سینماسینمای‌ایران

اسامی بازیگران فیلم سینمایی دشت خاموش به همراه خلاصه داستان

فیلم سینمایی دشت خاموش اولین ساخته احمد بهرامی‌ است که در جشنوراه های مختلف به نمایش درآمده و مورد توجه قرار گرفته است. داستان این فیلم، گفت و گو با کارگردان آن و نقدهایی بر آن را در ادامه بخوانید.

بازیگران فیلم دشت خاموش

علی باقری، فرخ نعمتی، مهدیه نساج، تورج الوند، مجید فرهنگ، ناصر علاقمندان، راضیه ایرانی، نرگس امینی، محسن یگانه، مهتاب خوش‌منش، شقایق آقازاده، اهورا بهرامی، پارسا و ارشا سبحانی، برسام بهرامی، مینا سرقره در این فیلم بازی کرده‌اند.

جوایز فیلم دشت خاموش

روزنامه ایران نوشت: اگر قرار باشد لیستی از فیلم‌های موفق دو سال اخیر سینما در مجامع بین‌المللی را تهیه کنیم بدون شک «دشت خاموش» احمد بهرامی در این فهرست قرار می‌گیرد. این فیلم در اولین حضور در یک جشنواره معتبر سینمایی (جشنواره ونیز) جایزه بهترین فیلم بخش افق‌ها – شاید مهم‌ترین جایزه ونیز برای سینمای ایران در سال‌های اخیر- را به خانه برد و علاوه‌بر آن نشان فیپرشی (جایزه انجمن جهانی منتقدان) و تندیس بنیاد فای (اعتماد ملی ایتالیا) را هم دریافت کرد. طی یک سال گذشته این فیلم در ۳۵ جشنواره بین‌المللی حضور داشته، با روی خوش منتقدان مواجه شده و دست خالی آن را ترک نکرده است.

تندیس بهترین فیلم از جشنواره هنگ‌کنگ سال ۲۰۲۱، تندیس بهترین بازیگر مرد برای علی باقری از جشنواره هنگ‌کنگ سال ۲۰۲۱، جایزه بهترین فیلم از جشنواره سابورسیو کرواسی سال ۲۰۲۱، جایزه بهترین فیلمبردار سال آسیا برای مسعود امینی‌تیرانی و جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران جوان هفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم بوگوتا کلمبیا از جمله افتخارات این فیلم سینمایی است.

خلاصه داستان فیلم دشت خاموش

گروهی از کارگران زیر نظر سرکارگری در آجرپزی مردی به نام آقاخان کار می‌کنند. یک روز آقاخان به کارگاه می‌آید و خبر جدیدی برای آن‌ها دارد. از دل این خبر به زندگی هر کدام از این کارگران نقب می‌زنیم.

فیلم سینمایی دشت خاموش حول محور زندگی مشقت‌بار و شرایط دشوار کاری کارگران کوره‌های آجرپزی است و روابط انسانی پیچیده‌ای را که بر طبقه کارگر حاکم است ، روایت می‌کند. آن طور که بهرامی می‌گوید او از کودکی تصاویر کوره‌های آجرپزی را در ذهن داشته اما دیدن یک مقاله در روزنامه‌ جرقه تولید فیلم شده است: «مقاله‌ای در روزنامه همشهری همراه با عکس منتشر شده بود با این عنوان که در کوره‌های آجرپزی کسی بازنشسته نمی‌شود؛ تأثیرگذار بود متوجه شدم که چون در این کوره‌ها آدم‌ها به‌صورت فصلی کار می‌کنند سالی پنج یا چهار ماه برایشان بیمه رد می‌شود – تازه اگر بیمه‌ای رد می‌شد چون برای همه کارگرها از طرف کارفرما بیمه رد نمی‌شود- با این حساب یک نفر باید ۶۰ سال کار کند تا بازنشسته شود و این از نظر من دردناک بود.»

او برای شناخت بیشتر این قشر به چندین کوره‌ سر زده و ساعت‌ها با کارگران و کارفرماها به گفت‌وگو نشسته است: «با صحبت با آنها، کم کم آدم‌های قصه را پیدا کردم، طرح اصلی را نوشتم و آدم‌ها را از ذهن خودم عبور دادم و با فیلتر ذهنی خودم شخصیت‌پردازی کردم و برایشان دیالوگ نوشتم؛ البته مفهوم کلی همان دیالوگ‌هایی بود که بین کارگرها در کوره‌ها رد و بدل می‌شد؛ اغلب با محور نگرانی‌ از دستمزدی که نصفه و نیمه پرداخت می‌شد. کم کم قصه شکل گرفت و قصه‌های فرعی خارج از خواسته‌های کارگری هم به قصه اضافه شد.»

دشت خاموش؛ فیلم سیاه و سفید

فیلم اگرچه در نگاه اول راوی مشکلات طبقه کارگری است اما با تکیه بر کلمه کلیدی تکرار، روزمرگی یا نوع هندسی دایره‌وار میزانسن، به نظر می‌رسد زندگی از دست رفته انسان دغدغه اصلی فیلمساز است. بهرامی در این باره می‌گوید: «ما یک قصه‌ رویی داریم از زندگی تعدادی کارگر با خانواده‌هایشان و طلب دستمزدهایی که از کارفرمای خود دارند اما واقعاً مسأله اصلی خود انسان و تکرار در زندگی و کار است. یکی از سؤال‌های اساسی فیلم همین است که آیا تمدنی که ساخته‌ایم و اسمش را شهرنشینی گذاشته‌ایم با آن ساختمان‌های چند طبقه و ماشین‌های آنچنانی درست کار می‌کند؟ آیا کرامت انسان در محیط کار و زندگی در جوامع مختلف حفظ می‌شود و هرکس در متوسط عمر ۶۰ ساله به حق و حقوقش می‌رسد؟ در واقع قصه به کلیت وجود انسان در کره زمین و زندگی که برای خود ساخته یا جامعه برای او رقم زده ربط پیدا می‌کند.»

انتخاب جسورانه سینمای سیاه و سفید، فرم‌های مینیمالیستی و وفاداری به فرم‌های کلاسیک از المان‌های مهم تأثیرگذاری فیلم است. کارگردان دشت خاموش درباره این انتخاب‌ها توضیح می‌دهد: «از آنجایی که اعتقاد دارم در زندگی کارگرها رنگی وجود ندارد تصمیم گرفتیم فیلم را سیاه و سفید بسازیم. فضای سیاه و سفید فیلم ذهن مخاطب را معطوف به اصل قصه می‌کرد و درگیر رنگ‌های مختلف نمی‌شد، از نظر محتوایی هم همگونی داشت و برای شناخت بهتر و بیشتر فضای زندگی کارگرها به مخاطب کمک می‌کرد. قاب‌ها هم متناسب با قصه و قاب کلاسیک سینماست. قاب گسترده نیست؛ این قاب تا حدودی فشاری که از دو طرف به کاراکترها وارد می‌شود را به بیننده منتقل می‌کند و متناسب با محتوایی است که می‌خواستیم از زندگی کارگرها نشان بدهیم.»

این فیلمساز بر نقش بازیگران فیلم در باورپذیری قصه و شخصیت‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: «سینما و تئاتر ایران دارای بازیگران چهره و توانمندی است که من هم افتخار همکاری با تعدادی از این بازیگران گرامی را در «دشت خاموش» داشتم.»

پایان بندی دشت خاموش

بهرامی توانسته پرونده‌ای را که از پلان ابتدایی فیلم بازمی‌کند  در پایان بخوبی ببندد؛ پایانی که البته آغازی دوباره برای مخاطب است. او در این باره می‌گوید: «خیلی دوست داشتم پایان دیگری بود و لطف‌الله سرنوشت دیگری داشت اما برای قصه‌ای که شکل گرفت پایان دیگری مناسب نبود. امیدوارم با این پایان، ماجرا تازه در ذهن مخاطب آغاز شود که چرا لطف‌الله به این نقطه رسید؟ چه کار می‌توان کرد که این پایان‌ها برای امثال لطف‌الله رقم نخورد؟ البته که در این ماجرا فقط جامعه دخیل نیست و هر فردی باید فکر کند که چه کار کنیم به این پایان‌ها نرسیم اما ما هم باید فکر کنیم که به‌عنوان جامعه چه برخوردی با این افراد باید داشت که به این پایان‌بندی نرسند. این جور پایان‌ها در قصه و سینما یک جور رستگاری برای شخصیت هم هست؛ شخصیتی که حاضر نیست برای همیشه در یک دایره بماند و خودش را تکرار کند.»

۲ نقد بر فیلم دشت خاموش

در ادامه خلاصه ای از ۲ نقد بر فیلم دشت خاموش را بخوانید:

یک فیلم متفاوت

فرناز خزاعی در سینما تیکت نوشت: فیلم در زمانی نامعلوم و در میان کوره‌های آجرپزی روایت می‌شود؛ روایت زنان و مردانی گرفتار و به دنبال زندگی ساده‌ایست که در میان باد و خاک این کوره، به دور از شهر و هر گونه امکانات رفاهی، خبری از همان زندگی ساده هم برای آنها نیست و آنها با حداقل‌های ممکن روزگار می‌گذرانند. شروع فیلم و تکرار موقعیت چندباره‌ای که با سخنرانی آقاخان(فرخ نعمتی) آغاز می‌شود و وارد زندگی و مشکلات یکی از کارگرها و خانواده‌اش می‌شود و پس از معرفی افراد خانواده، نیاز مالی آنها و فاش کردن راز لطف اله(علی باقری) از زبان تک‌تک آنها دوباره بازمی‌گردد به سکانس سخنرانی آقاخان برای کارگران درباره‌ی تعطیلی کوره.

 ابتدای فیلم و تکرار چندباره‌ی چرخش دوربین، با حفظ و تاکید بر جزییات فضا، کمی یادآور فیلم‌های شهرام مکری‌ست اما با این تفاوت که پویایی و ریتم آثار شهرام مکری را به هیچ‌وجه ندارد. فیلم پتانسیل‌های بسیاری در اجرا دارد که اتفاقا از برخی آنها به درستی استفاده شده اما برخی دیگر را رها شده‌اند. بسته شدن در اتاق سرور با شدت و از سر ناراحتی و خشم توسط لطف اله خیلی زود در مقابل سکانس آماده شدن برای خودکشی و مقدمه‌چینی‌اش قرار می‌گیرد و سکانس دیوار چیدن برای خودکشی هر چند از نظر زمانی طولانیست اما با گذاشتن آخرین آجر و ایجاد مانع برای ورود  هر گونه نور و هوایی به داخل، چکیده‌ایست از آنچه تمام عمر، لطف‌اله در میان این کوره و آجرها و آدم‌ها تجربه کرده است.

دشت خاموش بیش از آنکه فیلمی درباره‌ی سختی کار و نمایش این زندگی‌های یخ بسته در میان حجمی از گرما و آتش باشد، فیلمی درباره‌ی زندگی از دست رفته‌ی یک انسان است؛ لطف‌اله که همینجا به دنیا آمده، بزرگ شده، حتی ممکن است شناسنامه نداشته باشد(کنجکاوی‌های علیرضا فرزند سرور درباره‌ی لطف‌اله به نوعی کنجکاوی مخاطب هم هست)، خرده سوادی در حد خواندن و نوشتن دارد و زندگی‌اش از ابتدا تا زمانی که ما شاهد آن هستیم یکنواخت است و عاری از هر گونه اتفاق یا حتی یک دلخوشی کوچک. لطف‌اله انگار مقدمه‌چینی می‌کند برای رفتن همه تا بتواند سرور را در کنار خود نگه دارد اما بندهای تنها دلبستگی‌اش به دنیا خیلی زود پاره می‌شود.

دشت خاموش فیلم متفاوتی‌ست، فیلمساز با چیدمان دقیق و البته توجه به جزییات در پی ساختن اثری جدا از آثار همیشگی سینمای ایران بوده و تا حدودی موفق عمل کرده است اما ریتم بسیار کند فیلم که شاید با لوکیشن و طرح قصه هماهنگ باشد، از جایی به بعد میتواند در ارتباط مخاطب و فیلم اختلال ایجاد کند و مخاطب باید منتظر بماند تا سکانس یا لحظه‌ی دیگری باز هم ارتباط از دسترفته‌ی او با فیلم را بازسازی کند.

فیلمی نه چندان فوق العاده

صوفیا نصرالهی در دیجی کالا مگ نوشت:… فیلم قصه‌ آدم‌هایش را بد تعریف نمی‌کند و از این قسمت نمره‌ی قبولی می‌گیرد. لطف‌الله که قهرمان اصلی قصه است تا پایان در سایه می‌ماند. قصه‌ی آن آدم‌های دیگر، شاهو و برادرها و خواهرش، مش عباد و گوهر، ابراهیم و پدر و مادرش تا حد زیادی شبیه یکدیگر است هر چند یکی پول را برای فرستادن دخترش به شهر می‌خواهد و آن یکی برای نجات پدرش از چوبه‌ی دار. نحوه‌ی برخورد آقاخان هم با همه یکسان است. به نظر می‌رسد قرار است آقاخان بدمن قصه باشد ولی او فقط یک کارفرمای ساده است که سیاستمدارانه کارگرانش را به آرامش دعوت می‌کند و در نهایت هم چون پول ادامه‌ی کار را ندارد کوره‌پزی را می‌فروشد.

آیا آقاخان بابت رابطه با سرور مقصر است؟ آیا قرار است «دشت خاموش» اشاره‌ای به جنبش‌های ضد تعرض‌های جنسی داشته باشد که مرد از موقعیت و قدرت و پول خودش استفاده کرده تا زن را به دام بیاندازد؟ نه سرور حس قربانی را به مخاطب می‌دهد و نه شخصیت‌پردازی آقاخان جوری است که فکر کنیم آدم بدذاتی است. درواقع به جز دیالوگ‌های شاهو که می‌گوید آقاخان همچنان دستمزد دو سال پیش را به آن‌ها می‌دهد هیچ‌کجا مانوری روی شخصیت آقاخان داده نشده که سویه‌های منفی از او ببینیم. مقصر عشق یک‌طرفه‌ی لطف‌الله هم آقاخان نیست.

بضاعت قصه‌ این کارگرها با این شیوه‌ پرداخت در حد نیم‌ساعت است. از اپیزود دومی که کارگرها پشت سر لطف‌الله و سرور حرف می‌زنند شست تماشاگر خبردار می‌شود که درواقع بین این دو چیزی نیست. البته تصور اینکه لطف‌الله اصل جریان را می‌داند در پایان شوکی به تماشاگر وارد می‌کند. کمااینکه تصمیم نهایی لطف‌الله هم نقطه قوت دیگر فیلم است که باعث می‌شود امتیاز بیشتری به آن بدهیم. تصمیمی که البته چون کاراکتر لطف‌الله درست در طول فیلم معرفی و پرداخت نشده پشتوانه‌ی فلسفی آن را نمی‌دانیم اما در نهایت تکان‌دهنده است.

«دشت خاموش» فیلمی است که محدودیت‌هایی در قصه‌گویی و پرداخت سینمایی دارد و نمی‌تواند تاثیر فوق‌العاده‌ای به جای بگذارد. علی‌رغم جایزه‌ مهمی که گرفته درباره‌ همین زندگی کارگران فیلم‌های بهتری در سینمای ایران ساخته شده که مثلا می‌شود به «روسری آبی» اشاره کرد گرچه رویکرد رابطه میان کارفرما و کارگر در آن فیلم به کلی به گونه‌ی دیگری بود. چیزی که اهمیت دارد این است که «دشت خاموش» نمی‌تواند به لحاظ حسی یا بصری تاثیری فراتر از آثار معمول به جای بگذارد هرچند درنهایت فیلم ناامیدکننده‌ای هم نیست و به خصوص بازی بازیگران و از میان آن‌ها علی باقری جزو نکاتی است که باعث می‌شود تا پایان با فیلم و این شخصیت‌ها همراه شوید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا