یادداشت ویژه شب یلدا « السا فیروزآذر »
« مرثیه ای برای یلدا »
شب یلدا برای ما مفهوم بلندترین شب سال را دارد و در ادبیات ما شاید اولین خصوصیتی که این شب دارد این است که تاریکی و پنهان ماندن حقایق و تیرگی را تداعی می کند که متضاد روشنی است که بعد از آن خواهد آمد، به نظر من در شب یلدا شاید جا داشته باشد که بخواهیم صحبت کنیم از بلندترین و طولانی ترین تیرگی ها و غم هایی که این روزها شاهد آن هستیم،
غم هایی که شاید همیشه بوده اند ولی من امروز با دیدن اخباری که هر روز دارم می بینم متوجه چیزی شدم که شاید با عرف و تعالیم ما در تضاد باشد، وقتی به دنیا نگاه کنیم می بینیم یک سری کشورها هستند که خیلی ثروتمند هستند مثل سوئیس و ایالتهای مختلف امریکا و یک سری کشورها بسیار فقیرهستند و وقتی با دقت تماشا می کنیم با رابطه مستقیم جمعیت و وسعت آن کشور با فقر مواجه می شویم، هر چقدر که جمعیت کشوری بیشتر باشد در واقع فقر بیشتر می شود، کشت و کشتار بیشتر می شود، تیرگی بیشتر و شب یلدا طولانی تر می شود، وقتی امروز رتجع به میانمار می دیدم که در آن دارد نسل کشی صورت می گیرد، وقتی سالهاست راجع به خاورمیانه دارم می بینیم که مردم دارند در کشورهای مختلف آن می میرند یا در کردستان خودمان وقتی امروز داشتم خبری را می دیدم که واقعا قلبم درد گرفت که صورت دفرمه یک باربر را نشان می داد که به خاطر بیکاری از مرز قاچاق می کند و کشته می شود و آنهایی هم که کشته نمی شوند از یک قاطر بدتر بار می برند فقط برای اینکه بتوانند زندگی شان را ادامه دهند، این همه آواره که از خاورمیانه به اکثر نقاط دنیا می روند و کشورهای پرجمعیتی که به طور واضحی اگر نگاه کنیم دارد در آنها نسل کشی صورت می گیرد و آدم های اضافه را دارند می کشند، شاید در این شب یلدا که می تواند نمادی باشد برای ما، نمادی به توجه کردن به طولانی ترین شب و اگر این شبها دست به دست هم دهیم و فرهنگ سازی کنیم شاید شبها کوتاه تر شوند و شاید روزی از بین بروند ،
برای از بین بردن این تیرگی شاید فرهنگ سازی بتواند کاری کند، برای کم کردن این تیرگی، با یاد دادن و آموزش به جای اینکه شعار ما « فرزند بیشتر » باشد، فرزند کمتر زندگی بهتر شاید جایگزین بهتری برای آن باشد ، همین الان با نگاه کردن به آلودگی هوای تهران و تعصیل کردن مدارس، همین الان که من دارم حرف می زنم به عنوان یک گونه زیستی که نمی تواند به بهترین نحو خودش را با شرایط سازگار کند، این آلودگی برای چه است؟ برای جمعیت زیاد، برای منی که زیاد هستم برای این مساحت و برای ماشین من که زیاد است برای اینجا، برای آلودگی که تک تک ما داریم درست می کنیم و من نمی دانم چه افتخاری است این زایش! زایش بی رویه، شما به سرایدار نگاه می کنید، به کارگرها نگاه می کنید و می بینید هرچقدر این فقر بیشتر باشد این زایش بیشتر می شود، این به نظر من باید فرهنگسازی شود تا جمعیت کنترل شده تر باشد، این درو کردن انسان های اضافه که ما می بینیم در خیلی از کشورها وجود دارد، این انسانها حتی به جنگ فرستاده می شوند که بمیرند، یعنی به عنوان نیروی جنگی از آنها استفاده می شود و به نظر من در این شب یلدا شاید منی که قرار است در قسمت فرهنگی یا هنری دقتی داشته باشم،
شاید دیدن این اخبار و نگاه کردن به آدمهای اطراف و شریاط آب و هوای اطراف من را متوجه یک مساله کند که شاید یک فرهنگسازی و حرفی که دور از کلیشه باشد و اینجا به دردمان بخورد لازم است، فرزند بیشتر زندگی بهتر نیست، همه ما می دانیم که نیست، گفتن این حرفها وظیفه ما است که افراد را کم کنید تا ثروت بیشتری داشته باشیم تا مجبور نشویم نسل کشی کنیم، به نظر من باید سیاست مندانه تر راجع به این بحث شود و این را ببینیم که در شب یلدا با عنوان نمادین آن که طولانی ترین و سیاهترین شب سال است، چرا اصلا ما بیدار می مانیم؟ بیدار می مانیم چون عمیق ترین و طولانی ترین شب است فکر کنیم، این عمیق فکر کردن برای آن است که برسیم به سمت کوتاه کردن این شب، شاید راجع به صحبت کردن درباره هندوانه خوردن و اناز خوردن شاید نگاه اینگونه به شب یلدا نگاهی مفدیتر باشد، می توان اینگونه نگاه کرد.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |