عالیا بات: آدم بی قرار و مضطربی هستم
مجله اینترنتی کولاک ، ترجمه: سمیرا فیض آبادی : عالیا بات، چهره جوانی است که با وجود سن کم توانست به موفقیت بی مثالی دست پیدا کند. او در هر فیلمی که بازی میکند آن فیلم به یک کار پرفروش و موفق تبدیل میشود و به هر کاری که نه میگوید آن اثر موفقیتی به دست نمیآورد. درحال حاضر، عالیا بات یکی از درخشانترین چهرههای بالیوود است و جز آن دسته استعدادهای ناب بازیگری است که سینمای هند به آن نیاز دارد. عالیا بات دختر فیلمساز معروف هندی؛ ماهش بات است.
او در سال ۲۰۱۲ با فیلم موفق «دانشآموزان سال» فعالیت خود را آغاز کرد. او امسال جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنوارههای مطرح سینمایی از جمله فیلم فیر به خاطر بازی بی نظیرش در فیلم «راضی» دریافت کرد. او پروژههای قابل توجهی در دست دارد. او قرار است امسال برای اولین بار در فیلمی به تولید پدرش در مقابل آدیتیا روی کاپور ایفای نقش کند و همچنین فعالیت با کارگردانی مطرحی چون سانجی لیلا بانسالی را پیش رو دارد. فیلم «Brahmastra» را هم آماده اکران دارد که در آن با رنبیر کاپور، نامزدش همبازی شده است. فیلم «کالنک» آخرین کاری است که از او اکران شده است.
در میان این همه مشغله کاری، او عشق را در وجود رنبیر کاپور پیدا کرده و با او وارد یک رابطه عاطفی شده است تا جایی که حتی زمزمههایی در مورد ازدواج آنها شنیده میشود. مجله فیلم فیر با این ستاره جوان و در اوج مصاحبهای انجام داده که در این میتوانید گفتگوی خواندنی او را دنبال کنید…
«Gully Boy»، فیلمی است که اخیرا از شما اکران شده، بهترین تحسینی که برای بازی در این فیلم دریافت کردید چه بوده است؟
آقای آمیتاب بچن بعد از اکران این فیلم، یک نامه دوست داشتنی برایم نوشته بودند. این سومین یادداشتی است که من از سوی ایشان دریافت کردهام. دو تای دیگری برای فیلمهای «های وی» و «اورتا پنجاب» بودند. هر سه نامه را قاب کردم و به دیوار اتاقم زدهام. خوشحال شدم که کاراکترم در این فیلم تاثیر زیادی بر روی مردم داشته است.
شما حس ششم خوبی دارید و فیلمنامه درست را پیشبینی میکنید…
من فیلمهایم را به عنوان یک مخاطب و تماشاچی انتخاب میکنم. البته یک بار در انتخاب یک فیلم اشتباه کردم، در واقع نحوه اجرا اشتباه بود. من آدم بی قرار و مضطربی هستم و به سختی میتوانم گفتگویی با یک آدم تقریبا خسته کننده داشته باشم،بنابراین تصور کنید که من چنین کاراکتری را ایفا کنم. حتی فکر کردن به آن هم باید مرا بترساند.
آیا رابطهتان با پدر و مادرتان (ماهش بات و سونی رضدان) مشابه رابطهتان با پدر و مادرتان در فیلم «گولی بوی» است؟
هرگز، پدر و مادر من هیچ وقت دست روی من بلند نکردهاند.
آیا آنها محافظه کار بودهاند؟
قطعا نه،
رنبیر کاپور و رنویر سینگ، به عنوان همبازی چقدر با هم فرق دارند؟
آدمهای متفاوتی هستند. هیجانات رنویر سینگ کاملا مشهود است، وقتی آماده کار میشود نسبت به تمرکز و توجه او آگاه میشوید اما درمورد رنبیر نمیدانم که در حال فکر کردن به چه مسئلهای است شاید در حال بازی در یک سکانس در حال فکر کردن به غذای مورد علاقهاش باشد. شخصیت او این گونه است.
بنابراین رنویر سینگ تکنیک و مهارتهای بیشتری دارد؟
درمورد تکنینکها چیزی نمیدانم اما پروسههای رنویر سینگ مشهودتر هستند من اصلا فکر نمیکنم رنبیر پروسه داشته باشد او فقط میآید و کارش را درست انجام میدهد و هیچ فکری وجود ندارد. کار کردن در کنار هر دوی آنها لدت بخش است.
بهترین نصیحتی که رنبیر کاپور درمورد کار، زندگی و روابط به شما کرده چه بود است؟
درمورد مسائلی که در حیطه کنترل من نیستند معمولا خیلی استرس میگیرم. نسبت به یک موضوع خیلی فکر میکنم و نگران میشوم. یک دورهای خیلی کار می کردم و استرس میگرفتم. رنبیر به من گفتم اگر تو سخت کار کنی و همه تلاشت را بکنی دیگر نیازی نیست در مورد مسائل دیگر نگران باشی، تو فقط همه تلاشت را بکن و خودت را درگیر بقیه اتفاقات نکن و این حرف او کمک زیادی به من کرد. البته هنوز استرس همراه من هست اما اوضاع آسان تر شده است. من فقط میتوانم صد درصد تلاشم را داشته باشم و نسبت به نتیجه احساس نگرانی نکنم.
آیا دچار حس نگرانی مزمن هستید؟
بله، اما اخیرا کمی آرامتر شدهام.
چه عواملی باعث نگرانی شما میشوند؟
دوست دارم فیلمهایم در گیشه موفق عمل کنند. اما این مسئله بزرگترین ترس و نگرانی من نیست. وقتی دوستم نسبت به موضوعی استرس داشته باشد من هم دچار استرس میشوم. اگر کارهای زیادی برای انجام دادن داشته باشم و نتوانم آنها را انجام بدهم استرس میگیرم.
آیا نگرانیهایتان به این خاطر نیست که نظر دیگران بیش از حد برایت اهمیت دارد؟
من در زندگیام به دنبال رضایت مردم نیستم فقط دوست دارم مردم مرا دوست داشته باشند. دوست ندارم در زندگیام کسی از دست من ناراحت و آزرده خاطر باشد. فقط دوست دارم مردم مرا دوست داشته باشند.
شایعه شده است که امسال شما و رنبیر کاپور ازدواج میکنید و گفته میشود والدینتان تاریخی در اکتبر را مشخص کردهاند…
نه خیر، چنین مسئلهای به هیچ عنوان واقعیت ندارد.
چطور با فرد سرسختی همچون رنبیر کاپور کنار میآیید؟
او سرسخت نیست. رنبیر مثل یک جواهر گرانبها است.
او گذشته پرفراز و نشیبی داشته است…
چه اهمیتی دارد؟ آن اتفاقات جزئی از زندگی هر فردی هستند و چه کسی به آنها اهمیت میدهد و من هم بهتر از او نبودهام.
بنابراین کی متوجه شدید که او فرد مورد نظر شماست؟
خوب، باید بگویم اولین باری که او را دیدم متوجه این موضوع شدم. اجازه بدهید باز هم بگویم که او آدم سرسختی نیست. او به شدت آدم سادهای است. او آنقدر انسان خوبی است که من آرزو میکنم ای کاش شبیه او بودم. او به عنوان یک انسان خیلی بهتر از من است. و در مورد ازدواج باید بگویم که این مسئله تنها چیز آزار دهنده برای من در حال حاضر است. هر روز صبح که بیدار میشوم و خبر ازدواجم را می خوانم به رنبیر میگویم این حرفها چیست اما فکر میکنم رنبیر به این خبرها عادت کرده است. من هنوز برای ازدواج کردن خیلی جوان هستم. نمیگویم که نمیتوانم ازدواج کنم و در عین حال کار کنم اما برنامههای زیادی در زندگی ام دارم و ازدواج جز اولویتهای فعلی زندگی من نیست و برنامهای برای آن ندارم و رنبیر برای من یک دوست باهوش است و من احساس میکنم روی ستارهها و ابرها راه میروم. ما هر دو زندگی حرفهای منحصر به فرد خودمان را داریم و آن گونه نیست که دائما کنار هم باشیم.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |