سینماسینمای‌ایران

نقد و بررسی فیلم سینمایی “تیغ‌ و ترمه” به کارگردانی‌ کیومرث پور احمد

تیغ و ترمه ؛ تکه هایی بریده شده از یک روایت نه چندان جذاب

کیمیا خلج ، مجله اینترنتی کولاک

 

فیلم تیغ و ترمه داستان زندگی دختر جوانی به نام ترمه است که در دوران کودکی روزهای سختی را تجربه کرده، پدرش را از دست داده و حالا با ورود مادرش بعد از سال ها به ایران زندگی اش دستخوش تغییراتی می شود.

تیغ و ترمه

 

بازیگران فیلم پژمان بازغی، لاله اسکندری، دیبا زاهدی، هومن برق نورد،کوروش سلیمانی است. تیغ و ترمه آخرین اثر نویسنده و کارگردان محبوب سینما کیومرث پور احمد است.

کیومرث پور احمد فیلم تیغ و ترمه را از رمان “کی از این چرخ و فلک پیاده می شوم؟” نوشته گلرنگ رنجبر اقتباس کرده است ، او پیش تر نشان داده که در ساخت فیلمنامه های اقتباسی بسیار موفق بوده است.

چرا که “اتوبوس شب” و “خواهران غریب” تجربه های موفق اقتباسی از این کارگردان هستند. اما این بار تیغ و ترمه نمی تواند در کارنامه سنگین و موفق پوراحمد شگفتی بیافریند.

عمده ترین مسئله در فیلم پور احمد روایت نادرست و گنگ است. فیلم به دو قسمت تقسیم می شود و در بخش اول به روابط ترمه ( دیبا زاهدی) و موضوع خیانت امیر ( پژمان بازغی) به او می پردازد.

که از قضا برای تماشاچی هم جذاب است.

نکته مهم این است که پور احمد فیلمسازی اجتماعی است و مخاطب از او انتظار کمی ندارد.

اما فیلم به یکباره در یک سوم ابتدایی رها می شود.

و با یک نوشته مخاطب را به سه ماه قبل، زمان ورود لیلی ( لاله اسکندری ) به ایران می برد.

شکست زمان آن هم وقتی هنوز ماجرای خیانت های امیر و زندگی مشترک ترمه مشخص نشده است و در هاله ای از ابهام به سر می برد اولین ضربه بزرگ فیلمنامه است.

بعد از آن کنجکاوی های بی ربط ترمه که یکباره بعد از گذشت سال ها و بی هیچ توجیهی در جریان فیلم مدام درباره علت و زمان مرگ پدرش سوال می پرسد.

مخاطب تکلیفش با شخصیت اصلی فیلم مشخص نیست.

ترمه نه استوار و محکم است نه لوس و نازپرورده، او بی اندازه و بی دلیل به آدم های زندگی اش اعتماد داشته و حالا به یکباره به همه بی اعتماد و بدبین است.

تدوین فیلم و کات هایی که گاها با بی حوصلگی تمام به مخاطب نشان داده می شود او را دلسرد کرده و فیلم را به اثری غیر روایی با ریتم کند تبدیل می کند.

موسیقی فیلم هم تلاشی است برای نشان دادن تنهایی و اندوه ترمه اما حتی در موسیقی هم سهل انگاری دیده می شود به نظر می رسد کارگردان با شعر و ترانه پرسوزی با صدای رضا یزدانی قصد داشته تا جای خالی سکانس هایی را که باید به پیشبرد درام کمک می کرده پر کند که عملا ناموفق است.

و پایان بندی کلیشه ای و به دور از منطق سینمایی، یعنی دست مادر و ترمه و همه چیز که به خوبی و خوشی تمام می شود و انگار نه انگار که مخاطب در سکانس های قبلی این دو شخصیت را در میدان نبرد دیده است.

همانطور که اشاره شد منطق روایی در فیلم جدید پور احمد آنطور که باید دیده نمی شود که این دلیل را هم در فیلمنامه و هم در کارگردانی اثر باید جستجو کرد.

کیومرث پور احمد کارگردان بزرگ و باسوادی است که بهتر است او را با کارهای قدیمی اش چون شب یلدا ، اتوبوس شب،قصه های مجید و…به یاد آورید.

چرا که تیغ و ترمه حتی از اثر قبلی او ” کفش هایم کو؟” که با اقبال خوبی مواجه نشد هم چند گام عقب تر است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا