستانی صمیمی بودند. تانو جان ریشی را نجات می ‌دهد و مانع غرق شدن او در رودخانه می‌شود. یک راهب و پیشگوی هندی می‌گوید که این دو تا هفت تولد بعدی برای همدیگر ساخته شده‌اند. همسر راج؛ مادر ریشی که از خانواده تانو چندان خوشش نمی‌آید راج را شستشوی مغزی می ‌دهد و او را مجبور می‌کند به فرانسه بروند.

۱۷ سال بعد

ریشی یک بوکسور شده و پسری خوش گذران است. تانو مشتاقانه منتظر بازگشت ریشی به هند است. ریشی به اجبار پدرش راج، همراه خانواده به خانه تانو در پاتیالا می‌رود. ویرندرا و همسرش شاردا، در یک حادثه تروریستی از دنیا رفته‌اند. راج به خانه تانو می‌آید و متوجه مرگ دوست صمیمی قدیمی‌اش ویرندرا و همسرش می‌شود. همه تانو، بانی از فرصت سوءاستفاده می ‌کند و دختر خودش نیها را به جای تانو معرفی می ‌کند و آنها همراه خانواده ریشی به بمبئی می ‌روند.

تانو و خواهرش آهانا به بمبئی می‌روند. ریشی و تانو همدیگر را می‌بیند و ریشی به شکل دیوانه واری عاشق تانو می شود. ازدواج ریشی با نیها فیکس شده است و تانو هم قرار است با مرد متاهلی به نام جلندر ازدواج کند. جلندر تانو را فقط برای اینکه بچه دار نمی ‌شوند می خواهد تا برای آنها یک بچه به دنیا بیاورد. آهانا تمام تلاش خود را می ‌کند تا  به ریشی کمک کند و ازدواج تانو با جلندر اتفاق نیفتد. آهانا به تانو داروی خواب آور می‌خوراند و به ریشی کمک می کند تا او را بدزدد. تانو بعد از به هوش آمد هویت واقعی ‌اش را به ریشی می‌ گوید و آن ها با هم ازدواج می‌ کنند و نیها و بانی مورد بی احترامی قرار می ‌گیرند. نیها به دوست پسرش ساندی به دروغ می‌گوید که ریشی به او تجاوز کرده است. ساندی که از دست ریشی عصبی است سعی دارد او را به ضرب اسلحه بکشد و در این بین تانو خودش را سپر بلای ریشی می‌کند و در آغوش ریشی می‌میرد. ریشی سعی می کند خودش را بکشد اما روح تانو به او می گوید که به زندگی او باز خواهد گشت.

۲۰ سال بعد

تانو دوباره در غالب خواهرزاده ساندی، تانوجا به دنیا می‌آید. ریشی دلشکسته است. آهانا با برادر کوچکتر ریشی منپریت ازدواج  کرده و صاحب دو فرزند است. مدتی می‌گذرد و صورت تانوجا به شکل وحشتناکی در یک سانحه رانندگی می‌سوزد. مادربزرگ ریشی اشتباها عکس تانو را به پزشک می‌دهد. تانوجا صورت تانو را بعد از عمل جراحی دارد. ریشی که از تانوجا متنفر بوده تصمیم می‌گیرد با یکی از دوستانش به نام مالایکا ازدواج کند. راج در روز ازدواج با مالایکا، مالایکا را با دوست پسرش شیکر می‌بیند، از تانوجا می‌خواهد که عروس مراسم شود و با او ازدواج کند.

بعدا مالایکا متوجه می‌شود که تانوجا قبل از ازدواج با ریشی باردار بوده است و این موضوع را به رانو اطلاع می‌دهد. ریشی تصمیم می‌گیرد تانوجا را طلاق بدهد. دختر آهانا، اسمیلی به ریشی می‌گوید که او باردار است و تانوجا دکتر را مجبور کرده به خاطر حفظ آبرویش، اسم او در برگه آزمایش درج شود. ریشی از تانوجا معذرت خواهی میکند و کم کم عاشق او می‌شود. ریشی به دروغ به مالایکا قول ازدواج می‌دهد تا به قصد واقعی او از ازدواج با ریشی  پی ببرد. مالایکا را از خانه بیرون می‌اندازند و تانوجا و ریشی با هم رابطه نزدیک و صمیمی‌ای پیدا می‌کنند.

تانوجا از تولد قبلی‌اش مطلع می‌شود اما از ریشی می‌خواهد که به طلاق فکر کند چراکه معتقد است برای ریشی بدیمن است و هر دو درخواست طلاق توافقی می‌دهند. پوراب برادر ناتنی ریشی ۵۱ درصد سهام شرکت ریشی را برای انتقام گرفتن از راج طلب می کند.  تاونجا که پی به قصد شوم پوراب برده است ترتیبی می‌دهد که دارایی‌های ریشی به نام او شود. زن برادر ریشی، دیویا هم با پوراب هم دست می‌شود. حالا  رانو از ریشی می‌خواهد که با دختر دوستش نترا ازدواج کند و ریشی هم موافقت می‌کند.

وفتی ریشی مجبور به این ازدواج می‌شود تانوجا اموال بدی‌ها را به اسم خودشان برمی‌گرداند.  ریشی و نترا نامزد میکنند. نزدیک شدن  ظاهاری رابطه ریشی و نترا باعث می‌شود تانوجا خانه را ترک کند. ریشی به ایستگاه قطار می‌رود تا جلوی رفتن تانوجا را بگیرد و از روی عصبانیت یک سیلی به او می‌زند.  تانوجا آنجا را ترک می‌کند اما متوجه می‌شود باردار است.

معرفی سریال هندی قسم به عشق تو + اسامی بازیگران و خلاصه داستان1

۷ سال بعد

تانوجا همراه دخترش ناتاشا و دوستش آبیشک کورانا در لندن زندگی می کند. همه فکر می‌کنند آبیشک همسر تانوجا است. از طرفی دیگر ریشی و نترا وانمود می‌کنند زن و شوهر هستند و دختر اسمیلی، تانیا را بزرگ می‌ کنند. ناتاشا و تانیا فکر می‌کنند  آبیشک و ریشی پدران واقعی آنها هستند. آبیشک با تانوجا و ناتاشا به هند می‌آید تا شرکت ریشی را در کنترل خودش دربیاورد. ریشی با ناتاشا در فرودگاه ملاقات می‌ کند. بانکدارهای آبیشک و ریشی به آنها پیشنهاد می ‌کند تا در بیزنس‌هایشان با همدیگر همکاری داشته باشند که در ابتدا آنها مخالفت می ‌کنند اما بعدا قبول می‌ کنند. ناتاشا در مدرسه تانیا ثبت نام می‌کند و ریشی با ناتاشا رابطه خوبی برقرار می‌کند. آبیشک، ریشی را برای صرف شام دعوت می ‌کند و در آنجا ریشی و تانوجا همدیگر را می‌بینند. قلب ریشی می‌شکند وقتی متوجه می‌شود تانوجا ازدواج کرده و یک دختر دارد. مدتی بعد ریشی آبیشک را به همراه تانوجا و ناتاشا برای یک مهمانی به خانه‌اش دعوت میکند. تانوجا آبیشک و ناتاشا را به عنوان همسر و فرزندش معرفی می‌کند.

ریشی سعی دارد گذشته را به یاد تانوجا بیاورد. نترا یواشکی حرف های میان آبیشک و تانوجا را گوش می‌دهد. او متوجه می‌شوند که آبیشک و تانوجا فقط دو هستند. او گواهی تولد ناتاشا را می‌بیند و می‌فهمد ریشی پدر واقعی ناتاشا است.

ناتاشا وقتی درحال نجات تانیا است خودش دچار یک حادثه می‌شود. ریشی برای نجات ناتاشا به او خون می‌دهد. یم پزشک مظنون، آزمایش DNA انجام می‌دهد و نتیجه آن را به در خانه ریشی بدی می‌فرستد. ریشی هم این گونه متوجه می‌شود ناتاشا دختر اوست.  بعد از شکل گیری یک بحث و نزاع تند میان ریشی و تانوجا، ریشی که تانوجا را تهدید کرده، مجبور می‌شود همراه ریشی به بمبئی برود. ریشی به خانواده‌اش اطلاع می‌دهد که ناتاشا دختر اوست.  آبیشک که عاشق تانوجا شده متوجه گذشته زندگی تانوجا می ‌شود.

رانو درخواست گرفتن حضانت قانونی ناتاشا را می‌ کند اما آبیشک و تانوجا فکر می‌کند ریشی این دادخواست را فرستاده است. ریشی سعی می‌کند توضیح دهد اما آبیشک از او می‌خواهد که از تانوجا فاصله بگیرد و درنهایت ریشی تصمیم می‌گیرد حضانت ناتاشا را بگیرد.

تانوجا اشتباها تصور می‌کند نترا و ریشی عاشقانه یکدیگر را دوست دارند. از طرفی دیگر ریشی متوجه می‌شود که تانوجا و آبیشک زن و شوهر نیستند. تانوجا از آبیشک می‌خواهد با او ازدواج کند و همه خانواده بدی را به مراسم ازدواج‌ شان دعوت میکند.

ریشی در مراسم ازدواج آنها مشکلاتی ایجاد می‌کند و تصمیم می گیرد با نترا ازدواج کند اما متوجه می‌شود هنوز تانوجا را دوست دارد و به همین خاطر نترا را ترک می کند. ریشی مانع ازدواج آبیشک و تانوجا می‌شود و اعلام می ‌کند که تقاضای طلاق او و تانوجا ۷ سال پیش رد شده بود.

 

تانوجا تقاضای طلاق می‌ دهد و به ناتاشا می‌گوید که پدر واقعی او ریشی است. در روز طلاق ناتاشا خودش به دادگاه می‌رساند و به قاضی می ‌گوید که می‌ خواهد هم با پدرش و هم با مادرش زندگی کند. دادگاه دستور خود را صادر می‌کند و اعلام می‌کند تانوجا باید طی ۶ ماه آینده همراه ناتاشا در خانه ریشی بدی زندگی کند تا اختلافات خود را در این مدت حل کنند اما اگر بعد از سپری شدن این مدت همچنان مصیر به جدایی بودند دوباره به دادگاه مراجعه کنند. آبیشک و نترا دلشکسته هستند. نترا قسم می‌خورد زندگی تانوجا را ویران کند درحالیکه ریشی سعی دارد عشق و علاقه بین خودش و تانوجا را دوباره زنده کند. در این بین آبیشک هم یک سوءتفاهم میان ریشی و تانوجا ایجاد می‌کند تا بین آنها اختلاف و نهایتا جدایی ایجاد کند.

در مراسم سالگرد ازدواج رانو و راج یک آتش سوزی رخ می‌دهد و ریشی، تانوجا و آبیشک را نجات می‌دهد. خانواده ریشی موقتا به خانه آبیشک می‌روند تا خانه‌شان تعمیر شود. آبیشک عشق خود را به تانوجا ابراز می کند. تانوجا به خاطر سلب شدن اعتمادش به آبیشک در ابتدا از او عصبانی است اما به خاطر ریشی او را می‌بخشد.

ناتاشا و تانیا به یک اردوی تابستانی می‌روند و ریشی و تانوجا را هم برای اینکه بیشتر در کنار هم باشند به اردو می‌کشانند.  در آنجا بحثی میان تانوجا و ریشی شکل می‌گیرد و تانوجا زیر گریه زده و احساساتی می‌شود و به ریشی دلیل اصلی ترک کردن وی را می‌گوید. ناتاشا می‌گوید که در روز نامزدی او و نترا، آنها را با هم دیده و حالا هم برایش خیلی دردناک است که ببیند تانیا دختر او و نترا است. ریشی به تانوجا می‌گوید که روز نامزدی مشروبات الکلی مصرف کرده بوده و حال طبیعی نداشته و چیزی به خاطر ندارد. ریشی به تانوجا می گوید که تانیا دختر اسمیلی است که او سرپرستی‌اش را به عهده گرفته و نترا او را همانند دختر خودش بزرگ کرده است. ریشی و تانوجا متوجه می‌شوند که نقشه نترا بوده تا آنها را از هم جدا کند و ریشی از نترا عصبی می‌شود.

نترا که حسودی می‌کند به یک مکانیک پول می‌دهد تا ترمز ماشین ریشی را دستکاری کند. آبیشک متوجه نقشه نترا می‌شود اما هشدار دادن به تانوجا را دیر می‌بیند. آبیشک از دست نترا عصبانی است و می‌فهمد که چیزی به پایان کار آنها نمانده است. تانوجا به ریشی می‌گوید که او همان تانو است و برای وفای به عهد خودش برگشته است. آنها به هم قول می‌دهند تا در تولد بعدی هم دوباره یکدیگر را ببینند. ماشین آنها از یک بلندی پرت می ‌شود! ‌ابیشک آن ها را به بیمارستان می ‌رساند. آبیشک توطئه نترا را برای بدی‌ها برملا می‌کند و نترا دستگیر می ‌شود. ریشی که متوجه می‌شود دوباره تانو را از دست داده است دست به خودکشی می ‌زند.

۲۵ سال بعد

ریشی و تانو دوباره در قالب رنبیر و کراتیکا به دنیا می‌آیند. رنبیر یک بازیکن مشهور فوتبال در کانادا است و کراتیکا همراه مادرش مالینی در یک روستا در هند زندگی میکند. مالینی فکر می‌کند پدر کراتیکا، آرون در بممبئی مرده است اما وقتی او را در اخبار می‌بیند شوکه می‌شون و همراه کراتیکا برای پیدا کردن او به بمبئی می‌آید.  در همان روز رنبیر همراه مادرش ماهیما و برخی دیگر از اعضای خانواده برای یک مسابقه فوتبال به بمبئی می‌آید. چندین لحظه ضربه عجیب و محکم میان رنبیر و کراتیکا اتفاق می‌افتد که به آنها حس عجیبی می‌ دهد. وقتی مادر کراتیکا در یک پاساژ دنبال پدر او آرون می‌گردد یک آتش سوزی رخ می‌دهد که رنبیر و کراتیکا و آکشی پسرعموی رنبیر هم آنجا هستند.

کراتیکا و آکشی از آنجا خارج می‌شوند اما رنبیر در انجا می‌ماند تا به مادر کراتیکا کمک کند. بالاخره از خطر دور می‌شوند و کرتیکا مادرش را به بیمارستانی می‌برد که در آنجا مادرش در حال مرگ به او می‌گوید حتما پدرش را پیدا کند و آدرسش را او بدهد. مادر کراتیکا می‌میرد. او پدرش را پیدا می کند و متوجه می‌شود با زنی به نام پامی ازدواج کرده و دو دختر به نام‌های ایشانی و جیانا دارد. آرون به خانواده‌اش می‌گوید که کراتیکا خواهرزاده‌ی اوست و از این به بعد با آنها زندگی میکند. پامی از کراتیکا می‌خواهد که کار پیدا کند و بخشی از هزینه‌های خانواده را تامین کند.  رنبیر و کراتیکا پس از اینکه کراتیکا به عنوان کارورز در دفتر وکالت ویکا شارما مشغول کار می‌شود، برای اولین بار ملاقات می کنند.

پدر رنبیر، بالراج درگیر یک نبرد قانونی برای پس گرفتن عمرات اجدادی ‌اش است. ایشانی برنده رقابت‌های محلی بانوی زیبایی می‌شود و در این رقابت‌ها رنبیر یکی از داوران است. کرتیکا توسط یک پیمانکار محلی به نام  آشوک مورد آزار و اذیت قرار می گیرد و رنبیر او را نجات می دهد، اما رنبیر و کریتیکا با هم معاشرت پیدا نمی کنند. جیانا و آکشی که در ابتدا از هم خوششان نمی ‌آید بعد از اینکه اکشی او و کراتیکا را در یک حادثه دزدی بانک نجات می‌دهد به هم علاقه مند می‌شوند.

در یک مهمانی که برای تجلیل از رنبیر برگزا شده است. کراتیکا دوباره توسط یک سری اوباش مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد و بعدا او را در یک واحد سردخانه رها میکند. رنبیر برای نجات او می‌رسد. رنبیر عاشق کراتیکا می‌شود اما بعد از این اتفاق پیش رنبی راحت نیست اما تصمیم می‌گیرند با هم دوست شوند. رنبیر افسرده شده و مالیشکا، خواهرزاده ایوش باترا، به او مواد مخدر می‌دهد و سعی دارد او را اغوا کند اما رنبیر روی خوش به او نشان نمی‌دهد. مالیشکا به دورغ وانمود می کند رنبیر به او تجاوز کرده و رنبیر دستگیر می‌شود اما اکشی با قید وثیقه او را بیرون می‌آورد.

رنبیر با خانواده کراتیکا ملاقات می‌ کند و اعتماد آنها را بدست می‌اورد و بالاخره به کمک کراتیکا پرونده علیه مالیشکارا برنده می‌شود. مالیشکا که خشمگین شده تصمیم می‌گیرد با آتش زدن خانه رنبیر همه اعضای خانواده‌اش را بکشد.  رنبیر و کراتیکا در آتش گیر می‌کنند و  رنبیر عشق خود را به کراتیکا ابراز می ‌کنند و کراتیکا هم عاشق او می‌شود. یک ستون روی رنبیر می‌ افتد و او بیهوش می‌ شود. وقتی کراتیکا این صحنه را می‌بیند فریاد می ‌زند «ریشی!» و زندگی قبلی‌اش با نام تانو و تانوجا را به یاد می ‌آورد. او سعی می ‌کند رنبیر را بیدار کند و به او قولی که به یکدیگر داده بودند را یادآوری کند. رنبیر هم تانویش را می‌شناسد و احساساتی می‌شوند. آکشی و جیانا هم وقتی می‌فهمند عاشق هم هستند به هم می‌پیوندند. سریال با کنار هم قرار گرفتن رنبیر و کراتیکا تمام می ‌شود.

معرفی سریال هندی قسم به عشق تو + اسامی بازیگران و خلاصه داستان1

معرفی بازیگران سریال هندی قسم به عشق تو

شاراد مالهوترا در نقش  ریشی و رنبیر

کراتیکا سنگار در نقش تانوشری، تانوجا و کراتیکا

شیوانی تومار در نقش تانوجا سیکاند

ویجی کاشیاپ در نقش راج سینگ

ویبا چیبر در نقش رانو مادر ریشی

ویشنو شرما در نقش ویرندرا کورانا پدر تانوشری

پرانیتا پاندیت در نقش نترا

امیت تاندون در نقش آبیشک

شیویکا ریشی در نقش ناتاشا

چاهت تیوانی در نقش تانیا

کارن گادوانی در نقش آکشی

مانجوشری کولکارانی در نقش ماهیما بالراج کاپور

ودیکا بنداری در نقش ایشانی

شیوانی گوسین در نقش آرون کوهلی

سابینا جت در نقش جیانا

جیوتی جوشی در نقش مالینی

۱۵ دیدگاه

  1. من نمیتونم بعد از قسمت ۱۰۴ که هر قسمتش ۴۰دقیقه هس پیدا کنم چطوری پیدا کنم فیلمش عالی چطوری بقیه فیلم و دانلود کنم

  2. این سریال عالیه من هیچ سریال هندی رو بیشتر از این دوست ندارم و اینکه اونایی که میگن بده و افتضاح هست شما که سریال رو ندیدید فقط متنش رو خوندید تا پایان سریال رو که دیدید حرف بزنید از نظر من عالی بود و به نظر های بقیه اهمیت نمیدم چون بی ارزش لستن و اصلا خوب نیست چون بیچیده هست نمیهش که توهین کنید واقعا که

  3. بچه ها صلام هلنا هستم

    درباره به عشق تو سوگند چیزی نگین

    فقط متنش گیج کننده است

    اما فیلمش نه

    باید ببینین بعد قضاوت کنیم

    فیلمش عالیه

    درسته منم مث شما ها هستم تا نگا فیلم نکنم نمیتونم یه جا بشینم

    اره درست میگین شما ها برای عشقم جان میدهم زیادی بدنبود وقتی به عشق تو سوگند شروع شد یعنی ریشی و دامن

    خیلی زوق زدع نبودم قسمت اولش که دیدمش عاشق فیلمش شدم

    تنها فیلمی که بیشتر بهش عالقع دارم فیلم

    زبان عشق

    من ساعت۵تا۷کلاس تکواندو دارم

    میام خونه نگا بقیه فیلما میکنم ساعت۵هم که هیتلر دیدی میاد که فیلمشو دوس دارم

    شب که میشه منتظر میمونم فیلم بیاد

    یعنی ۱شب و۲شب منتظر میمونم

    اگه نتونم نگاش کنم خودمو میخورم

  4. اوووف چقدر چرته
    همه فیلم هندیا اینطوریه
    اینم درست مثل قبول میکنمه
    همه آخرش میمیرن
    بعد دوباره دونفر شبیه به هم متولد میشن
    مسخره😐

  5. ولک یکم تنوع بدین حداقل هی می میری خب زنده می شی گزینه هارو تغییر بدین مثل سریال قبول می کنم در حین زنده بودن سه تا شوهر عوض کرد بعد مرد 😂 جالب تر هم اینه که این همه سال می گذره هیچ پیشرفتی زمانی تو فیلم دیده نمی شه انگار زمان ایستاده فقط بدنیا بیان بمیرن

  6. یا‌ خدا‌ این‌ الان‌ چی بود‌ از‌ سریال‌ برای‌ عشقم‌ جان‌ میدهم‌ بد‌تر‌ بود‌
    چقدر‌ گیج‌ کننده‌ است‌

  7. بدترین سریال 😕وقتی سریال برای عشقم جان میدهم تموم شد و این شروع شد خوشحال شدم ولی الان پشیمونم😡😰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا