چهره هاسلبریتی ایرانیگفتگوویژه

باربد بابایی: من «شومن» هستم

گفتگوی اختصاصی با مجری برنامه زوجی نو

باربد بابایی، بازیگر و مجری، متولد بیست شهریور هزار و سیصد و پنجاه و هفت، فارغ التحصیل رشته مترجمی زبان، از سال هفتاد و هفت وارد فضای هنری و تئاتر شد و با اجرای یک برنامه با موضوع موسیقی به شهرت رسید، بعد از آن در سریال «روزهای به یادماندنی» و فیلم «بی خوابی اسب ها» به هنرنمایی پرداخت، با «باربد بابایی» که برنامه پرمخاطب «زوجی نو» را روی آنتن دارد گفتگویی صمیمی داشته ایم که با هم می خوانیم.

انتظار این حجم از استقبال مخاطب را داشتید؟

مخاطب هیچوقت قابل تشخیص نیست که نسبت به یک برنامه تلویزیونی چه واکنشی نشان می دهد، خیلی وقتها شده یک برنامه در نگاه سازندگانش یک حرکت معمولی ولی رو به جلو دارد ولی ناگهان مخاطب خیلی درگیر آن می شود، انتظار جذب مخاطب را داشته ام به خاطر اینکه سعی کرده ام یک فضای فانتزی را در اجرا ایجاد کنم که این فضای فانتزی به نگاه مخاطب شیرین خواهد آمد که این اتفاق هم افتاد، به هر حال فکر می کنم بعد از بیست و چهار سال فعالیت هنری اندکی تشخیص می دهم که مخاطب ممکن است از چه چیزی خوشش بیاید ولی خدا را شکر که مخاطب دوست داشت و تیر ما به سنگ نخورد.

فکر می کنید چه ویژگی هایی باعث شده زوجی نو مورد استقبال واقع شود؟

همان بحث است، ما خیلی آیتم عجیب غریبی نداریم، همان آیتم های معمولی و مشخص است، من تمام تلاشم بر فانتزی و کمدی بودن فضای اجرا است و تمام فیدبکی هم که از مخاطب می گیریم بر اساس آن شوخی هایی است که با زوج ها انجام می دهم، به هر حال وقتی مردم یک ساعت در این خستگی روزانه و گرفتاری ها می توانند لبخند بزنند به دلشان می نشیند، به نظر من آن شوخی ها خیلی مورد توجه قرار گرفته است.

انتخاب شرکت کننده ها به چه صورت انجام می شود؟

ما تیمی داریم که جزو عوامل هستند و براساس متر و معیارهایی که شبکه برای حضور زوج ها تعیین کرده است  با زوج ها مصاحبه می شود، اگر راه آنها دور باشد ویدئو از خودشان و همسرشان می فرستند، بر اساس یک سری فاکتورها مثل اینکه از ازدواج آنها بیشتر از سه چهار سال نباید گذشته باشد، سن آنها خیلی بالا نباشد، ویدئویی که می فرستند پر شور و حرارت باشد، خیلی خجالتی نباشند که نتوانند در برنامه صحبت کنند آنها را انتخاب می کنیم و بیشتر در این حول و حوش است.

در میان شرکت کننده ها زوجی بوده که از آنها خوشتان نیامده باشد؟

نه واقعا، این خیلی تعریف بزرگتری دارد و ربطی به برنامه ندارد، ما نمی توانیم از آدمها خوشمان نیاید، حالا یک نفر وجود دارد که شاید خجالتی است، شاید درونگرا است، شاید یک فرمی است که نمی تواند خود واقعی اش را نشان بدهد و شما فکر کنید که این چقدر آدم سردی است یا چقدر خودش را می گیرد، نه واقعا همه آنها خیلی خوب و سرحال بوده اند و کسی نبوده که من از او خوشم نیاید، واقعا همه آنها خوب بوده اند.

این برنامه فصل های بعدی هم دارد و تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد؟

خیلی سوال کلی است، هیچ برنامه ای را در سازمان صدا و سیما نمی توانید بگویید به قطع همیشه است یا چقدر ادامه دارد و چقدر می تواند ادامه داشته باشد چون به هر حال سیاست های سازمان در طول سالهای مختلف و ماه های مختلف تغییرات متعددی می کند، چیزی که من می دانم این است که زوجی نو در خط مش برنامه ها و اهداف سازمان قرار دارد اما اینکه چقدر ادامه پیدا می کند واقعا مشخص نیست، شما دیده اید که مدیران عوض می شوند و یک مدیری سلیقه اش این کانسپت نیست، اینکه چقدر می تواند ادامه پیدا کند قابل تشخیص نیست ولی امیدوارم چه با من چه بی من این برنامه ادامه داشته باشد.

با وجود کرونا و کم شدن تماشاگران استودیو از جذابیت این برنامه کم شده است؟

خیلی تاثیرگذار است، تماشاچی به شدت در این مدل برنامه ها تاثیرگذار است، واقعا خود من وقتی شب هایی تماشاچی ها پر شور و تعداد آن بیشتر است انرژی می گیریم، به خاطر اینکه من فرمی که برای برنامه انتخاب کرده ام اجرا نیست، من اجرای صحنه ای دارم و نه اجرای تلویزیونی، در اجرای صحنه ای شما نیاز به آن حرارت و شور تماشاگر دارید، واقعا این نکته مهمی است و متاسفانه کرونا اجازه نمی دهد ما با حداکثر نفرات اجرا برویم و این خیلی سخت است، من تعداد کم تماشاگر را دوست ندارم.

اجرای شما مخاطب پای تلویزیون را با برنامه همسو می کند، اجرای شما بداهه هست یا از قبل هم تمرین می کنید؟

نه من همیشه و در تمام این سالها بداهه اجرا کرده ام، از روی متن نمی توانم و هیچ تمرینی هم نیست، همه چیز در لحظه است و هر اتفاقی هم که می افتد، هر شوخی و حرکت و حرفی در لحظه است و این هم به خاطر تجربه من از تئاتر است، من همیشه خودم را به لحظات می سپارم و هر آنچه در آن لحظه انجام می دهم، هیچ وقت هیچ متنی نیست و برای زوجی نو، شب کوک و هربرنامه ای که کار کرده ام هیچوقت یک خط متن هم وجود نداشته است، مدل من است و خیلی نمی توانم درگیر متن شوم.

چند درصد از اجرا تکنیک های شخصی و چقدر از آن مهارت های کلی اجرا است؟

در سوال قبلی هم گفتم، من مجری نیستم، من شومن هستم و اجرای صحنه ای می کنم، در همه برنامه ها امضای من شومنی است، تقریبا می توانم بگویم پنجاه پنجاه است، یعنی پنجاه درصد تکنیک های شخصی و پنجاه درصد مهارتهایی است که در این سالها به آن اضافه شده ولی آنچه که در سوال قبلی گفتم که من کلا بداهه کار می کنم این شخصی است، از بچگی هر کس به من چیزی می گفت دو تا جمله به او می گفتم و همیشه کلمه آماده داشته ام، پنجاه درصد تکنیک های شخصی و پنجاه درصد تجربه هایی است که در این بیست و چند سال به من اضافه شده است

به علاقه مندان اجرا مخصوصا در تلویزیون چه توصیه ای دارید؟

به نظر من اجرا باید در ذات یک نفر باشد، به خاطر اینکه اجرا خیلی متفاوت با بازیگری است، از نظر من که هم تجربه بازی داشته ام و هم اجرا، اجرا خیلی سخت تر از بازیگری است چون در بازیگری حواس شما باید به بازی خودتان و در نهایت به بازی پارتنرتان باشد، بقیه قصه ها را کارگردان از بیرون تماشا و هدایت می کند و اشتباهی هم اگر داشته باشید باز دوباره آن را درست می کنید اما در اجرا شما علاوه بر اینکه خودتان را مدیریت می کنید، صحنه را مدیریت می کنید، دوربین را باید مدیریت کنید، تماشاچی را باید مدیریت کنید، ادبیاتتان را مدیریت کنید، حواستان باید باشد چه بگویید و چه نگویید، هم خوب باشد، هم بانمک باشد، هم به کسی برنخورد، باید به هزار و یک قصه در لحظه بپردازید، به نظر من اجرا باید در ذات یک نفر باشد، در کنار آن آموزش ببینند و در کنارش تجربه کسب کنند، اولین پیشنهاد من به کسانی که اجرا دوست دارند این است که دوره بدن و بیان در تئاتر را جزو زیر ساختهایشان بگذارند و نکته بعدی اینکه اطلاعات عمومی شان را به شدت در هر چیزی که در جهان وجود دارد بالا ببرند.

بدترین انتقاد و بهترین تعریفی که اول از خودتان و بعد برنامه زوحی نو داشته اید؟

تعریف همان لطف مردم راجع به فضای شوخی ها و بیان طنازانه ای که من در اجرا دارم که مردم دوست دارند و به شدت به من انرژی خوبی می دهند، دمشان گرم و مدیون آنها هستم و دستشان را می بوسم، انتقاد هم به آن شکل عجیب نداشته ایم اما گهگداری بوده است، مثلا سوتفاهمی شده که خیلی کمرنگ بوده است، خیلی حواسم را جمع می کنم به کسی برنخورد و انتقاد عجیب و غریبی نداشته ایم .

شما در حوزه موسیقی هم فعالیت جدی دارید، با برگزاری دوباره کنسرتها و… چه برنامه هایی دارید؟

با آمدن کرونا من یک مقدار از فضای کنسرت فاصله گرفتم، چون معمولا یک یا دو کنسرت برای خوانندگان داخل کشور در اروپا برگزار می کردم، کرونا کار را سخت کرد و الان یواش یواش اجراها باز می شود و اتفاقات درست می شود، فعلا یکی دو خواننده جوان در مجموعه خودمان داریم که با آنها فعالیت را جلو می بریم، امسال قطعا نمی رسیم ولی سال آینده در برگزاری کنسرت و تولید آلبوم دوباره حرکت ها را شروع خواهیم کرد.

با قیمت بلیت ها بعد از کرونا موافق هستید؟

شما وقتی به کنسرتهای خارج از کشور بچه ها دقت می کنید هزینه ها دلاری حساب می شود و عددها خیلی سنگین است، مشکلات اقتصادی خیلی چیزها را سخت کرده است ولی واقعا قیمت بلیت چهارصد تومانی برای کنسرت آن هم کنسرتی که بچه های موسیقی دو سال بیکار بوده اند زیاد نیست، مشکلی که وجود دارد این است که سالن باید با رعایت پروتکل ها پر شود و تهیه کننده نمی تواند کاور کند، اگر قرار باشد دو صندلی در میان و با نصف جمعیت برود باید قیمت بلیت ها به شکلی باشد که بتواند کاور کند، در هر صورت خیلی همه چیز به هم ریخته است و الان نمی شود متر و معیاری گذاشت که این قیمت درست است یا نیست، خیلی عوامل مختلفی به هم ریخته و نمی شود تصمیم گرفت.

چند خواننده که الان از نظر شما سطح قابل قبولی دارند و بلیت چند صد هزارتومانی آنها می ارزد؟

خواننده خوب خداوکیلی داریم، حالا نه همه ولی تک و توک داریم، به نظر من خیلی بسته به طرفدار دارد، یک خواننده ای که از نظر من تهیه کننده موسیقی خوب نیست طرفدار دارد، اینکه چرا آنها طرفدار این خواننده هستند بحث مفصلی است اما آن کسی که طرفدار است دوست دارد و پرداخت می کند و می رود اما اگر بخواهیم بگوییم کدام خواننده ها هستند که خوب هستند و واقعا کنسرت آنها ارزنده است شاید بتوانم بگویم در مارکت الان و نسل جدید دو الی سه خواننده هستند که رفتن به کنسرت آنها ارزشمند است، یعنی لایو می خوانند و لایو خوب می خوانند و برای گوش مخاطب ارزش قائل هستند، دو سه تا داریم و بقیه نه متاسفانه!

اگر شما وزیر ارشاد بودید و قرار بود سه کار انجام بدهید چه کارهایی می کردید؟

اگر وزیر ارشاد بودم تکلیف موسیقی را یک بار برای همیشه در این کشور مشخص می کردم، البته می دانم که باز دست وزیر نیست ولی به هر حال موسیقی را از این شرایط که به این مجوز بدهیم و به آن ندهیم و این قصه ها در می آوردم و اجازه نمی دادم موسیقی اینقدر هردمبیل جلو برود، در عرصه سینما قطع به یقین با توجه به این شرایط کرونایی یک تمهیداتی می گذاشتم که سینماگرها  بدون نگرانی کار بسازند، ممیزی ها را بر اساس منطق می گذاشتم و به ممیزی ها خیلی منطقی تر نگاه می کردم، فیلمی را توقیف نمی کردم و سریع تر تکلیفش را معلوم می کردم که به اکران برسد و کار سوم اینکه حتما حتما یک جا در مرکز وزارت ارشاد برقرار می کردم که هیات مدیره ای داشته باشد، تعیین بودجه بشود و برویم سراغ پیشکسوتان عرصه نمایش و موسیقی و هر کسی مشکل مالی دارد مشکل او را حل کنیم.

یک آرزوی شخصی و یک آرزوی جمعی؟

کرونا به من ثابت کرد سلامتی مهمترین آرزوی بشر و نعمت است، ولی آرزویی که دارم هم شخصی و هم جمعی است ، از شما می پرسند آرزوی خوشبختی می کنید؟ به نظر من خوشبختی یک حس فردی نیست و کاملا جمعی است، الان تنها آرزوی من این است کرونا از بین برود و شرایط زندگی مردم در ایران، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و همه چیز اینقدر خوب شود که وقتی از در خانه بیرون می آیند لبخند بزنند، اینها حال همه ما را خوب می کند.

گفتگو: عباسعلی اسکتی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا