سیر تا پیاز در مورد دخالت والدین در زندگی مشترک و نحوه رفتار با این چالش که باید یاد بگیرید
برای این که بدانید چه رفتارهایی از سوی پدر و مادرها در زندگی زناشویی، مداخله آمیزند از چند روانشناس که در این زمینه مطالعه کردهاند و تجربه دارند پرس و جو کردهایم. این روانشناسها توصیههای کارشناسی مفیدی برای شما دارند که اگر میخواهید رابطهی زناشوییتان را از دخالتهای خانوادهها نجات دهید خوب است مطلب زیر را بخوانید و به نکات آن توجه کنید.
شیوهی ابراز عشق و محبت
پدر و مادرها از همان دوران کودکیِ فرزند خود، جنبهی عشقی و عاطفی زندگی آیندهی او را شکل میدهند. شیوهای که پرورش یافتهاید و محیطی که در آن بزرگ شدهاید، بر نحوهی ابراز عشق، احساسات و درکتان از عشق و محبت اثر میگذارد. ما عشق را از پدر و مادر خود فرا میگیریم و این بخشی از اختیار والدین است که فرزند خود را چگونه با عشق آشنا کنند و تعلیم دهند. ما چه از الگوی عشق پدر و مادر خود پیروی کنیم و چه از این الگو فاصله بگیریم، باز هم بر اساس همین الگو، فرضیه ساختهایم و استنباط کردهایم.
برای اینکه موضوع تاثیر پدر و مادر در برداشت شما از عشق آشکارتر شود، دو نمونه از چگونگی تاثیر الگوی عشق والدین به شما ارائه میدهیم: دختر جوانی از بچهگی از مادر خود یاد گرفته که همیشه و به هر قیمتی باید مردی در زندگیاش باشد تا به او تکیه کند و عشق بورزد. همین باعث میشود دختر جوان پیوسته در رابطههای جورواجور با جنس مخالف قرار بگیرد، حتی اگر سالم و مناسب نباشند. حالت دیگری را فرض کنید که یک دختر جوان از دوران کودکی عادت کرده است که مدام از پدرش هدیه دریافت کند و اکنون هم انتظار دارد مردی که به زندگیاش وارد شده، عشق خود را فقط به همین طریق به او نشان بدهد و هیچ زبان دیگری در ابراز عشق را نمیشناسد و قبول ندارد.
طبیعی است که به احتمال زیاد مرد مقابل این زن چنین فکر نمیکند و در نتیجه رابطهشان تقریبا نابود خواهد شد؛ بنابراین توصیهی ما به شما این است که هر چند نمیتوانستید به عنوان یک کودک، شیوهی تاثیر پذیریتان از والدینتان را تغییر دهید، اما اکنون به عنوان یک بزرگسال و فرد بالغ میتوانید نسبت به آن آگاه باشید و تصمیم بگیرید چگونه رابطهای سالم، قوی و منطقی برقرار کنید.
زیر پا گذاشتن حریمها در ارتباط
یکی از راههایی که پدر و مادرها در زندگی مشترک فرزند خود دخالت میکنند، نادیده گرفتن و زیر پا گذاشتن حد و حدودهای ارتباطی است، مثلا مستقیما به همسر فرزند خود مراجعه میکنند تا در مورد رابطه زناشویی آنها نظر بدهند، یا حتی خانوادهی همسر فرزند خود را وارد و با آنها موضوع را مطرح میکنند. هر زمان که پدر یا مادر سراغ همسر فرزند خود یا خانوادهی او میروند تا در مورد مسئلهای که در رابطهی آنها به وجود آمده نظر بدهند، حریمها را زیر پا گذاشتهاند. اگر والدین هر گونه نگرانی در مورد زندگی مشترک فرزند خود دارند باید این مسئله را فقط با فرزند خود مطرح نمایند، نه همسر فرزندشان.
هر چند این کاملا طبیعی است که پدر و مادر، توصیههایی به فرزند خود بکنند، اما فراتر از این رفتن صحیح نیست. در یک رابطهی زناشویی، فقط خود زوجین باید برای تقویت و بهبود رابطهی خود تلاش کنند، نه والدینشان. پدر یا مادر ممکن است قصد خوبی از پند و اندرز دادن داشته باشند، اما باز هم این کار، آسیب زننده است و سبب ناراحتی میشود. اگر احساس میکنید والدین همسرتان بیش از حد در زندگی شما دخالت میکنند، در موردش با همسرتان حرف بزنید، اگر این مشکل را مطرح نکنید، همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.
وابستگی بیش از حد
بدترین چیزها «بچه ننه» بودن است، دست کم، روانشناسهایی که سالهای سال تجربهی برخورد با زوجها را داشتهاند که اینطور میگویند. هر کسی که تجربهی رابطه با یک فرد کاملا وابسته با خانواده را دارد میداند که این خصوصیت چقدر میتواند آزاردهنده باشد. این اصلا بد نیست که یک مرد یا زن، رابطهای صمیمی و گرم با مادرش داشته باشد، اما اگر این ارتباطِ بیش از حد نزدیک، تبدیل به وابستگی شود و در زندگی زناشویی، اختلال ایجاد کند، هر اتفاقی میتواند بیفتد.
بدترین حالت این است که مرد، بیش از اندازه به مادرش وابسته باشد (بچه ننه باشد) و مادر نیز احساس کند باید با عروسش رقابت کند! چنین مادری به جای اینکه پسرش را تشویق کند که به زندگی مشترکش رسیدگی و رابطهشان را تقویت کند، عروسش را تهدیدی برای رابطهی مادر و فرزندی خودشان تلقی میکند.
وقتی یک مادر تا این حد در زندگی مشترک فرزندش داخل میشود، نه تنها مزاحمت آمیز است بلکه بسیار ناخوشایند است. این وابستگی بیش از حد در رابطهی پدر و دختری هم میتواند وجود داشته باشد. چنین رابطههای زناشویی نهایتا به شکست ختم خواهند شد.
توقعات خانواده از همسر فرزندشان
اگر همسر شما فرهنگ متفاوتی با شما دارد، یا والدینش نسبت به سبک زندگیشان متعصباند و توقعات نابجایی از شما دارند، پس رابطهای را شروع کردهاید که از اول اشتباه بوده است. این اتفاقی است که وقتی افراد از فرهنگها، طبقات اجتماعی ویا مذهبهای متفاوت با هم ازدواج میکنند روی میدهد. متاسفانه بعضی از خانوادهها، تعصب و پافشاری بر باورها را حق خود میدانند و این مسئله را بر زندگی فرزندان خود نیز به شدت اعمال میکنند.
البته منظور ما این نیست که همه ازدواجهایی که بین دو فرهنگ و نژاد و … متفاوت روی میدهند محکوم به نابودیاند و موفق نیستند. شاید در برخی موارد، انعطاف طرفین به خوبی هم صورت بگیرد و هیچ مسئلهای از این بابت کام زن و شوهر را تلخ نکند. مهم این است که پیش از ازدواج این موضوع را به خوبی بررسی و حل و فصل کنید.
پدر و مادرهایی که بار مشکلات خود را بر دوش فرزندان میگذارند
وقتی پدر و مادر همسر شما (یا شما) دچار اختلافات زناشویی میشوند، این مسئله میتواند از جهاتی بر رابطهی شما نیز اثر بگذارد. مثلا طلاق پدر و مادر شما میتواند باعث شود همسرتان از شما بخواهد ارتباط خود را با پدرتان قطع کنید یا با مردهایی شبیه پدرتان ارتباط نداشته باشید، چون نسبت به یک سری از ویژگیها حالت دفاعی گرفته است. خیلی مهم است که پدر و مادر بار مشکلات خود را بر دوش فرزندان نگذارند و به رابطهی آنها آسیب و تنش وارد نکنند. چون ممکن است فرزندشان احساس کند وظیفه دارد کنار پدر و مادرش باشد و در حل مسائلشان به آنها کمک کند و حتی ممکن است این نیاز را بیشتر از نیاز همسرش به خودش بداند.
اگر پدر و مادر شما دچار اختلاف شدهاند، شما باید بتوانید راهی برای ایجاد تعادل در زندگیتان بیابید و مسائل والدینتان را از زندگی خودتان جدا کنید. نیازی نیست با پدر و مادرتان قطع ارتباط کنید، بلکه باید بتوانید تفاوت میان این دو رابطه را به خوبی مشخص کنید. اگر رابطهی پدر و مادرتان با شکست روبرو شده، دلیل ندارد رابطهی شما و همسرتان نیز چنین سرانجامی پیدا کند.
فریب دادن با پول
مسائل مالی میتوانند عامل بسیار بزرگ و مهمی در روابط زناشویی باشند. درآمد کافی نداشتن و درگیر مسائل مالی بودن، فشار زیادی به افراد وارد میکند، اما اگر پای پدر و مادرها نیز به این مسائل کشیده شود، مشکل پیچیدهتر نیز خواهد شد. مثلا اگر والدین همسر شما مدام به همسرتان پول بدهند و سعی کنند با کمکهای مالی، فرزندشان دوباره به آنها پناه ببرد، یعنی به طریقی، کنترل زندگی شما را به دست میگیرند.
پول، راهی بزرگ برای دخالت پدر و مادرهاست، که البته بیشتر اوقات این کمک به قصد بدی انجام نمیشود، اما گاهی این اتفاق میافتد. پدر شما به شما پولی میدهد و میگوید: «تا زمانی که من از تو حمایت مالی میکنم، باید همان کاری را بکنی که من میگویم». دخالتهای مالی میتوانند منجر به انواع دیگر دخالت نیز شوند و بر زندگی شما به عنوان یک زوج اثر بگذارند. تا زمانی که همسر شما از پدر و مادرش پول میگیرد، ناچارا مجبور است تمام انتخابها و تصمیمهای زندگیتان را با آنها درمیان بگذارد.
بهترین و فوریترین راه حل برای این مسئله این است که راهی پیدا کنید تا بتوانید بدون کمک والدینتان روی پای خودتان بایستید. شما چه بخواهید و چه نخواهید رابطهی زناشویی و زندگی مشترکتان مستقیما و عمیقا تحت تاثیر مسائل مالی و اقتصادیتان است. شما نباید خودتان را در وضعیتی قرار دهید که همیشه مدیون والدین خودتان یا والدین همسرتان باشید. خودکفایی، کلید استقلال شماست.
دردسرهای تعطیلات
تعطیلات ظاهرا قرار است روزهایی برای استراحت و تفریح و لذت بردن باشند، اما گاهی از جهاتی تبدیل به سختترین روزهای سال میشوند. تمام روزهای تعطیل را با کُل خانواده سپری کردن، برنامه ریزی برای سفر و تفریح و … خودش به اندازه کافی خسته کننده است، اما برای همسران دردسرهای دیگری نیز دارد. مثلا شاید شما فکر کنید باید تعطیلات را با همسرتان بگذرانید، اما خانوادهی همسر شما ممکن است اصرار داشته باشند فرزندشان تمام تعطیلات را نزد آنها باشد.
برای یک زوج، تعطیلات میتواند فرصتی برای تقویت ارتباط و تجربههای جدید باشد، اما اگر جدا از هم تعطیلات را سپری کنند یا مدام در تنش و کشمکش بابت خواستههای خانوادهها باشند، این فرصت را از دست خواهند داد.
طبیعی و درست این است که همسران با هم در کنار خانوادههایشان وقت بگذرانند، و اگر خانوادهی همسرتان اصرار دارند همسر شما به تنهایی در کنارشان باشد، یک زنگ خطر جدی است. چون نشان میدهد شما را نپذیرفتهاند و جزئی از خانوادهی خود محسوب نمیکنند. چنین چیزی مطمئنا بحثهای پرتنش و جدی میان شما و همسرتان ایجاد خواهد کرد.
رفت و آمد بیش از حد
همسران نیاز دارند اوقات با کیفیتی را با هم بگذرانند تا رابطهی خود را تقویت کنند. اما اگر پدر و مادرها با تماسها و رفت و آمدهای مکرر این اوقات را بهم بزنند، به کیفیت رابطهی زن و شوهر لطمه خواهند زد. این اتفاق مخصوصا برای زن و شوهرهایی که با خانوادهی یکی از آنها زندگی میکنند بیشتر هم میتواند روی بدهد. شاید روزی به نظرتان برسد تحت هیچ شرایطی نمیتوانید یک روز، بدون هیچ مزاحمی با همسرتان تنها باشید. زمانهایی که اصلا انتظارش را ندارید سروکلهشان پیدا میشود و حتی ممکن است برنامههایتان بهم بخورد.
کارشناسان میگویند پدر و مادرهایی که بیش از اندازه حمایت گرند، مدام نگران فرزندشان هستند، و حتی ممکن است احساس کنند باید مدام مراقب باشند اتفاق بدی در زندگی مشترک فرزندشان نیفتد. به هر حال دلیل نگرانی و حمایت و … هر چه که باشد، دخالت آمیز است و میتواند به رابطه آسیب بزند. اگر شما و همسرتان احساس کنید به اندازه کافی آزادی ندارید و مدام تحت کنترلید، چگونه خواهید توانست لحظات خوشی را با هم بگذارنید؟
گاهی ناخودآگاه است
پیش از اینکه نسبت به پدر و مادر همسرتان حس بدی پیدا کنید، لحظهای مکث کنید و به این فکر کنید که آنها حتی ممکن است ندانند شما را به چه دردسری انداختهاند. ممکن است آنها اینطور تصور میکنند که رفتارشان کاملا طبیعی است. آنها واقعا قصد بدی ندارند و نمیخواهند مزاحمتی برای شما ایجاد کنند.
ضمنا موضوع فقط پدر و مادر همسرتان نیستند؛ همسر شما نیز ممکن است شدیدا عادت کرده باشد که در هر زمینهای از زندگیاش، پدر و مادرش را نیز وارد کند و او نیز حتی شاید نداند که این رفتار او برای زندگی زناشوییاش مشکل ساز است؛ بنابراین چیزی که به نظر شما عجیب و نادرست و مضر میرسد، حتی به ذهن همسرتان خطور هم نمیکند که ممکن است مسئله ساز باشد.
چه باید کرد؟
باید بدانید که این مسائل تنها نیمی از چالش شما هستند. چیزی که واقعا اهمیت دارد این است که شما به عنوان یک زوج، به درستی با آن برخورد کنید. به گفتهی کارشناسان، راه حل چنین مسائلی این است که هر دو طرف، یاد بگیرند مستقل و خودکفا باشند. شما و همسرتان باید فراز و نشیبهای زندگی را ازسر بگذرانید و تجربه کنید و یاد بگیرید، و اشتباه کردن، بخشی از این پروسه است. شما باید یاد بگیرید چگونه حریمهای زندگیتان را مشخص و از آنها نگهداری کنید. شما باید بدانید پدر و مادر شما تا چه اندازه مجازند به زندگی شما وارد شوند. حریمهای درست در خانوادهها باعث میشود روابط بهتری میان افراد برقرار باشد و بچهها نیز این اصول را یاد بگیرند و در زندگی آیندهی خود به کار ببرند.
اگر نسبت به دخالت والدین همسرتان در زندگی مشترک خود تردید دارید از خودتان بپرسید، آیا همسر شما بابت هر چیزی پدر و مادرش را خبردار میکند و آنها را درگیر هر مسئلهی کوچکی در زندگیتان میکند؟ آیا والدین همسر شما اولین کسانی هستند که همسر شما، خبرهای خوب را به آنها میدهد یا برای نظر خواستن و توصیه گرفتن به سراغشان میرود؟ اگر پاسخ شما به این سوالها مثبت است پس باید روی رابطهتان کار کنید. اگر همسر شما توانست تدریجا، از وابستگیاش کم کند و به شما نزدیکتر شود، پس قطعا میتوانید رابطه و زندگی مشترکتان را نجات دهید و قویترش کنید. هر وقت احساس کردید به کمک یک زوج درمانگر نیاز دارید، تردید نکنید و حتما زودتر اقدام کنید.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |