سرگرمی

انشانویسی با دوشکل متفاوت درباره موضوع : ماهی در حوض قالی

انشا در مورد ماهی در حوض قالی با فکر طرح و نقش قالی‌های بافت ایران زمین و خیال‌انگیزی آن‌ها همراه است. وقتی به پیچ و تاب طراحی قالی‌ها و فرش‌های ایرانی فکر کنیم، هر گونه رویاپردازی و قصه‌بافی از درون آن‌ها، می‌توانیم برداشت کنیم. در اینجا قصد داریم به دو شکل انشانویسی با موضوع انشا “ماهی در حوض قالی” بپردازیم. با ما همراه باشید.

دو نمونه انشا در مورد ماهی در حوض قالی به دو صورت غیرطنز و طنز

۱. انشا در مورد ماهی در حوض قالی با لحن توصیفی

بند مقدمه (زمینه‌سازی)

هر وقت که خیلی حوصله‌ام سر می‌رود، کناری نشسته و به طرح و نقش قالی خیره می‌شوم. در یک غروب پاییزی، به تماشای قالی نشسته‌ام. به نظر می‌رسد که در میان طرح و نقش رنگارنگ فرش، هزاران ماهی در حال شنا کردن هستند و این به یک چرخه بی‌پایان شبیه است. نمی‌دانم بافنده قالی، چطور این ماهی‌های سرگردان را در حوض عمیق قالی رها کرده که به هر سمت نگاه می‌کنم، بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود.

بندهای بدنه (متن نوشته)

به قالی که نگاه می‌کنم، هزاران هزار رنگ در تار و پود آن دیده می‌شود. این رنگ‌ها به شکلی خیال‌انگیز کنار یکدیگر قرار گرفته و به نظر نمی‌رسد که هیچ چیزی بتواند بین آن‌ها فاصله بیندازد. گویی بافنده، رنگ‌ها را در هم تنیده و از آن‌ها چیزی مشترک و به هم پیوسته به وجود آورده است.

در مرکز قالی یک گل بزرگ دیده می‌شود و انگار ماهی‌ها آن را طواف می‌کنند. یک بار چشمانم را می‌بندم و دوباره باز می‌کنم، به نظر می‌رسد که ماهی‌های قالی به سمت مرکز آن، در هجوم هستند. اگر بتوانم کمی خیال‌بافی بیشتر به تصویری که از قالی می‌بینم اضافه کنم، برخی از ماهی‌ها برجسته می‌شوند.

بعضی از آن‌ها سریع‌تر بوده و رنگ ابریشمین قالی انگار با تابش خود، به ماهی‌های نارنجی رنگ، قدرت بیشتری داده است. با خودم فکر می‌کنم که این ماهی‌ها چطور می‌توانند در حصار این حوض جای گیرند و همیشه در محدوده آن، سرگردان باشند.

بند نتیجه‌گیری (جمع‌بندی)

ماهی‌ها در حوض قالی با شکل دادن تصویری خیال‌انگیز، من را ساعت‌ها به خود سرگرم کرده و در عالم خیال فرو می‌برند. رنگ و طرح، خیال و نقش در قالی‌ها جریان پیدا کرده و در آن غروب پاییزی من را به دنیای خود میهمان کردند.

انشا در مورد ماهی در حوض قالی

۲. انشا در مورد ماهی در حوض قالی با لحن طنز

بند مقدمه (زمینه‌سازی)

یادم می‌آید که وقتی از روی قالی سالن پذیرایی خانه‌مان با نقش ماهی رد می‌شدم و با جست و خیز از آن عبور می‌کردم، مادربزرگ به شوخی می‌گفت که مراقب باشم ماهی‌ها را لگد نکنم. با این حرف مادربزرگ، شیطنتی خاص در ذهنم جای می‌گرفت که اتفاقا پایم را درست روی سر ماهی‌های قالی بگذارم و رد شوم…

بندهای بدنه (متن نوشته)

یک روز در حالی که از روی قالی پر از ماهی پذیرایی رد می‌شدم، احساس کردم پایم به آرامی گزیده شد. نگاهی به زیر پا انداختم، ماهی‌ها در جای خود بودند و حرکتی نداشتند. دوباره قدمی برداشتم، اما باز همان حس گزش پاشنه پایم تکرار شد.

به زیر پایم نگاه کردم، یکی از ماهی‌های قالی سر بیرون آورده و با نگاهی پر از شیطنت مرا می‌نگریست. فهمیدم که گزیدن پایم، کار همان ماهی در حوض رنگارنگ قالی بوده است. قدمی دیگر برداشتم و دوباره ماهی، گاز دیگری از پایم گرفت. این طور نمی‌شد! لباس‌هایم را در آوردم و به درون حوض قالی شیرجه زدم.

دنبال ماهی شیطون گذاشتم و می‌خواستم او را بگیرم. فرز و سریع از لابه‌لای تار و پود قالی پیش می‌رفت و ماهی‌های دیگر نیز او را تشویق می‌کردند. من هم سعی داشتم از میان تار و پود قالی شنا کرده و با کنار زدن رنگ‌ها، خودم را به ماهی برسانم. باید به او درس عبرتی می‌دادم.

بند نتیجه‌گیری (جمع‌بندی)

به ماهی شیطون رسیدم و او را به دام انداختم. حالا باید از حوض قالی بیرون می‌آمدم. نفسم را حبس کرده و با یک حرکت به همراه ماهی که محکم در دستانم گرفته بودم، از حوض قالی بیرون پریدم. ماهی را در تنگ آب انداختم و از آن پس با خیال راحت از قالی سالن پذیرایی رد می‌شدم.دو نمونه انشا در مورد ماهی در حوض قالی به دو صورت غیرطنز و طنز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا