علت جدایی ملیکا شریفی نیا از همسرش | چرا ملیکا شریفی نیا از شوهرش طلاق گرفت؟
علت جدایی ملیکا شریفی نیا از همسرش چرا ملیکا شریفی نیا از شوهرش طلاق گرفت؟ به همراه اطلاعات تکمیلی از زندگی شخصی ملیکا شریفی نیا. در برنامه دورهمی ملیکا شریفی نیا از جدایی خود با همسرش صحبت کرد و علت این جدایی را شرح داد.
ملیکا شریفی نیا خواهر مهراوه شریفی نیا و فرزند آزیتا حاجیان و محمدرضا شریفی نیا ست. او در خانواده ای هنرمند به دنیا آمد و خیلی زود ازدواج کرد. شریفی نیا دربراه علت طلاقش نیز به همین نکته اشاره کرده است.
او از کودکی با ستارههای بزرگ سینما و در محیطی کاملاً هنری بزرگ شد. سینما جزئی بدیهی و کاملاً طبیعی در زندگیاش بوده و به همین شکل هم وارد این حرفه شد. فوتوفنهای بازیگری را آموخت و کموبیش تاکنون آن را ادامه داده است. اما همچنان نقاشی را حرفه و شغل اصلی خود میداند. محمدرضا شریفینیا و آزیتا حاجیان سالها پیش از یکدیگر جدا شدند و دختران بازیگر بهنوعی فرزند طلاق بهحساب میآیند. اما جمع گرم خانوادگی آنها همچنان با برجاست و گهگاه تصاویری از دورههمنشینی این جمع چهارنفره در رسانه منتشر میشود. ملیکا رابطه بسیار صمیمی با اعضای خانواده بخصوص مادر و خانوادهاش دارد و بیشتر اوقاتش را با آنها میگذارند.
ملیکا شریفی نیا ۲۱ آبان ۱۳۶۵ در تهران به دنیا آمد. او علاوه بر بازیگری، دانشآموختهٔ رشتهٔ گرافیک بوده و در زمینههای گرافیک، عکاسی، تصویرسازی کتاب و ساخت آثار حجمی بهطور جدی فعالیت میکند. وی بازی در سینما را از سال ۱۳۷۰ با فیلمی به نام اوینار به کارگردانی شهرام اسدی شروع کرد.
بیشتر بخوانید:
زندگینامه کامل ملیکا شریفی نیا + زندگی شخصی
امیررضا طلاچیان همسر سابق ملیکا شریفی نیا کیست؟ + بیوگرافی
او بهطوری کلی در مورد نحوه بازیگر شدنش میگوید: «بازیگری یکی از آرزوهایم نبوده، به خاطر اینکه بیشتر برای من یک شغل خانوادگی بود که پدر و مادرم کار میکردند و برای خودم که با کارگردان و بازیگران بزرگ همکاری داشتم، تجربه خوبی بود. بازیگری حکم یک شغل برایم بوده است. آرزوی من همیشه نقاشی بوده و در این زمینه هم فعالیت دارم. اما بازیگری هم برای من دوستداشتنی است؛ چراکه با آن بزرگ شدم.» او همچنین بارها اعتراف کرده که اگر در خانوادهای دیگر بزرگ شده بود، (به احتمالاً زیاد) به سراغ بازیگری نمیرفت.
نکته جالب اینجاست که او در دوران کودکی بیشتر از بزرگسالیاش بازی میکرد و اکثر اوقات سر فیلمبرداری بود. این مسئله در مدرسه هم مشکلاتی را برایش به وجود میآورد. میگوید پنجم دبستان یک ماه و اول راهنمایی چهار ماه مدرسه نرفته و درسها را بهصورت فشرده و با کمک خصوصی دنبال میکرده است. دوستان و همکلاسیها همیشه از او در مورد پدر و مادر و زندگی شخصیشان سؤال میکردند که اینها در آن زمان ملیکای خردسال را خیلی آزار میداد. او میگوید بعدها با اینگونه مسائل کنار آمده و آنها را بهعنوان جزئی از زندگیاش پذیرفته است.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |