چرا ستاره هایی مثل جواد عزتی و مهناز افشار اکنون بیکارند؟
در ادامه درباره انتخابهای ناموفق پنج ستاره یعنی فیلمهای «مردی بدون سایه»، «پیلوت»، «درخونگاه»، «شاهکش» و «ایده اصلی» نوشتهایم.
«مردی بدون سایه» چه در جشنواره فجر و چه اکنون که به صورت عمومی اکران شده است، نتوانسته نظر مخاطبان را جلب کند. این فیلم با سوالات بیجواب، اتفاقات بیمقدمه و ناگهانی و قصهای که به خوبی پرداخت نشده، حسابی مخاطبان را غافلگیر کرده است. لیلا حاتمی پس از فیلم «ما همه با هم هستیم»، دومین انتخاب بد خود را در سال ۹۷ با فیلم «مردی بدون سایه» رقم زد و همکاری تازه او با علیرضا رئیسیان پس از «دوران عاشقی»، جز شکست، نتیجهای برای لیلا حاتمی نداشته است. احتمالا حضور لیلا حاتمی در فیلم، تماشاگران را به دیدن فیلم ترغیب میکند، اما بازی لیلا حاتمی در قالب شخصیت «سایه»، هیچ چیز جدیدی برای مخاطب ندارد و هرگز او را راضی نمیکند.
«پیلوت» اثر ابراهیم ابراهیمیان، با داستان یک خطی و کوتاهی که دارد، میتوانست یک فیلم کوتاه خوب باشد، اما تبدیل به یک فیلم بلند، کم اتفاق و با روند بسیار کند شده است. دور باطل اتفاقات تکراری در لوکیشنی مانند یک بیمارستان در فیلم، نتوانسته است نظر مثبت مخاطبان را جلب کند. بدون در نظر گرفتن آثار کمدی، عزتی در دو سال گذشته انتخاب بدی در کارنامه نداشته است و دو فیلم «جاندار» و «جهان با من برقص» را هم آماده اکران دارد. «پیلوت» را میتوان تنها انتخاب بد او به حساب آورد. کمتر بازیگری است که مانند جواد عزتی حتی در فیلمهای بد هم بتواند بازی فوقالعادهای داشته باشد. او در عین حال که با احساساتی مانند غم، نگرانی و خشم، مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد، با خرابکاریها و شوخ طبعیاش او را به خنده میاندازد.
«درخونگاه» ساخته سیاوش اسعدی نسبت به دیگر فیلمهای این فهرست، اثر بهتری محسوب می شود و تا حدودی موفق شده است توجه آن دسته از مخاطبان را که در فیلمها به دنبال قهرمان میگردند و از لوطیگریهای قهرمان فیلم لذت میبرند، جلب کند، اما هنوز با یک فیلم خوب فاصله دارد. امین حیایی در ادامه انتخابهای جدی و غیرتجاری که پس از «شعلهور» و «دارکوب» داشت، در فیلم «درخونگاه» ایفای نقش کرد. این اثر در پله بالاتری از آن دو فیلم نمیایستد، اما هرگز در حد فیلمهای گیشهای قبلیاش هم نیست. امین حیایی در این فیلم یکی از بازیهای فوقالعاده خود را در نقش یک شخصیت رنج کشیده، با معرفت و جنوب شهری، به نمایش می گذارد و به حق در جشنواره فجر، برای بازی در این فیلم نامزد بهترین بازیگر نقش اصلی مرد شد.
هرچقدر که زیباییها و جنبههای بصری، لوکیشنهای لاکچری و لوکس این فیلم توانسته است برای مخاطب سرگرمکننده و جذاب باشد، اما فیلم نامه ضعیف، اتفاقات غیرمنطقی و روند بسیار کند آن نتوانسته است نظر تماشاگران را جلب کند. مریلا زارعی پس از فیلم «بادیگارد»، در آثاری مانند «زیر سقف دودی»، «اسرافیل» و «سوءتفاهم» بازی کرده است که هیچ کدام از این سه فیلم، اثر درخشانی در کارنامه او به حساب نمیآید. او روند انتخابهای بدش را در نمایش خانگی هم ادامه داده و در سریال «مانکن» بازی کرده است. هرچند که مریلا زارعی هم انگار تحت تاثیر شخصیتپردازی ضعیف فیلم قرار گرفته است و نمیتوان بازی او را نقطه قوت فیلم به حساب آورد، اما در مقایسه با بهرام رادان و هانیه توسلی، او و پژمان جمشیدی عملکرد امیدوارانهتری داشتهاند.
لوکیشنی در دل فضای برفی، وجود یک معما و حضور بازیگرانی مانند مهناز افشار و هادی حجازیفر، هرکدام میتواند به سهم خود تماشاگر را برای تماشای «شاهکش» ترغیب کند. اما ایده خوب قصه یا لوکیشن جذاب در داستان بیسروته فیلم هدر رفته و انتظار مخاطب را برآورده نکرده است. مهناز افشار از اواخر دهه ۸۰، به استثنای فیلم «لسآنجلس – تهران»، دست روی انتخابهای خوبی گذاشته، اما در اولین همکاریاش با وحید امیرخانی در «شاه کش» تجربه موفقی نداشته است. مهناز افشار در این فیلم از شخصیتپردازی ضعیف ضربه خورده است. او نقش یک شخصیت معمولی به نام «آیدا» را بازی میکند که درگیر یک ماجرای گروگانگیری میشود و هر از گاهی، با خشم یا ناراحتی، دیالوگهایی میگوید؛ یک شخصیت معمولی با بازی معمولی!
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |