چهره هاسلبریتی ایرانی

بیماری پوستی زهره بحر العلومی که او را از سیاه به سفید تبدیل کرد چه بود ؟

مجله اینترنتی کولاک : زهره بحرالعلومی در اجرای امشب در برنامه عصر جدید میان دنیا کاغذبازی های رنگارنش خاطره تلخ بیماری پوستی سیزده سالگی اش را روایت کرد .

 

بحر العلومی در پیج اینستاگرامی اش در رابطه با بیماری پوستی اش نوشته :‌

کسی منو دعوت نکرده اما انقدر اتفاق خوبی اومد به نظرم که دلم نمیخواست حتی یه ثانیه هم صبر کنم ? وقتی این عکس رو دیدم یاد ۷ سال پیش خودم افتادم که پوستم این مدلی بود
اون زمان خیلی از نزدیک آم به خصوص مامان و بابا و خواهرم نگرانم بود
نگران نگاه آدم ها بهم
و شاید نگران آینده ام که شوهر گیرم نیاد ?
زمانی که صورتم‌لک‌های سفید گرفت سیزده سالم بود تا قبل از این لک های سفید بهم میگفتن سیاه، دایی بزرگم هم بهم‌میگفت شکوفه درخت زغال .
اون زمان انقدر سر گرم اتفاق های هیجان انگیز اون سن بودم‌که لک های سفید به چشمم‌نمیومد و فقط نگران ناراحتی مامان و بابا و زهرا (خواهرم) بودم البته دارو هایی که استفاده میکردم دارو های خوبی نبود که شاید بعد ها برام مشکل ایجاد کنه . اون زمان نگاه آدم ها همیشه عجیب بود . نگاه پر از ترحمشون و گاهی خیلی آ فکر میکردن اگر باهام دست بدن یا بهم بخورن دچار این تغییر رنگ میشن
تحمل نگاهشون خیلی سخت بود و من این نگاه پر ترحم‌رو دوست نداشتم برای همین دنبال یه راه گشتم .
سعی میکردم بدون ناراحتی برای خیلی هاشون که خیره میشدن بهم توضیح بدم این تغییر رنگ برای چیه.
اما باز نگاهشون همون بود
و من لبخند میزدم که چهره ی متفاوتم جلوی دیگران خوش جلوه کنه و کسی از این لک ها بدش نیاد و صد البته لبخند میزدم که خانواده ام احساس ناراحتی نکنن
ده سال گذشت تا پوستِ سبزه من تبدیل شد به یه پوست سفید . و خاطره ی خوش جاهای عجیب و آدم های عجیبی که به واسطه ای این تغییر دیدم برام مونده و یه لبخند روی صورتم که شده عادت برای اینکه چهره ام به نظر کسی بد نیاد ? خداروشاکرم برای اون تغییر و برای این عادت
ممنون از مامان و بابا و زهرا که با قدرت کنارم بودن و کمک کردن و نذاشتن حتی یکبار احساس بدی از این تفاوت داشته باشم و تمام اون ده سال دنبال راهی بودن که پوستم به حالت اولش برگرده اما خیلی آ هستن که به تازگی دچار این اتفاق شدن
بهشون توصیه میکنم به دنبال درمان نرن? و فقط از این تفاوت لذت ببرید و منتظر اتفاق های خوش باشن

امشب یه پست اتفاقی از هوری جانِ دلبر دیدم و اشتیاق گذاشتن دوباره ی این پست برام ایجاد شد
دمت گرم هدیه جانِ نازنین که چنین چالشی رو راه انداختی که قطعا کمک میکنه حال همیدگرو خوب کنیم و راه حل میده برای مقابله با تلخی های زندگی (ندیده دوستت دارم هدیه جان)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا