سرگرمی

۹۸ اسم دخترانه بسیار خاص و شیک

در این بخش از کولاک شما کاربران عزیز را با اسامی جدید و خاص دخترانه آشنا خواهیم کرد. امیدواریم مورد پسند شما یاران همیشگی قرار بگیرد . با ماه همراه باشید.

اسممعنیریشه
۱آوینا عشق  اوستایی-پهلوی,فارسی
۲آیلی مهتابترکی
۳آیلین بانوی ایرانیترکی
۴آرنیکا  آریایی نیک پندار، آریایی نیک خو,نام یک گیاه دارویی – آریایی نیک خو فارسی
۵آریسااریسا، ایرسا، رنگین کمان، همچنین به ریشه بوته سوسن کبود هم آریسا گویندفارسی
۶الیسابانی و ملکه ی افسانه ای کارتاژ [از سرزمین های شمالی افریقا که جمعی از مهاجر نشینان فنیقیه بنا نهادند (در حدود ۸۸۰ قم) ] که دختر شاه صدر بود و گویند اَلیسا نام داشت – دختری که مانند گل انار لطیف است + مرکب از الیس (عربی) به معنای گل انار و الف تانیث فارسیفارسی
۷الین منسوب به ایل، (به مجاز) هم نژاد و هم خونترکی
۸آنیاخدای دریا  اسپانیایی
۹ آیسانمثل ماه، همانند ماه، مهسا، (به مجاز) زیبارو – آی (ترکی) + سان (فارسی) زیبا، مانند ماه فارسی – ترکی
۱۰آدلیا
۱۱آنیسا مانند عشق – مبارز بزرگ، آنیس یونانی به معنای مقاومت و اعتراض + الف تعظیم فارسییونانی- فارسی
۱۲آیلا –
۱۳آترینمنسوب به آتش، آتشین، (به مجاز) زیبارو – آذرین مانند آتش، زیبا و پر انرژی فارسی
۱۴آروشادرخشان، نورانی باهوش، نام دختر داریوش سومفارسی
۱۵ آرامیس
۱۶آنا
۱۷آدرینا
۱۸آدریس
۱۹آرماناامیدوار، آرزومندفارسی
۲۰بنیتا
۲۱پارمین
۲۲ پرشانا
۲۳بارلی
۲۴ بارانا
۲۵پانیا
۲۶ پادمیرا جاویدان، نگهبان مهر، نگهدارنده عشقفارسی
۲۷ پادینادر گویش همدانی به گل پونه یا پودینه گفته می‌شودفارسی
۲۸ تیارادر گویش لری به معنای چشم و آرا به معنای آراینده می‌باشد، چشم آرا، زیبالری
۲۹تیدا – –
۳۰ تیانا –
۳۱ ترلان ترلان اسم دخترانه است، معنی ترلان: ۱- (در ترکی) مرغی از جنس باز شکاری را گویند؛ ۲- (در کردی) ۱) به معنی زیبا؛ ۲) نام نوعی اسب است. ترکی – کردی
۳۲تیسادر گویش مازندران خالصفارسی
۳۳ دیانادیانا: ۱- (اوستایی) نیکی رسان، نیکویی بخش؛ (در اسطوره‌های رومی) الههی ماه، جنگلها، جانوران و زایمان، همتای آرتمیس یونانی.اوستایی
۳۴دانژهغنچه گل نیمه بازکردی
۳۵دایانا(دایا (زر سرخ و طلا) + پسوند اسم سازِ (نا) ) به معنی مثل زر سرخ و (به مجاز) زیبا روی – زیبا و گرانمایه مانند زر سرخ، همچنین نام دیگر آناهیتا الهه آبفارسی
۳۶ دریتا در (عربی) + ی (فارسی) + تا (فارسی) مانند در، مانند مرواریدعربی
۳۷دنیزدریاترکی
۳۸دیانا(اوستایی) نیکی رسان، نیکویی بخش؛ (در اسطورههای رومی) الهه‌ی ماه، جنگلها، جانوران و زایمان، همتای آرتمیس یونانیفارسی
۳۹ رایکارَستن، رهیدن + ا (پسوند)، رستگار شده، رهایی یافته و خلاص شدهفارسی
۴۰ روشانروشنفارسی
۴۱ روژان روزهاکردی
۴۲ریما –
۴۳رامیلا –
۴۴رایا – –
۴۵ روشادارای چهرهی شاد، شادابفارسی
۴۶رزا – –
۴۷رَستارستگار شده، رهایی یافته و خلاص شدهفارسی
۴۸رزیتا –
۴۹ رومیسا –
۵۰ساینا –
 ۵۱ سونیا(سو = نور + نیا) نورِ نیاکان، (در یونانی) خرد و عقل، دختر نور، دختری که در اجتماع رتبه بالایی داشته باشدترکی
۵۲سلنا –
۵۳ستیا –
۵۴سدنا – –
۵۵سوینشادباش – عشق، محبت، علاقه شدیدترکی
۵۶سایایکرنگ، بی ریا، (در فارسی) ساینده – در ترکی یک رنگ و بی ریا و در فارسی به معنای ساینده استفارسی
۵۷سانیا سایه روشنِ جنگل – در گویش مازندران سایه روشن جنگلفارسی
۵۸سیتاجهان، گیتی –
۵۹سپینوددر شاهنامه دختر پادشاه هند (شنگل) و زن بهرام گورفارسی
۶۰سادنا –
۶۱شایلین  بی همتاترکی
۶۲شادلین شاد رویِ نرمخو و آرام – نرمی و ملایمت، شاد روی نرمخو، آرام و خوش چهره، مرکب از شاد بعلاوه لین فارسی
۶۳شاینا شاهدانه – شاهدانه فارسی
۶۴شایلی  بی همتاترکی
۶۵شاروناسرزمین پربار و حاصلخیزآشوری
۶۶شادلیشاد روی نرمخو و آرام –
۶۷فرنیامایه ی جلال و شکوه + نیا = پدربزرگ، جد) (به مجاز) ویژگی آن که مایه ی جلال و شکوه نیایش می باشد – اصیل، دارنده اصل و نسبفارسی
۶۸کیاراتاسه، میل و خواهش به خوردن چیزهای بی قاعده (ناباب) چنانکه این حالت در زنان آبستن پدید می آید (دکتر معین در جلد پنجم برهان (ص ۲۳۹) آورده است بنا بر قاعده ی تبدیل ‘ و ‘ به ‘ گ ‘ به نظر می رسد اصل کلمه ‘ گیار ‘ بوده [= ویار] و ‘ ا ‘ آخر کلمه الف اطلاق است در آخر شعر، و فرهنگ نویسان آن را جزو کلمه گرفته اند و در همین کتاب [منظور برهان] این اشتباه نظیر دارد) – اندوه و ملالت، میل شدید به خوردن انواع خوردنی جاتفارسی
۶۹کارولیننام ناحیه ای در آمریکای شمالیفرانسه
۷۰کامیلامحافظ معبد، نام دختری جنگجو در افسانه تروا اسم دخترلاتین
۷۱گلوریافرانسه از لاتین، مجلل، بزرگ، سرافرازلاتین
۷۲لیانا منسوب به لیان، لَیان – بانوی درخشان و زیباروی، مرکب از لیان به معنای درخشان و الف تأنیثفارسی
۷۳لنانصیب و بهره – نمکین، مرکب از لن (نمک سانسکریت) + الف نسبت فارسیفارسی
۷۴لینداقشنگ، زیبا
۷۵لامیانام شهری است از تسالیعبری
۷۶لنیا(فارسی- سنسکریت) دختر ملیح، نمکین، مرکب از لن (سنسکریت) + ی نسبت (فارسی) + الف تانیثسنسکریت
۷۷لیدابانوی گرامی، خانم –
۷۸مایسا مثل مادر –
۷۹مانیاخانه، سرای، (در پهلوی) برابر با واژه ی مان به معنی خانه و مسکن، (در اعلام) نام زن زِنیس حاکم ولایت اِاُلی جزو ایالات تحت فرماندهی فرناباذ [سردار بزرگ ایران در زمان اردشیر دوم هخامنشی] – معرب از یونانی، دیوانگی، جنونیونانی
۸۰مانیسا  اندیشمند و متفکر
۸۱مرساناهدیه خداوندعبری
۸۲مهدا اول شب، پاسی از شب، آرامش شب – اول شب، قسمتی از شبعربی
۸۳مهنیاآنکه اجداد و پدرانش از بزرگان و نیکان است، از نسل بزرگان، بزرگ زاده، مرکب از مه به معنای بزرگ بعلاوه نیا به معنای اجداد و نیاکان – آنکه اجداد و پدرانش از بزرگان و نیکان است، از نسل بزرگان، بزرگ زاده، مرکب از مه به معنای بزرگ بعلاوه نیا به معنای اجداد و نیاکانفارسی
۸۴ملوریندر بلورین، رویه شفاففارسی
۸۵مهتامثل ماه، ماهگونه – همتای ماه، زیبا و درخشان چون ماه
۸۶مایامنش نیک، بخشنده؛ (در روم باستان) اِلهه‌ی فراوانی سبزه و بهار در نزد رومیانفارسی
۸۷مانِلیپری دریایی برایم بمان (بمان به نام علی، امام اول شیعیان)، در گویش مازندران بمان برایم، نامی دخترانه در شمال ایران، نام پسری در شعری از نیما یوشیجفارسی
۸۸ماهورابه معنی مثل ماه، در زیبایی همانند ماه، شبیه ماه، زیبا روفارسی
۸۹وندا(در زند و پازند) خواهش و خواسته، (در اوستا) ستایش کننده، نیایش کننده – هزوارش است به معنی خورشیدآرامی
۹۰ویشکانام روستایی نزدیک رشتفارسی
۹۱نیلیا(نیلی + ا (پسوند نسبت) )، منسوب به نیلی، نیلی – به زنگ نیلی، منسوب به نیلی، مرکب از نیلی و الف نسبتفارسی
۹۲نیلاآبی دریا – نیل (سنسکریت) + ا (فارسی) به رنگ نیل، نیلیفارسی
۹۳هیلداشکوفه درخت هلو – نیرومند، قویلاتین
۹۴هانازنهار، دادخواهی، امید، بینایی، خواهش – پناه، امید، نفس، فریادکردی
۹۵هانیساشاد و مسرور
۹۶هیمابانوی عاشق، مرکب از هیم (عربی به معنای عاشق و شیفته) + الف تانیث فارسیعربی,فارسی
۹۷یاشیلسبز چمنی، سبز، کبود – سبز کبود، سبز چمنی، کبود
۹۸یاراتوانایی، قدرتفارسی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا