استایل مهراوه شریفینیا در مراسم سید علی طباطبایی و چهره غمگینش
مهراوه شریفینیا بازیگر محبوب سینما و تلویزیون و فرزند ارشد محمدرضا شریفی نیا و آزیتا حاجیان می باشد. او یک خواهر کوچکتر از خودش به نام ملیکا دارد. مهراوه شریفی نیا با بازی در سریال ساعت شنی در نقش مهشید به کارگردانی بهرام بهرامیان خودش را در دل مخاطبین تلویزیونی جا کرد و توانست به جایگاه ویژه ای در تلویزیون دست یابد و بعد از آن در سریال هایی نظیر: روز حسرت، آشپزباشی، خداحافظ بچه، کیمیا، معمای شاه و برسر دوراهی هنرنمایی کند.
مهراوه شریفی نیا فعالیت هنری اش را از سال ۱۳۶۸ با بازی در فیلم دزد عروسک ها در نقش لیلا حضور داشت و با مادرش آزیتا حاجیان هم بازی بود.
او تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.
مهراوه شریفینیا با انتشار این عکس نوشت: سوال:
جمعهی خود را چگونه گذراندید؟
جواب:
به نام خدا
بعضی جمعهها از بعضی دیگر دلگیرترند.
ساعت هشت و نیم صبح بیدار شدیم و به سمت خانهی سینما حرکت کردیم.
از دیشب میدانستیم که دلِمان بیشتر از آنچه انتظار داریم گرفته و میدانستیم اشکهایی که چند سال قبل برای فقدان علی ریختیم، امروز هم به سراغ ما خواهند آمد.
یاد شبی افتادیم که همراه مادرِ نازنین و برادرِ عزیزمان در سریالِ «آشپزباشی» مبهوت و غمگین در خانهی برادرِ از دست رفته، حضور یافته بودیم و کنار پدرش هایهای گریسته بودیم.
یاد حرفهای پدرش، ناباوریاش، غمش، بغضش…
و حالا امروز، غمِ پدر علی تمام شد.
مثل همهی زمانهایی که به مرگ فکر میکنیم باز به آدمهایی فکر کردیم که دوستشان داریم و نبودنِشان بسیار غمگینمان خواهد کرد.
و همچنین به آدمهایی فکر کردیم که روزگاری در زندگی ما مهم بودهاند، اما امروز حتی حالشان را هم نمیپرسیم و تظاهر میکنیم دیگر برایمان مهم نیستند و حتی اگر هنوز در دل دوستشان داشته باشیم به روی خودمان نمیآوریم چون میدانیم به زیستن بدون حضور آنها عادت کردهایم و شاید اینگونه زندگی را ترجیح میدهیم، اما،…
اگر بشنویم دیگر نفس نمیکشند…
قلبمان گرفت…
برای سلامتی و طول عمر تکتک کسانی که از ذهنمان گذشتند دعا کردیم.
بعد دیدیم حوصلهی خانه رفتن را نداریم، به مادر جان زنگ زدیم و او را دعوت کردیم تا اوقاتش را با ما در پاساژِ محبوبمان سپری کند.
آمد و ما را سه چهار ساعتی میهمان حضورش کرد، با خودش لبخند آورد و غم را از دلِمان زدود…
پینوشت:
۱.سید کمال طباطبایی عزیز یکی از تهیهکنندههای سینما و تلویزیون بودند که به رحمت خدا رفتند.
برای من اول پدر علی محسوب میشدند که در سریال «آشپزباشی» سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸ بازیگر نقش برادرم بود و متاسفانه چند سال قبل به رحمت خدا رفت، بعد تهیهکنندهی دو فصل از سریال «قلب یخی» که در بهار و تابستان سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ از بازی درش کیف کردم.
روحشون شاد.
۲.فقط روزهای جمعه و تعطیل میشه با تمام وجود از رانندگی و موسیقی تو خیابونای زیبای تهران لذت برد.
۳.یک دوست از دوران کودکی رو دیدم، نشونههایی که گفت درست بود و منو برد به سالها قبل، اتفاق بسیار دلنشینی بود.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |