چهره هاسلبریتی ایرانی

نکات خواندنی از داریوش ارجمند

بازیگری یک استعداد درونی است

«داریوش ارجمند»، متولد پنج مرداد هزار و سیصد و بیست و سه، مشهد، بازیگر سینما، تلویزوین و تئاتر، دارای مدرک ماستری تئاتر و سینما از دانشگاه پاریس و کارشناسی تاریخ و جامعه شناسی از دانشگاه مشهد ایران است، وی با بازی در فیلم «ناخدا خورشید» ساخته «ناصر تقوایی» به سینما آمد و در سال شصت و پنج با دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از پنجمین جشنواره فیلم فجر جایگاه خود را به عنوان یک بازیگر خوب و قابل قبول تثبیت کرد، در کارنامه هنری او می توان به فیلم های «کشتی آنجلیکا»، «جستجوگر»، «پرده آخر»، «آدم برفی»، «اعتراض» و «سگ کشی» اشاره کرد که نشان از توانایی های او دارد،این بازیگر در دهه هشتاد با بازی در کرکتر «حشمت فردوس» در سریال ستایش به شهرت دوباره رسید و ما به بهانه پخش ستایش سه گفته های خواندنی داریوش ارجمد راجع به این مجموعه را با هم می خوانیم.

تهیه و تنظیم: عباسعلی اسکتی

یک: بازیگری یک استعداد درونی است که نمی شود آن را مخفی کرد.استعداد بازیگری چیزی نیست که شما بتوانید آن را در خودتان نگه دارید چون دائماً می خواهد که ظهور کند.

دو: «حشمت فردوس» به نظر من یکی از شخصیت هایی است که بسیار خوب نوشته شده  است.اولین دلیل موفقیت این کرکتر این است که او یک پدر است.شما می دانید که یک پدر در فرهنگ بشری جایگاه کلانی دارد و ستون خانواده است.

سه: به من اعتراض می کردند که چرا «حشمت فردوس» با دختر ها یا نواسه اش بد است؟ حشمت فردوس با دخترها بد نیست.در واقع «حشمت» یک فرهنگ خاصی دارد، او خانواده اش را دوست دارد و می خواهد از آن ها مراقبت کند و آن ها هم از او پیروی کنند.

چهار: من زمانی که در مندوی تهران کار می کردم با توجه به این که «حشمت فردوس» یک لات بود، رییس مندوی با من به تماس شد و گفت که آقای ارجمند تو آبروی هرچی میدانی است را برده ای. من هم در جوابش گفتم من برای همه آنها آبرو خریدم، دعا کن که همه افرادی که در مندوی کار می کنند مثل «حشمت فردوس» باشند.

پنج: «حشمت فردوس» یک تربیت خاص سنتی دارد که آن تربیت را می خواهد به خانواده خودش اعمال کند و می خواهم بگویم که «حشمت فردوس» مرد درستی است.

شش: به من می گفتند که چرا در این سریال کرکتر منفی را بازی کرده اید؟ اما من معتقد بودم حشمت فردوس شخصیتی منفی نداشت و همه شما هم می دانید که این مرد هر کاری که می کند همه شما در اعماق دلتان می دانید که کار درستی است.

هفت:  بسیار دوست داشتم که کرکتر حضرت ابوالفضل (ع) را بازی کنم اما از سن من دیگر گذشته است.

هشت: من سالهاست با تلویزیون همکاری و بیش از پنجاه هزار پلان برای تلویزیون بازی کرده ام و دلیل حضورم در تلویزیون مخاطب گسترده این رسانه و مردمی بودن آن است.

نه:  در متن اول در جایی حشمت چیزی به همسرش می‌گوید و تاکید می‌کند که افتاد!؟ این برای من خیلی اهمیت پیدا کرد و فکر کردم این کلمه باید صاحب بازی شود، من خیلی تمرین کردم و بازی‌های مختلفی را اجرا کردم تا به این بازی رسیدم.

ده: سعید مطلبی به اعتقاد من نویسنده ای است که تا به حال ندیده ایم این همه تکه کلام ها و حرفهای نصیحت گونه از آن در موبایل مردم وجود داشته باشد و من در خیابان با مردم همراه هستم و این واکنش هایشان را می بینم.

یازده: هنرپیشه ای در یک سریال نمایش خانگی میلیاردی دستمزد می گیرد اما در تلویزیون از این خبرها نیست.

دوازده: من با خیلی از بزرگان سینمای ایران کار کرده ام، چه جوانان چه اساتید بزرگ که در پیشانی آنها استاد ناصر تقوایی است که بزرگترین افتخار من در طول دوران بازیگری ام کار «ناخدا خورشید» در خدمت ایشان بودم، نوع کاری که می کرد و شرف، انسانیت، شعور و سوادی را که داشت هرگز فراموش نمی کنم.

سیزده: شاید ایراد من این است که اولین کاری که به صورت حرفه ای انجام دادم با یک استاد بود و این چیزهایی را به من شناساند و مرا به گونه ای برای سینما تربیت کرد که بعدها برای برخی کارگردانان دردسر شدم. تقوایی باسواد بود و امیدوارم هرجا هست خدا او را حفظ کند.

چهارده: اگر خاطرات سینمایی من چاپ شود، من فقط ۵ هزار فیش از آنچه بر من در سینما گذشته دارم و این کار را برای روزی گذاشته ام که نتوانستم سنگین تر از قلم بلند کنم. چون اگر حالا بخواهم سراغ این کتاب بروم ممکن است سنگ روی سنگ بند نشود چون من خیلی رک و صریح هستم و همه اخلاق مرا می دانند.

پانزده:  فکر نمی کنم سریالی در سیما داشته باشیم که بتواند یک دهه مخاطب را با خود همراه کند. روزی که این سریال کلید خورد یک نوجوان پانزده ساله که سریال را با خانواده اش می دید حالا در بیست و پنج سالگی مخاطب سریال است که سعی شده از دغدغه های جوانان نیز در آن مطرح شود.

 

شانزده: فصل سوم ادامه دوفصل گذشته است، در خیابان‌های تهران آدم‌هایی را دیدم که می‌گفتند کاش پدری مثل حشمت فردوس داشتیم و دخترانی را دیدم که می‌گفتند کاش پدرشوهری مثل حشمت فردوس داشتم.

هفده: فکر نمی کردم حشمت فردوس اینقدر شیرین از آب درمی‌آید!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا