داستان کامل قسمت ۳۹ سریال ترکی معصومیت
در این مطلب از سایت مجله اینترنتی کولاک خلاصه داستان قسمت ۳۹ سریال ترکی معصومیت Masumiyet را می خوانید، برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. سریال ترکی معصومیت در ژانر درام، جنایی به کارگردانی عمور آتای و تهیه کنندگی فاروک تورگوت ساخته شده است. نویسندگی این سریال ترکیه ای بر عهده سیرما یانیک می باشد. بازیگران اصلی سریال معصومیت (Masumiyet) عبارتنداز؛ ایلیدا الیشان در نقش اِلا، سرکای توتونجو در نقش ایلکر، دنیز چاکیر در نقش بهار، دنیز ایشین در نقش ایرم، هولیا اوشار در نقش هاله، مهمت اسلانتوق در نقش هارون و …
وقتی شب الا با خجالت پیش مادرش می رود، بهار ناامیدانه به او می گوید:
من به بابات اعتماد داشتم و باهاش ازدواج کردم که آخرش اینطوری شد. تو با مردی که از اولش بهش اعتماد نداشتی ازدواج کردی… » الا با شنیدن این حرف به زور جلوش اشک هایش را می گیرد و از خانه بیرون می رود و خودش را به آغوش ایلکر میرساند. روز دادگاه رسیده و الا کمی نگران است… وکیل الا، به مظنون های پرونده یعنی بیرل و اسماعیل و امید و بعد هم ایلکر خیره می شود. بهادر از امید می خواهد جلو بیاید تا حرف هایش را بشنوند. امید در حالی که به الا خیره شده می گوید: «من حرف نزدم چون میخواستم وقتی که الا هست حرفامو بزنم. خواستم حداقل احساساتمو رو در رو بهش بگم… ببخشید که عاشقت شدم. من واسه این که اون شب اونجا تنها گذاشتمت هیچ وقت خودمو نمیبخشم. »
و تعریف می کند که آن شب الا را تعقیب کرده اما هیچ وقت به سمت ویلا نرفته چون تحمل دیدن الا با ایلکر را نداشته و برگشته، وکیل هم حرف های امید را باور میکند و با ارائه مدارکی که نشان میدهد امید یک ساعت قبل از حادثه در پمپ بنزینی همان حوالی بوده و بعد هم به خانه برگشته قاضی را هم قانع میکند. بهادر به بریل اشاره می کند. بریل برای این که جرمش کمتر بشود، با پلیس همکاری کرده و امید را از متهم بودن کنار کشیده. او می گوید: «ما برای محاکمه بدون بازداشت اسماعیل ایلگاز، با هم نقشه کشیدیم تا بتونیم از امید استفاده کنیم.» و به این جرم هم اعتراف می کند.
بهادر، هارون را همدست بریل معرفی می کند و او را فرا می خواند تا صحبت کند. هارون در مورد شبی که خودش ایلکر را تعقیب کرده و از بریل خواسته
اسماعیل را به ویلا بیاورد تا با دیدن رسوایی پسرش عروسی بهم بخورد و ایرم هم نجات پیدا کند.
هارون فلشی را بالا می برد و می گوید: «تو این مدارک خیلی مهمیه که میتونه به دادگاه کمک کنه. ساعت خروج و ورود ایلکر ایلگاز از خونه هست که تا حدودی پرده از رازهای اون شب برمیدارن. » وکیل بھادر می گوید: «موقعیت خنده دار وقتیه که به محل حادثه میرسیم و میبینیم پلیس
هیچی اونجا پیدا نمیکنه و تر و تمیزها از بانو خانم میخوایم جلو بیاین تا در
این مورد توضیح بدن! » بانو شوکه می شود و جلو می رود. بهار به او نگاه کند و یاد وقتی می افتد که هانده به خاطر عذاب وجدانی که داشته همه
چیز را برای بهار تعریف کرده و بهار هم از بهادر خواسته تا با پلیس خانه او را تفتیش کنند و با پیدا کردن فلشی که بانو نگه داشته بوده همه چیز مشخص
می شود. بانو برای تضمین خودش، موقعی که ایلکر از او خواهش کرده بوده تا ویلا را از خون الا تمیز کند، این فیلم را گرفته بوده. حالا همه چیز روشن شده و ایلکر متهم دست اول این پرونده است. او با بغض به الایی که گریه می کند خیره می شود.
ایلکر به سمت او می رود و معذرت خواهی میکند. هاله که گریه اش گرفته یاد شبی می افتد که ایلکر به خاطر کاری که با الا کرده بوده ترسیده و به خانه آمده بوده، هاله از پسرش خواسته بوده آرام باشد تا او هم الا را ساکت کند؟ ایلکر را به هشت سال زندان محکوم می کنند. وقتی او را به سمت بازداشتگاه می برند هاله با چشمان گریان پسرش را دنبال می کند. بهار و الا هم خودشان را می رسانند و الا حلقه ی ازدواجش را کف دست هاله می گذارد. هاله حلقه را زمین می اندازد و دنبال پسرش می رود. هارون و ایرم هم خودشان را جلوی بازداشتگاه می رسانند. هارون با خوشحالی دست بهار را در دست میگیرد و ایرم و الا هم اشک می ریزند و یکدیگر را در آغوش می گیرند…
داستان کامل قسمت ۴۰ سریال ترکی معصومیت
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |