به گزارش پایگاه خبری کولاک نیوز، مجید جلالی سرمربی باتجربه فوتبال ایران معتقد است که بازیکنان باید حد خود را بدانند و هیچ بازیکنی نمیتواند درباره سرمربی باشگاه خود اظهارنظر کند.
مجیدجلالی سرمربی فصل گذشته گل گهر یکی از باتجربه ترین مربیان فعال در فوتبال ایران است. او از ۲۸ سالگی کار مربیگری را در تیم وحدت تهران شروع کرد و به عنوان یکی از مربیان جوان فوتبال ایران در دهه شصت نامش مطرح شد. او در از سال ۱۳۶۵ تا پایان لیگ نوزدهم در هفده تیم مختلف مربیگری کرد که از این میان ده تیم از باشگاه های لیگ برتری بوده اند. جلالی در اولین سال حضورش در لیگ برتر با پاس به مقام قهرمانی در لیگ برتر رسید اما پس از آن هیچوقت این عنوان را با دیگر تیم ها تجربه نکرد.
جلالی در مهرماه سال ۱۳۸۴(دقیقا پانزده سال پیش) تا آستانه رسیدن به نیمکت پرسپولیس هم پیش رفت. او مذاکره خوبی با علی پروین داشت اما ملاقات با سلطان و بچه محل قدیمی در نهایت منجر به این اتفاق نشد چرا که پروین فردا این موضوع را رد کرد. با این وجود این مربی که در این سال ها توانست با تیم هایی مثل صبا، فولادخوزستان، سایپا، پیکان ، نساجی و گل گهر در لیگ برتر حضور داشته باشد.
جلالی مصاحبه مفصلی با تلویزیون اینترنتی و اپلیکیشن آنتن داشته که بخش هایی از آن را در زیر می خوانید:
مسی هم باید حد خودش را بداند
بارسلونا در فصل اخیر مربیان را روی کار آورد که اصلا در شأن این تیم نبودند ولی کسی از بازیکنان سوال نپرسید که آیا شما موافق هستید یا خیر؟ البته وقتی شما مربی ضعیف بیاورید، شخصیت تیم هم نزول میکند، این مسئله هم مطرح است اما شما بازهم نباید در این شرایط از بازیکن نظرخواهی کنید.
برای مثال در همین باشگاه بارسلونا وقتی مدیریت باشگاه به این نتیجه رسید که در شرایط فعلی بازیکنان در حال بزرگتر شدن از تیم هستند و برای مربی تعیینتکلیف میکنند، نهاد بازیکنان را از بین برد؛ در حالیکه میدانست بازیکنان به درد این تیم میخورند اما چون تشکلی را در تیم ایجاد کرده بودند علی رغم اینکه متوجه ضرر تیمش بود، این کار را انجام داد و دنیا هم محکومشان نمیکند. البته شاید در این میان رسانههای زرد آنها را محکوم کنند، چرا سوارز را به اتلتیکو فروختی یا مواردی مشابه اما کسانی که درکی از فوتبال دارند متوجه میشوند که میدانند که بازیکن در هر سطحی که باشد، باید حد خودش را بداند و در برخی مسائل میتواند ورود کند و در برخی دیگر اجازه دخالت ندارد. اینها قواعدی است که فوتبال برای خودش دارد و شاید افراد فوتبالی بدانند اما کسانی که وارد فوتبال میشوند و مثلا پستهای مهمی را هم در ردههای مدیریتی میگیرند، نمیدانند.
مهمترین تفاوت پرسپولیس و استقلال
یک مثالی را میزنم؛ الان پرسپولیس تیمی است که در پنج سال اخیر در جاده موفقیت قرار گرفته است. شما باید فوتبال ما جایگاهی داشته باشد که این مسائل را بتواند رصد کند، مثلا چرا استقلال چند سال است که موفق نیست ولی پرسپولیس موفق است؟ اگر شما اینها را رصد کنید به نکات خوبی خواهید رسید که قطعا برای پیشرفت فوتبال ایران خوب است. در پرسپولیس وقتی یک نفر خارجی انتخاب می شود در بدو ورود همگان او را میپذیرند و در سال اولی که میآید، هیچ موفقیتی را به دست نیاورده و باختهای متعدد میآورد ولی هواداران او را میپذیرند. در فصل بعدی تا هفته هفتم آن سرمربی موفقیتی ندارد اما وقتی به اصطلاح یکی از بازیکنان فوت میکند و انسجامی در تیم شکل میگیرد، موفقیتهای آنها شروع میشود.
آن زمانی هم که موفقیت نداشتند، آن سرمربی به دنبال ایجاد زیرساختهای لازم بوده است که منجر به موفقیتهایی میشود که الان هم ادامه دارد؛ حالا آن سرمربی تیم را آورده در جاده موفقیت، اما در ادامه او به جایی رسید که بازیکنان شاخص پرسپولیس را مثل رامین رضاییان و محسن مسلمان را گفت نمیخواهم و همه تصمیمات او را پذیرفتند. قطعا مربی نکتهای را میدانسته که بازیکنان شاخص خود را آزاد کرده تا جدا شوند. میدانسته که در راهی که در پیش دارد، موانعی وجود دارند که باید آنها را حل و فصل کند تا تیم در مسیر خوبی قرار گیرد. من الان میبینم که در آن مسیر اکنون یحیی گل محمدی آمده و دارد ادامه میدهد.
تنبیه علی علیپوردر خاطرم هست ما با پرسپولیس در سیرجان بازی داشتیم و در نیمه دوم بازی به سود تیم ما بود، علی علیپور را تعویض شد و رفتار خوبی نداشت، این را هم من دیدم و هم آنها مشاهده کردند. با مربیان پرسپولیس که صحبت میکردم، از رفتار او ناراحت بودند ولی منتظر بودم تا بیینم واکنش کادرفنی به رفتار علیپور چه خواهد بود که دیدم نام او را در لیست یازده نفره دیدار بعدی قرار نداده بودند! این کار چون تیم وارد سیکل خوبی داشته، هوادار هم میپذیرد و میشود حرکت در مسیر موفقیت. یکی از ارکان مسیر موفقیت یعنی هر وقت شما حتی بازیکنی به اندازه مسی، فقط در نقش خودش که یک بازیکن است رفتار کند و نمیتواند در جایگاهی دیگر حرف بزند و دخالت کند.
سه روش اطاعت بازیکن از مربی
به طور کلی، این حرف فوتبال است که میگوید کلیه بازیکنان به ویژه بازیکنان باتجربه در سه حالت از سرمربی تیم اطاعت میکنند، اول اینکه به هر دلیلی از سرمربی بترسند. حالت دوم پول دست چه کسی است؟ اگر بداند که دستِ آخر باید برای دریافت پولش سرمربی تیم امضا کند، از او اطاعت میکند و گرنه به سراغی کسی میرود که این مسئولیت را در تیم دارد و از او اطاعت میکند. سوم هم اینکه احساس کند که زیرنظر آن مربی دارد پیشرفت کند و روشهای تمرینی جدیدی را میبیند. در این سه حالت است که بازیکن اطاعت میکند، هر چقدر بازیکن بزرگ باشد یا کوچک باشد، بازیکنان کوچک همواره راه میآیند و صحبتی ندارند و همراهی میکنند تا شانسی بتوانند برای بازی به دست آورند ولی بازیکنان بزرگ هستند که به تیم نظم و حس خوب میدهند و باید از سرمربی خود اطاعت کنند.
استعفای گل محمدی
وقتی تیمی به حس خوب برسد، آن تیم موفق است حتی اگر تیم متوسطی باشد؛ اگر شما بتوانید صاحب این حس خوبی بشوید، خیلی مهم است که بلد باشید و بتوانید از آن مراقبت کنید چون هر لحظه امکان دارد این حس خوب از بین برود و هر عاملی میتواند آن را خدشهدار کند. اگر هم خدشهدار شود، خیلی سخت تا دوباره بازگردد. ولی بازهم میگویم خیلی مهم است وقتی حس خوبی دارید بتوانید از این حس مراقبت کنید. شما فکر میکنید زمانی که یحیی گل محمدی صحبت از استعفا کرد و سر تمرین نرفت، قطعا هدف او حفظ حس خوب در تیمش بوده است.
ماجرای مربیگری دایی و قلعه نویی
یادم هست در سال ۶۵ هنوز در وحدت بازی می کردم و همزمان هفت سال بود که مربی تیم های نوجوانان و جوانان همین باشگاه بودم. جلسه ای گذاشتند و به من گفتند که سرمربی وحدت شوم. سال ها بعد وقتی آقای مرتضوی که بانی این کار بود و هیات مدیره را متقاعد کرد که این کار را بکنند دیدم و پرسیدم چرا در ۲۸ سالگی تیم را به من دادید گفت:” می دانستم مربی خوبی می شوی. باید می آمدی و من تو را زودتر آوردم.”
او کسی بود که از ده سالگی در فوتبال بوده ، مدیریت کرده ، رئیس فدراسیون بوده، سی سال مربیگری کرده و پوست و استخوانش فوتبال را می فهمید. به همین خاطر چیزی را می بیند که دیگران نمی توانند درکش کنند. بعضی اتفاق ها می افتد ظاهرا خوب است. مثلا اینکه مربیان خارجی ناگهان در تعداد زیادی می آیند بد نیست اما چون تحلیل کارشناسی و تخصصی پشتش نیست بیشتر یک پز است. ماجرای مربیان جوان هم الان اینگونه است به نظر می رسد که به خاطر اینکه مد شده از مربیان جوان استفاده می کنند. خیلی وقت ها کسانی که می توانند ده سال دیگر مربیان بزرگی شوند زودتر از موعد مقرر تیم گرفتند و به نظر من سوختند. من فکر می کنم که قلعه نویی الان باید سرمربی تیم ملی می شد نه دوازده سال پیش. او آنزمان ۴ سال مربیگری کرده بود و هنوز کار تیمش به پنالتی نکشیده بود ناگهان در تیم ملی و جام ملت ها با این موضوع روبرو شد و شاید به همین خاطر بود که بهترین پنالتی زن های تیم را گذاشت آخرین پنالتی ها را بزنند در حالی که در همان سال ای اف سی اعلام کزد ۸۳درصد تیم ها در سه پنالتی اول یکی را خراب می کنند.
نکونام و گل محمدی پرچمدار مربیان جوان
باید جوان هایی را بیاوریم که توان بزرگ شدن داشته باشند. گاهی این را در دوره مربیگری می فهمید و گاهی در زمان بازی کردنشان متوجه این موضوع می شوید. یادم هست در تیم پاس بودم با بچه ها حرف می زدم می پرسیدند آقا من مربی می شوم و من مثلا می گفتم تو ، تو و تو نمی شوید اما فلانی مربی خوبی می شود و شد. در صبا جلسه ای با استاندار و مسئولان باشگاه داشتیم که به این تیم بپیوندم اما پزشکان در آن زمان منع کردند و گفتند شش ماه باید استراحت کنم. پیشنهاد من به آن ها یحیی بود با اینکه هنوز سرمربی را به طور جدی در لیگ برتر تجربه نکرده بود. می دانستم مربی خوبی می شود. کاراکترش را می شناختم ، در تیم ملی بازی می کرد ، در صبا شاگرد خود من بود می دیدیم که چقدرمتمرکز است و مشخص بود برای آینده اش برنامه دارد. اما این چیزی که امروز می بینیم بیشتر یک اپیدمی است.
حمید درخشان بهترین مربی ایران می شد
بعضی ها آنقدر به این عشق دارند که شب و روزشان را برای این کار می گذارند و هرچیز دیگری را تعطیل می کند. من معتقدم که حمیددرخشان می توانست یکی از بهترین مربیان فوتبال ایران باشد اما حاضر نشد همه چیزش را برای فوتبال بگذارد. من با درخشان بودم و می دانستم چه ویژگیهایی دارد اما این کار یک عشق خاصی می خواهد که باعث شود ۵ صبح از خواب بیدار شوی و کار را شروع کنی. عشق نباشد می گویی چرا این وقت صبح بیدار شوم دیرتر می روم و آخر هم نمی روی. من همکار و دستیار جوان داشتم که می گویم ده صبح بیا برایش سخت است و می فهمم این به درد این کار نمی خورد.
حمید مطهری و راز ضربات ایستگاهی
چرا پرسپولیس بعضی از بازی ها را با یک کرنر یا ضربه ایستگاهی برده است؟ حمید مطهری حدود شش سال و از سایپا(۲ سال)، پیکان(۳سال) و نساجی(نیم فصل) با من کار می کرد و حوزه ضربات ایستگاهی با او بود. حالا کاملا نمودش را در پرسپولیس می بینم و این شش هفت سال تجربه پشتش است. ما آن زمان خیلی از بازی ها از روی کرنر گل می خوردیم از حمید می خواستم که ببیند دلیلش چیست. می گفت شرح وظایف بازیکن را عوض می کنم.
یادم هست بچه بودیم دارایی ۷ گل از استقلال خورد فردا هر دو مربی را آوردند به این گفتند چرا ۷ تا خوردی و به او گفتند چرا ۷ تا زدی. آقای الهی می گفت یک بازیکن را گذاشتی چنگیز را بگیرد، این بازیکن برای شکمش دنبال نان نمی دود می خواهی دنبال چنگیز بدود. این ها تجربه است و سخت به دست می آید. حمیدمطهری همه اینها را تجربه کرد و می دیدیم که پرسپولیس روی کرنر گل نخورد. این حاصل کار و تجربه است.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |