گفتگو

گفتگوی اختصاصی با امید جهان خواننده پاپ

نمی دانم چرا مردم بیشتر آهنگ های غیرمجاز من را گوش می کنند!

دوست دارم با محسن چاوشی «فیت» بدهم!

امید جهان، متولد آبادان و بزرگ شده بوشهر، خواننده ای است که از کودکی خواندن را نزد پدرش محمود جهان فرا گرفت. مخاطبان موسیقی و هوادارانش این هنرمند دوست داشتنی دنیای موزیک را بیشتر با آهنگ های بندری اش می شناسند و کمتر کسی پیدا می شود که موزیک های شاد این خواننده جنوبی را نشنیده باشد؛ موزیک هایی همچون «هله دان دان»، «انار انار»، «جنوبی ها»، «زینو»، «عطر تن تو» و «آبادان برزیلته»!

با امید جهان گفتگویی گرم در پاییز خنک نود و هشت داشته ایم که با هم می خوانیم.

گفتگو: عباسعلی اسکتی

*در انتخاب این سبک و ریتم موزیک، پدر شما چقدر نقش داشت؟

خیلی نقش داشت، چون پدر من صاحب سبک این موسیقی است و من هر الگویی می گیرم، رهرو راه پدر هستم. این را من نمی گویم و همه مردم جنوب و همه آنهایی که موزیک کار می کنند  می دانند. این سبک و سیاق و این نوع موسیقی بندری را پدر من بیست سال پیش برای اولین بار به تلویزیون آورد، با آهنگ «یا ا… یا خدا» که معروفترین آهنگ ایشان بود و بعدها راه برای موسیقی جنوبی و خیلی موسیقی های دیگر باز شد. من رهرو راه پدرم هستم.

*پس سبک پدر دلیل اصلی انتخاب این نوع موسیقی برای شما بود؟

چون از کودکی این نوع موسیقی و ریتم در گوش من بود، بعدها که خواستم حرفه ای کار کنم، تصمیم گرفتم این نوع موسیقی فولک جنوب را که یک نوع موسیقی ریتمیک است با سازهای  پاپ تلفیق کنم. تلفیق کردم و آهنگ «هله دان دان» را خواندم، «میهانه» را خواندم، «ول ولک» را خواندم و خیلی آهنگ های دیگر که مردم لطف داشتند و این شکل موسیقی جواب داد.

*خود شما هم ذاتا آدم شادی هستید؟

نه زیاد! نمی دانم چرا، اما کل انرژی ام را می گذارم برای استیج و خواندن و در تنهایی خودم زیاد آدم شادی نیستم، بیشتر آهنگ های غمگین گوش می کنم.

*مثلا چه خواننده هایی گوش می کنید؟

محسن چاوشی گوش می کنم، علی یاسینی گوش می کنم، محسن ابراهیم زاده و بهنام بانی.

*چقدر کارهای خودتان را می شنوید؟

کارهای خودم را اوایل خیلی زیاد گوش می کردم، چون دوست داشتم عیب هایم را پیدا و آنها را برطرف و نکته مثبت موسیقی خودم را بیشتر کنم، اما این اواخر و بعد از اینکه مجوز گرفتم و کنسرت گذاشتم، دیگر کمتر کارهای خودم را می شنوم، بیشتر کارهای دیگران را گوش می کنم تا ببینم آنها چه نوآوری دارند تا من هم انجام بدهم.

*حس شما بعد از اینکه مثلا از کنار یک ماشین رد می شوید و صدای خودتان را می شنوید؟

اوایل خیلی حس خوبی بود، همیشه می گفتم یعنی می شود یک روز من معروف شوم و مردم آهنگ های من را بشنوند؟ همیشه می گفتم اگر این اتفاق بیفتد، چه حسی به من دست می دهد؟ اوایل یعنی شاید هفت هشت سال پیش، سال دو هزار و ده که آهنگ های من خیلی پلی شد و من به اصطلاح معروف شدم، خیلی حس خوبی بود. آنهایی که در این شرایط قرار گرفته اند، می دانند چگونه است و من چه می گویم. بعدها عادی شد و شد در حد یک لبخند. من فکر می کنم آنهایی که موزیک من را پلی می کنند، دارند به نوعی از من تشکر می کنند. یعنی وقتی می بینم کار من را می شنوند، این حس به من دست می دهد که دارند از من تشکر می کنند.

*خودتان از کدام کارهایتان بیشتر لذت می برید؟

ترانه «ول ولک»که این اواخر خواندم، یک کار عربی بود که اینقدرخوب شد که از آن کار عربی حتی بیشتر پلی شد و می شود. «هله دان دان» را دوست دارم که اولین کار من بود و خیلی جواب داد و مردم با این آهنگ من را شناختند. آهنگ «سهلم سهیلو» که یک آهنگ فولک جنوبی است که خیلی ها بعد از من آن را خواندند و یک آهنگ هم به اسم «میهانه» که بعدها آقای یراحی هم به صورت خیلی سنگین تر آن را خواندند، من این کار را شاد خوانده بودم.

*بعد از شهرت، به تاجیکستان سفر کردید. این سفر یک پیشنهاد کاری بود؟

بله پیشنهاد شد که رفتم. بعد از اینکه هفت هشت ده تا از آهنگ های من اینجا پخش شد و خوب هم پلی شد، من باید برای دیده شدن، اینجا کلیپ می ساختم، اما رفتم تاجیکستان کار کردم، یعنی صدای من در ایران بود، ولی تصویرم نبود! شاید به لحاظ همین شناخت تصویری امید جهان، اسم من گنده تر از چهره ام باشد، به این دلیل که آن موقع که باید می بودم و مثل بقیه خواننده ها که به شهرت رسیده بودند کلیپ می ساختم، ایران نبودم.

*فکر می کنید مثل پدرتان ماندگار شوید؟

ماندگاری را مردم مشخص می کنند. من الان ده سال است که دارم می خوانم. همه می گویند آقا مثل آن موقع آهنگ بخوانید. خواننده یک بار یکی از کارهایش می گیرد. الان رضا صادقی هر چیزی بخواند، همه می گویند مشکی رنگ عشقه. محسن ابراهیم زاده هر چیزی بخواند، همه می گویند دونه دونه. خواننده را با یک ترک می شناسند. اینکه بمانید را مردم مشخص می کنند، چون سبک و سیاق من فرق می کند و مردم به من لطف دارند و من به آنان ارادت دارم. فکر می کنم که بمانم. در این سبک فقط من و امید حاجیلی مجاز هستیم که امید زودتر از من مجوز گرفت و کنسرت هایش بیشتر از من است و احساس می کنم از بچه هایی که پاپ کار می کنند، ما یک مقدار جدا هستیم، فکر می کنم بمانیم.

*مردم شما را با چه ترانه ای می شناسند؟

با «هله دان دان» بیشتر می شناسند و در این دو سال بیشتر با آهنگ «ول ولک».

*انتخاب ترانه هایتان بیشتر بر اساس چه معیاری است؟

معمولا شعرهایی که سینه به سینه از اجداد ما می آید و در جنوب پِلی می شود را می خوانم. حالا جنوب می تواند بوشهر باشد یا بندرعباس، شیراز باشد یا آبادان. من خودم متولد آبادان هستم، ولی اصل و نسب من بوشهری است. آهنگ هایی که از آن موقع مردم با آنها خاطره دارند را پیدا می کنم، می روم پیش آدم های کهنسال یا میانسال و می گویم لطفا این را برای من بخوانید، با گوشی صدای آن شخص را ضبط می کنم، می آییم دکوپاژ  و یکسری چیزها به آن اضافه می کنیم و می خوانیم. حالا شاید در تبریز کسی از این نوع موسیقی خوشش نیاید، ولی اینکه من بتوانم در جنوب یک نفر را خوشحال کنم، برای من کافی است.

*موزیک شما چقدر وابسته به آن حس و حال جنوبی است؟

بیشتر حس و حال شاد بودن کار من از جنوب می آید. حتما می دانید موسیقی جنوب یک موسیقی ریتمیک است که ما حتی در عزاداری هم سنج و دمام داریم که ریتم دارند. اصلا نوع موسیقی جنوب ریتمیک است، برای همین همیشه در کارهای من این شاد بودن و این ریتم داشتن موزیک بوده و خواهد بود.

*نظر مخاطبانتان بیشتر به چه سمتی می رود؟

همه آنها لطف دارند،  بیشتر می گویند چرا مثل قبل یکسری آهنگ ها را نمی خوانید؟ نمی دانند من مجوز گرفته ام و نمی توانم مثل قبل یکسری کلمات را استفاده کنم. حالا البته نمی دانم چرا مردم بیشتر آهنگ های غیرمجاز من را گوش می کنند و کمتر سراغ مجازها می آیند. همه می گویند چرا آنطور نمی خوانید؟ من از همین جا بگویم که ما در انتخاب یکسری کلمات، یکسری محدودیت ها داریم، برای همین نمی توانیم دیگر هر چیزی را بخوانیم.

*یک خاطره از کنسرت هایتان برای مخاطبان مجله تعریف کنید.

این همین الان به ذهن من رسید که برای شما بگویم، بردسیر کرمان کنسرت داشتم و خیلی شلوغ بود، گفتند گروه شما برود روی استیج و آقای جهان بماند، بعد از اینکه ساندچک کردند بیاید، دوستان من رفتند و من ماندم، به خودم گفتم چرا اینها دنبال من نیامدند؟ من معمولا تیشرت مشکی و کت می پوشم، کت را درآوردم. از آنجایی که مردم اسم مرا شنیده بودند و چهره من را ندیده بودند، پشت سر مردم تا داخل سالن رفتم که بعد وارد استیج شوم. گفتم بروم حداقل قبل از شروع اجرا صدای خودم را بگیرم، چون آن آقا که باید دنبال من می آمد، نیامده بود. در صف ورود به آقای جلویی گفتم آقا ببخشید اینجا چه خبر است و چرا شلوغ است؟ گفت نمی دانم والا این خواننده آمده، اسمش جهان است، جهانی است، آمده و اینجا کنسرت دارد. پرسیدم حالا صدایش خوب است؟ گفت والا من نمی شناسم، بچه ها گفتند برویم و من را هم زوری آورده اند. گفتم پس من را هم با خودتان ببرید. سه چهار تا بچه هم داشت که قیافه من را نمی شناختند. با آنها تا دم استیج آمدم، برای من جالب بود که یک عده از مردم که می آمدند کارهای من را بشنوند، من را نمی شناختند!

*به صدای خودتان چه نمره ای می دهید؟

خودم که نمی توانم نمره بدهم، اما حتما پتانسیلی داشته که یکسری از آدم ها گوش کرده اند و می شنوند یا حمایت می کنند. نمی توانم به خودم امتیاز بدهم، ولی همیشه سعی کرده ام هر چه هستم، به آن سمت بروم که بهتر شوم.

*امید جهان از زبان امید جهان چگونه آدمی است؟

آدم بی حاشیه، بی ادعا و با همه رفیق.

*دوست دارید چه کسانی به کنسرت شما بیایند؟

اوایل خیلی دوست داشتم آدم ها و چهره های معروف بیایند. آن موقع دوست داشتم هنرمندان بیایند، اما الان دوست ندارم هیچ هنرمند و ورزشکاری بیاید، می دانید چرا؟ برای اینکه اینها را دعوت می کنید و با حرف و حدیث می آیند. دوست دارم مردم عادی در کنسرت های من باشند. من شاید در نمایشگاه میلاد بیشتر از بیست کنسرت در فصل های مختلف  گذاشته ام و هیچ وقت سولدآت های مافیایی نکرده ایم و نگذاشته ایم و نداشته ایم. هر فصل برای هواداران خودم کنسرت گذاشته ام.

*یعنی هیچ کسی در ذهنتان نیست؟

پدر من در کنسرت من بوده است، اما آن موقع چون اولین کنسرت بود و حس و حالی که مردم داشتند زیاد بود، اصلا نتوانستم آنطور که باید از پدرم تشکر کنم. دوست دارم آنگونه که باید از ایشان تشکر کنم که دیگر متاسفانه نمی شود. دوست دارم یک بار دیگر پدرم در کنسرتم حضور داشته باشد.

*اگر بخواهید با یک خواننده کار مشترک بخوانید، چه کسی را انتخاب می کنید؟

یک زمانی دوست داشتم «فیت» بدهم و به هر کسی گفتم، قبول نکرد.من بدون «فیت» بالا آمدم، خدا خواست و کمک کرد. مثل خیلی از خواننده های دیگر با خواننده های معروف نخوانده ام که مردم من را بشناسند، اما دوست دارم با محسن چاوشی کار مشترک بخوانم. نه به خاطر اندازه هایمان، بلکه به خاطر اینکه صدای محسن چاوشی به من انرژی می دهد. محسن چاوشی هم جنوبی است و آهنگی که من را به سمت او کشید، همان آهنگی است که برای جنوب خوانده؛ تو هوای گرم بندر… چون من خودم متولد آبادان هستم، دوست دارم با محسن چاوشی فیت بدهم.

*به نظر می رسد مردم ما مردم غمگینی هستند. موافقید خواننده هایی همچون شما باید بیشتر شوند؟

مردم ما غمگین نیستند، موسیقی در کشور ما مافیایی شده است. مافیا بوده، ولی الان دیگر این را به چشم می بینیم. خدا را شکر مافیا من را نیاورد که ببرد. با شما موافقم، آهنگ هایی مثل سبک کاری من و امید حاجیلی و خیلی خواننده های دیگر که شاد می خوانند، باید زیادتر شود.

*وضعیت کلی موسیقی داخلی را چگونه می بینید؟

موزیک داخلی ایران فقط شده پول و مافیا، صدا نمی خواهد. دو سه نفر تنظیم کننده هستند که با همین مافیا کار می کنند. وضعیت خوبی نیست و هر روز دارد بدتر و بدتر می شود. موسیقی محلی دارد از شکل فولک خودش دور می شود و باید به موسیقی محلی بیشتر بها بدهند.

*از چیزی که امروز هستید راضی اید؟

من راضی هستم، خدا هم راضی باشد. راضی هستم و فقط حال خوشی ندارم، وقتی می بینم حال مردم خوب نیست، غمگین می شوم. دوست دارم اتفاقی بیفتد تا دل مردم شاد شود و مردم از زندگی لذت ببرند.

*فکر می کنید ده سال بعد کجا باشید؟

چون الان چهل سال دارم، ده سال دیگر پیر شده ام. شاید در همین پارک بنشینم و با یک پیرمرد دیگر کلی حرف بزنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا