جدیدترین مصاحبه سوگل قلاتیان بازیگر نقش آسیه در سریال شرایط خاص+بیوگرافی و عکس
مجله اینترنتی کولاک: خواندن مصاحبه سوگل قلاتیان برای طرفداران این بازیگر می تواند جالب باشد. سوگل قلاتیان بعد از دیده شدن در سریال لیسانسه ها، در سریال شرایط خاص با نقشی جالب به تلویزیون بازگشت. قلاتیان در این سریال نقش دختری ناشنوا که در تکلم هم مشکل داشت بازی کرد.
قلاتیان متولد اسفندماه سال ۱۳۶۴ است و در شیراز به دنیا آمده است. وی قبل از کار در تلویزیون از بازیگران تئاتر محسوب میشد. این بازیگر در دانشگاه هم رشته کارگردانی تئاتر خواند. سوگل قلاتیان رشته کارگردانی را در دانشگاه هنر خواند و فوق لیسانس تئاتر را از دانشکده تربیت معلم گرفت.
در کارنامه کاریاش چند تله فیلم هم وجود دارد. اولین کار سینماییاش را در سال ۱۳۸۹ و با فیلم سینمایی «سیب و سلما» شروع کرد که با استقبال خوبی نیز مواجه شد. قلاتیان پس از سیب و سلما در فیلم «خیابانهای آرام» کمال تبریزی ایفای نقش کرد.
بیوگرافی سوگل قلاتیان نشان میدهد که او تا به امروز مجرد بوده و ازدواج نکرده است. هنوز عکس سوگل قلاتیان و همسرش در صفحهاش قرار نگرفته است و فعلا خبری از ازدواج سوگل قلاتیان و همسر سوگل قلاتیان نیست.
فیلمها و سریالهای سوگل قلاتیان
قلاتیان ابتدا در سریال «همچون سرو» به کارگردانی بیژن بیرنگ حضور پیدا کرد. سوگل قلاتیان در حاشیه مهران مدیری را به عنوان دومین کار تلویزیونیاش پشت سر گذاشت. سوگل قلاتیان در لیسانسهها سروش صحت به عنوان سومین کار تلویزیونیاش حاضر شد. چهارمین کار تلویزیونی سوگل قلاتیان سریال شرایط خاص است.
سوگل قلاتیان کار در سینما را با فیلم سینمایی سیب و سلما به کارگردانی حبیب الله بهمنی شروع کرد. سپس سوگل قلاتیان در خیابانهای آرام کمال تبریزی ایفای نقش کرد. فیلم بعدی سوگل قلاتیان طبقه حساس هم باز با کمال تبریزی بود و سوگل قلاتیان و هوتن شکیبا در کنار هم ظاهر شدند. در طبقه حساس رضا عطاران نقش پدر سوگل قلاتیان را ایفا میکرد. سپس قلاتیان در دوران عاشقی علیرضا رئیسیان بازی کرد.
این بازیگر در فیلم سینمایی دوران عاشقی با شهاب حسینی، لیلا حاتمی، فرهاد اصلانی و بیتا فرهی هم بازی شد. تیک آف؛ قلاتیان را با مصطفی زمانی، رضا یزدانی و پگاه آهنگرانی هم بازی کرد. سوگل قلاتیان در یک روز بخصوص همایون اسعدیان نیز حضور داشت. ایستگاه اتمسفر فیلم بعدی قلاتیان است. در ایستگاه اتمسفر این بازیگر با رویا افشار، محسن کیایی، آناهیتا افشار و ژاله صامتی هم بازی شد. قلاتیان در تئاترهای زیادی بازی کرده است که با تماشاگران زیادی اجرا شده است. از تئاترهای معروف سوگل قلاتیان میتوان به «یک روز تابستانی» اشاره کرد. قلاتیان و پارسا پیروزفر با هم در این تئاتر به ایفای نقش پرداختند.
مصاحبه سوگل قلاتیان
چند سال پیش از تعصب بازیگران تئاتر برای تئاتری ماندن و نرفتن جلوی دوربین گفته بودید. چه شد که خودتان بهعنوان بازیگر و دانشآموخته کارگردانی تئاتر، سراغ سینما و تلویزیون رفتید؟
از آن زمان که بر این باور بودم سالیان سال میگذرد در آن سن هنوز آنقدر پخته و باتجربه نیستی، بالاخره انسان روزبهروز دید بازتری پیدا میکند. من هم در ۱۸ سالگی تحتتأثیر صحبتهای اساتید خود، اینطور فکر میکردم که نباید تئاتر را رها کنم و سراغ کار تصویری بروم. حدود ۶ سال به همین منوال سپری شد تا اینکه فکر کردم این تعصبها شبیه شوخی است، اصل بازیگری عوض نمیشود و تنها قاب آن است که از تئاتر به تلویزیون و سینما تغییر میکند. مهم آن اتفاق بازیگری است که باید درست بیفتد و بازیگر باید بتواند جایگاه خود را پیدا کند.
حالا هم برعکس این دیدگاه رایج شده، یعنی ورود بازیگران سینما و تلویزیون به تئاتر چندان با روی باز پذیرفته نمیشود.
این فکر هم اشتباه است. اگر کمی روشنتر و آزاداندیشتر باشیم اجازه میدهیم بازیگر هر تجربهای را کسب کند. چرا باید درها را ببندیم یا آنقدر کوچک فکر کنیم که برای تئاتر و سینما قلمرو تعیین کنیم؟ همان موقع که من از تئاتر به سینما رفتم این نگاهها وجود داشت درحالیکه من تئاتری موفقی بودم، پربینندهترین نمایشها را داشتم و جوایز زیادی کسب کرده بودم. اگر بازیگری استعداد دارد، چرا که نه؟ بهتر است به جای مرزبندی و افتادن به دام حاشیهها، سراغ اصل موضوع که همان بازیگری است برویم.
بعد از اینکه جلوی دوربین رفتید، فکر کردید که تصمیم درستی گرفتهاید؟
این اتفاقی بود که باید میافتاد. وقتی در دوره متوسطه میخواستم به هنرستان بروم، شیراز رشته سینما نداشت و من ناگزیر وارد رشته تئاتر شدم؛ یعنی از ابتدا علاقه من به سینما بود و خیلی شانسی در دل تئاتر افتادم. الان در هر سه حوزه فعالیت میکنم. البته در تلویزیون کمتر حضور داشتهام.
از این حرفتان نتیجه میگیریم که زیاد تلویزیون را دوست ندارید؟
بله، من از بازی کردن در سریال پرهیز میکنم و این اتفاقی نیست، بلکه حاصل تجربههایی است که در تلویزیون داشتهام. هربار هم در سریالی بازی میکنم بیشتر حس میکنم که چقدر دست یک بازیگر زن در تلویزیون بسته است. از متنی که نوشته میشود یا نمیشود تا سکانسهایی که تثبیت و بعد سانسور میشود، میتوانم بگویم برای بازیگری که یک عمر آزادانه تئاتر کار کرده اینطور بازیگری زجر است. محدودیتهای عجیب تلویزیون که معمولا عقلانی نیست و بیشتر خندهدار است، باعث شده تجربه کارکردن در تلویزیون تا اینجا برای من هربار بهنحوی دوستنداشتنی باشد.
این تجربه تلخ ۱۰ سال پیش شروع شد، وقتی که با محدودیتهای عجیب و غریب مواجه شدم. ضمن اینکه متأسفانه سطح کارهای تلویزیونی چندان مناسب نیست و حساسیت زیادی درباره آنها وجود ندارد. تلویزیون باید فرهنگساز و جریانساز باشد و مردم جامعه را به حدی روشن کند که از تاریکاندیشیها نجات پیدا کنند. اما کاملا برعکس عمل میکند.
چه شد که با این خاطرات تلخ، با شرایط خاص دوباره به تلویزیون بازگشتید؟
قصد نداشتم این سریال را قبول کنم تا اینکه وحیدامیرخانی، کارگردان سریال که همدانشکدهای هم بودیم از من خواست نقش را بپذیرم. نقش، بسیار جذاب و وسوسهبرانگیز بود. همیشه دوست داشتهام بازی در نقشهای متفاوتی را که باید برایشان زحمت کشید، تجربه کنم.
آسیه این سریال چه ویژگی پررنگی داشت که دوست داشتید آن را زندگی کنید؟
در ابتدا ماجرای ناشنوا بودن آسیه بود که خودش یک دنیاست. دنیای ناشنوایان با ما متفاوت است. من وارد زندگی این گروه از مردم شدم و برایم جذابیت زیادی داشت. الان هم دوستان ناشنوای زیادی دارم و رابطه خوبی با هم داریم، چون شاهد بودند که با چه شوق و ذوق و تعصبی میخواهم آنها را بشناسم و از آنها یاد بگیرم.
نقش آسیه چه چالشی برایتان داشت؟
من باید در مدت بسیار کوتاهی صحبت کردن به زبان اشاره و بقیه ویژگیهای زندگی یک دختر ناشنوا را یاد میگرفتم. ابتدا وقتی به جمع کانون ناشنوایان رفتم با گارد آنها مواجه شدم. ناشنوایان بهدلیل فرهنگ و برخوردهای نادرست، حس خوبی به این ماجرا نداشتند. براساس تجربه ناخوشایندشان با خود میگفتند نقش ناشنوا در یک سریال کمدی حتما قرار است به مسخره کردن ما ختم شود. نگرانی آنها طبیعی بود و مدتی طول کشید تا بتوانم اطمینانشان را جلب کنم.
ساعتها پای صحبتهای ناشنوایان مینشستم تا زندگی کردن بهعنوان یک ناشنوا را یاد بگیرم. در آن زمان کوتاه میخواستم همه اینها را یاد بگیرم، چون اصلا دوست نداشتم نقش باسمهای و سرسری باشد، میخواستم آسیه باورپذیر شود. مدتها تلاش کردم به جمع ناشنوایان ثابت کنم که قصد دارم بهعنوان یک بازیگر با نقش آسیه به آنها کمک کنم که تصویر درستی از خود به نمایش بگذارند. جا دارد از سمیرا بهرامی که مربی ناشنوایان است تشکر کنم که برای باورپذیر شدن نقش بسیار همراهی و کمک کرد.
نسبت به نقشهایی که قبلا بازی کردهاید بهنظر میرسد نقش آسیه سریال شرایط خاص، سختتر و پردردسرتر بود، اینطور نیست؟
بالاخره قرار بود من نقش ناشنوایی را بازی کنم که یک پسر سالم عاشق و دلخسته اوست و در تمام طول سریال با انرژی رسیدن به آسیه قدم برمیدارد. شخصیت باید جذابیت میداشت، صدایی که از گلویم خارج میشد باید تا حدی با ناشنوایانی که دیده بودم متفاوت شنیده میشد و خواست کارگردان این بود که، چون زیرنویس ندارم، کلمات واضحتر ادا شود. در نهایت تمام سعی من این بود که همهچیز کاملا درست باشد حتی کوچکترین اشارهها. مربی ناشنوایان را با خودم سر صحنه میآوردم تا ایرادات کار را گوشزد کند و حتی پیش میآمد که پلانی را دوباره ضبط کنیم تا من آن ایراد را برطرف کنم. خیلیها میگفتند من زیادی سخت میگیرم، اما من معتقد بودم همهچیز باید کاملا واقعی و درست باشد.
در نهایت از نتیجه کار خود راضی بودید؟
با وجود اینکه وسواس زیادی به خرج دادم و کار واقعا برایم سخت بود، اما حاصل کار رضایتبخش بود. با اینکه من پیش از این هیچ شناخت و مواجههای با ناشنوایان نداشتم موفق شدم تا حد زیادی نقش را واقعی از آب درآورم. گاهی در لوکیشن فیلمبرداری میدیدم افرادی که مرا نمیشناسند به دیگری میگویند این همان دختر جوان ناشنواست؟ یعنی آنقدر نقش را باور کرده بودند که تصور میکردند من واقعا ناشنوا هستم.
در فضای مجازی هم پیامهای زیادی دریافت میکردم که بینندگان باور داشتند من واقعا ناشنوا هستم و وقتی متوجه میشدند من میشنوم خیلی تعجب میکردند. این برای من خیلی لذتبخش و شادیآفرین بود؛ چون حس میکردم زحمتهایم به نتیجه رسیده است. هرچند بعضی قاببندیها باعث شد بخشی از تلاشم دیده نشود، مثلا زبان بدن که اهمیت زیادی در دنیای ناشنوایان دارد و با نوع نمایش تصویر در سریال، قابل تشخیص نبود.
شرایط خاص توانست خاطره تلخ تجربههای تلویزیونی قبلی را برایتان پاک کند؟
تا حد زیادی بله. سریال، موردپسند مردم قرار گرفت و دیده شد. همکاری با عوامل سریال برایم جذابیت زیادی داشت، بهخصوص از سیروس گرجستانی با آن دانش، شخصیت و انعطافپذیری بیاندازه بسیار آموختم. امیرخانی هم کارگردانی خوشفکر و با دید باز است که قطعا در آینده کارهای موفقی انجام خواهد داد.
با همه وسواسی که در انتخاب نقشها داشتهاید، فکر میکنید به آنچه حق شما در بازیگری بوده رسیدهاید؟
قطعا نه. تلاشم همیشه زیاد بوده و از وقتی خودم را شناختم برای رسیدن به خواستههایم تلاش کردهام. اما گاهی بدشانسی یا عوامل جانبی باعث میشود اتفاقی درست و آنطور که باید نیفتد. از خودم ناراحت و ناراضی نیستم و فکر میکنم هر اتفاق خوبی که تا به حال نیفتاده، حتما در آینده خواهد افتاد. برای من فعل منفی هرگز معنا ندارد و «نمیشود» و «نمیتوانم» بیمعناست. وقتی میخواهم به هدفی برسم همه تلاشم را میکنم و مطمئنم حتما به آن میرسم. ناامیدی در دنیای من جایی ندارد.
از رد کردن کدام پیشنهاد بازیگری بعدا پشیمان شدید؟
از رد کردن پیشنهاد بازی در نمایش هملت بعدها پشیمان شدم. شاید زود قضاوت کردم و بعد دیدم که نمایش موفق و دیدنی از آب درآمد. البته وسواس من در انتخاب نقش آنقدر زیاد است که خیلی از پیشنهادها را رد میکنم.
الگوی بازیگری در ذهن شما کدام بازیگران بودند؟
از همان کودکی در ذهنم، کسانی که ملکه بازیگری محسوب میشدند، فاطمه معتمدآریا و نیکو خردمند بودند. بازی آنها آنقدر برایم جذابیت داشت که مدام با خودم میگفتم اگر بتوانم بازیگری در حد آنها باشم عالی خواهد شد.
منبع: همشهری
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |