وقوع زلزله ۷٫۱ درجهای در کالیفرنیا
مجله اینترنتی کولاک، ترجمه: پرویز فغفوری آذر : امبر هالین در آشپزخانه مشغول آشپزی بود که فکر کرد سرش گیج میرود و نشست روی زمین، اما وقتی دید لوستر کوچک سقف آشپزخانه هم شروع به تکان خوردن کرده، فهمید قضیه با چیزی که تصور میکرد فرق دارد.
شب قبل از زلزله آتشبازیهای مربوط به چهارم جولای (روز استقلال امریکا) را تجربه کرده بود و صبح آن روز با سردرد ناشی از آن همه سروصدا از خواب بیدار شده بود اما خبر نداشت قرار است روز بدتری را تجربه کند؛ یک روز وحشتناک با زلزلهای در مقیاس ۶٫۴ درجه.
اما ساعت هشت و بیست دقیقه بود که او در آشپزخانه و سه فرزندش جلوی تلویزیون مشغول تماشای کارتون بودند که تکانهای اولیه زلزله شروع شد و پشت سر هم ادامه پیدا کرد.
این مادر ۴۸ ساله شرایط را چنین توصیف کرد: «ابتدا به آرامی شروع شد و سپس تند و تندتر شد و همان طور ممتد ماند. انگار زمین شروع به غر زدن کرده بود و همان طور سر لج مانده بود.»
نقطه اوج این زلزله ۷٫۱ درجه بود که براساس گزارش منابع ژئوفیزیکی مرکز آن منطقه ریجکرست بود و از خلیج سانفرانسیسکو تا کازینوهای لاس وگاس همه جا را لرزاند. اما خوشبختانه خسارات وارد شده، سبک بود. بیشترین انرژی رها شده توسط این زلزله مربوط به مناطق کمجمعیت و کویری لسآنجلس بود.
در ریجکرست پسلرزهها تا از نیمه شب تا سپیدهدم و شروع تابش خورشید ادامه داشتند. ساکنان این منطقه را شاغلان در کارگاههای صنعتی و صنایع نظامی و کارخانههای ساخت سلاحهای مرتبط با نیروی دریایی تشکیل میدهند.
همچنان که داوطلبان برای کمکرسانی و آتشنشانان و نیروهای پلیس ایالتی و محلی به شهر میرسیدند رسانهها هم به محض اطلاع از وقوع زلزله به شهر هجوم آوردند،
کارگران یک نیروگاه تولید برق با جرثقیلهای سبددار در جادههای اطراف شهر به دنبال دکلهای سقوط کرده و سیمهای قطع شده میگشتند تا جریان برق شهر را که قطع شده بود، دوباره وصل کنند. نیروهای پلیس محلی و ایالتی هم برای جلوگیری از وقوع سرقتهای معمول در طی این حوادث، گشتهای خود را افزایش داده بودند.
این زلزله موجب حداقل ۳ آتشسوزی شد، باعث شد کالاها از قفسههای سوپرمارکتها روی زمین فرو بریزند و سبب شکستن پنجرهها و درهای برخی از خانهها شد اما بیش از هر چیزی تاثیر روانی این زلزله محسوس بود. مردم از خانههای خود بیرون زده بودند و تا صبح نخوابیدند. اکثر آنها با یک چادر مسافرتی در حیاط جلوی خانهشان تا صبح دور یکدیگر بودند و به زحمت چشم روی هم گذاشتند.
هاملین درمورد این حادثه گفت: «اصلا فکرش را هم نمیکردم که روزی اینجا زلزله رخ بدهد. من اینجا بزرگ شدهام و تا به حال چنین چیزی ندیده بودم. خانه دوخوابه ما بر اثر این حادثه به شدت آسیب دیده است.»
تلویزیون ۶۰ اینچی که به دیوار وصل شده بود به شدت به زمین خورد و صفحهاش خرد شد. به تمام درهای خانه که به صورت کشویی و شیشهای بودند هم آسیب وارد شده است. وقتی برق خانه قطع شد و لرزش خانه هم برای لحظاتی متوقف شد، او به سرعت دست به کار شد. جعبه کمکهای اولیه را برداشت، اسپری آسم پسر ۱۵ سالهاش و دختران دوقلوی ۱۴ سالهاش را به سرعت از خانه خارج کرد و به حیاط جلوی خانه رفتند: «از ترس در حال مرگ بودم اما چون دوست نداشتم بچههایم کوچکترین آسیبی ببینند باید خودم را جمع و جور میکردم و بچهها را که ترسیده بودند، با خونسردی به بیرون از خانه هدایت میکردم.»
یک زلزله خفیف در همان روز باعث زخمی شدن معدودی از شهروندان شده بود که به صورت سرپایی در بیمارستان شهر درمان شده بودند. کارگران سوپرمارکتهای آلبرستون و برادران استاتر پس از جمعآوری اجناس از روی زمین، آنها را دوباره در قفسههای خود چیده بودند و فقط مانده بود تعدادی شیشه شکسته که نیاز به تعویض داشتند اما زلزله اصلی این بار کل این سوپرمارکتها را به هم ریخت.
اکنون سوالی که برای برخی از ساکنان قدیمی این شهر پیش آمده این است که آیا پس از دو زلزله نسبتاً قوی، زلزلهای قویتر در پیش است؟ هیچ کس جوابی قطعی برای این سوال ندارد.
جیمی لیانای ۶۳ ساله بعد از زلزله به کلیسا پناه برد و همراه با چند نفر دیگر مشغول خواندن دعا شدند. او از این که دو روز پیش درباره قدرت خدا و خلقت زمین شوخی کرده، احساس شرمندگی میکند و میگوید: «نمیدانم چه باید کرد. امیدوارم خداوند آن حرفها را فراموش کرده باشد و مرا بابت بر زبان آوردن آن کلمات بخشیده باشد.»
منبع: usatoday
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |