سرگرمی

تک بیتی های ناب در مضمون عارفانه

تک بیتی‌های عارفانه درباره سیر و سلوک برای رسیدن به معشوق حقیقی

مجله اینترنتی کولاک:شعرها از قدیم بر زبان شاعران که جاری می شد دهان به دهان می چرخید و گاهی خود حاوی مطلب و یا داستانی بود ، شعرها با مضامین مختلف مورد توجه قرار می گرفت و گاه حتی یک بیت شعر از شاعر خود نیز معروفتر می شد.

شعر فارسی دارای مضامین مختلفی از جمله عارفانه، عاشقانه و حماسی است. در این بین اشعار به صورت تک بیت، دو بیت و … سروده می‌شوند. در واقع تک بیت دو مصراع بوده که بدون نیاز به ابیات قبل و بعد خود معنی مستقل دارد. در بین اشعار عارفانه پارسی تک بیتی‌های عارفانه نیز دیده می‌شوند؛ در این مطلب مجموعه‌ای از ناب‌ترین تک بیتی‌ عارفانه از شاعر‌های مختلف آورده شده‌است.

تک بیتی عارفانه زیبا

 

طعنه بر ما مزن‌ ای دوست که خود معترفیم
دف زنان بر سر بازار به رسوایی خویش

♦♦♦♦♦♦♦♦♦

پای سروی، جویباری زاری از حد برده بود‌

های های گریه در پای توام، آمد به یاد (رهی معیری)

♦♦♦♦♦♦♦♦♦

صبور باش که اعجاز صبر، هم یعقوب
به وصل یار رسانید هم زلیخا را

♦♦♦♦♦♦♦♦♦

دل‌داده را ملامت گفتن چه سود دارد؟‌
می‌باید این نصیحت، کردن به دل‌سِتانان

تک بیتی عارفانه زیبا

تا کسی رخ ننماید، نبرد دل ز کسی
دلبر ما، دل ما برد و به ما رخ ننمود

♦♦♦♦♦♦♦♦♦

تا خدا بنده‌نواز است به خلقش چه نیاز؟‌
می‌کشم ناز یکی تا به همه ناز کنم … (قیصر امین پور)

♦♦♦♦♦♦♦♦♦

گر خدا داری ز غم آزاد شو
از خیال بیش و کم آزاد شو (اقبال لاهوری)

♦♦♦♦♦♦♦♦♦

بندگان در بند خویش‌اند از کسی یاری مخواه
از خدا باید بخواهی تا من اویت کند (علیرضا بدیع)

♦♦♦♦♦♦♦♦♦

یک شبی گیسوی مشکین تو دیدم در خواب
خواب آن یک شبه، یک عمر پریشانم کرد (شوریده شیرازی)

♦♦♦♦♦♦♦♦♦

خوش لذّتی است با دل شیدا گریستن
در گوشه‌ای نشستن و تنها گریستن (زمانی سیستانی)

♦♦♦♦♦♦♦♦

ربوده مهری چو ذره تابم، ز آفتابی در اضطرابم
که گر فروغش به کوه افتد، ز بیقراری در آید از پا (مشتاق اصفهانی)

♦♦♦♦♦♦♦♦♦

گر ما خطا کنیم، عطای تو بی حد است
نومیدی از عطای تو، حد خطای ماست … (خواجوی کرمانی)

♦♦♦♦♦♦♦♦♦

گر به همه عمر خویش با تو بر آرم دمی
حاصل عمر آن دم است، باقی ایام رفت … (سعدی)

♦♦♦♦♦♦♦♦♦

بنمود رخ زیبا، گشتیم همه شیدا
چون هیچ نماند از ما، آمد برِ ما بنشست (عراقی)

تک بیتی عارفانه زیبا

چون گل چیده که در آب نگه می‌دارند

عکس رخسار تو در دیده پر نم دارم

♦♦♦♦♦♦♦♦♦

کسی نمانده دگر تا به تیغ ِ ناز کُشی
مگر که زنده کنی مرده را و باز کُشی

♦♦♦♦♦♦♦♦♦

همه آبادنشینان ز خرابی ترسند
من خرابت شدم و دم به دم آبادترم

♦♦♦♦♦♦♦♦‌

می‌روم بی‌دل و بی‌یار و یقین می‌دانم
که من بی‌دل بی‌یار و نه مرد سفرم (سعدی)

♦♦♦♦♦♦♦♦♦

چیست از این خوب‌تر در همه آفاق، کار
دوست به نزدیک دوست، یار به نزدیک یار (ابوسعید البخیر)

♦♦♦♦♦♦♦♦♦

آفاق را گردیده‌ام، مهر بُتان ورزیده‌ام
بسیار خوبان دیده‌ ام، امّا تو چیز دیگری (امیر خسرو دهلوی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا