نگاهی به زندگی آیت الله طالقانی؛ ابوذر زمان
در این پست از مجله اینترنتی کولاک مطلبی در مورد
نگاهی به زندگی آیت الله طالقانی؛ ابوذر زمان
ارائه شده است ، در صورتی که محتوای این پست مورد توجه تان واقع شده است، می توانید برای مشاهده مطالب بیشتر در این موضوع به دسته بندی
سوژه روز
مجله اینترنتی کولاک مراجعه کنید .
آیت الله سید محمود طالقانی در هشتم آبان ۱۳۵۷، پس از تحمل سه سال زندان آزاد شد. خبر آزادی طالقانی و دیگر همرزمانش با استقبال مردم روبه رو شد. طالقانی پس از آزادی از زندان سه روز در بیمارستان بستری بود.
او که قصد داشت پس از سپری شدن کسالت، چند روزی را برای استراحت به زادگاهش روستای گلیرد برود، پس از مشاهده استقبال مردم و شرایط حساس جامعه از مسافرت خود چشم پوشی کرد و رفت وآمد مردم و احزاب و گروه ها به منزل ایشان باعث شد تا او اهل خانه خود را به محلی دیگر منتقل کند و منزلش را به عنوان ستاد ارتباط با مردم درآورد. طالقانی برای مردم که جهت دیدار با او آمده بودند، سخنرانی و هدف اصلی انقلاب را برای آنها تشریح می کرد. مردم طالقانی را چون پایگاهی در درون کشور یافتند که در خط رهبری امام خمینی (ره)حرکت می کند.
آیت الله طالقانی پس از چند روز آزادی از زندان به مناسبت هفته همبستگی دانشگاهیان ایران با ارسال پیامی به دانشگاهیان، فعالیت رسمی بعد از زندان خود را آغاز کرد. با این پیام طالقانی، حرکتی در دانشگاه ها به وجود آمد و اعتصابات مردمی به ادارات و سازمان های دولتی سرایت کرد.
دولت ازهاری قبل از فرا رسیدن ماه محرم (آذر ۱۳۵۷) دستور داد مقامات حکومتی مقررات منع رفت وآمد شبانه را اجرا کنند و اجازه برگزاری هیچ گونه تظاهرات را ندهند، اما به دنبال اعلامیه امام خمینی(ره) که فرمود: «در این ماه خون نثار کنید!» آیت الله طالقانی که در آن سن کهولت و با بنیه ای ضعیف کـه از زندان با خود آورده بود، در این راهپیمایی از پیچ شمیران که یکی از مسیرهای اعلام شده از سوی جامعه روحانیت مبارز تهران بود، شرکت کرد و با صدور اعلامیه ای ضمن دعوت مردم به راهپیمایی و نادیده گرفتن مقررات حکومت نظامی اعلام کرد: «اینجانب در روز یک شنبه تاسوعا که با روز اعلامیه جهانی حـقوق بشر مصادف است، از ساعت ۹ با عزم و معرفت و آگـاهی به تمام جوانب و لوازم امر این راهپیمایی را از خانه ام آغاز می کنم».
این اقدام در آن شرایط بسیار جسورانه بود و احتمال کشتارهای وسیعی می رفت، لذا برخی از گروه ها و افراد، مخالفِ این راهپیمایی بودند. در پایان نیز با صدور قطعنامه ای هفده ماده ای که خواهان الغای نظام سلطنتی و تاسیس یک دولت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)بود، قرار راهپیمایی روز بعد (عاشورا) را نیز اعلام کردند.
با سقوط دولت نظامی ازهاری و روی کارآمدن دولت شاپور بختیار، عده ای از سلطنت طلبان برای گرفتن تایید دولت بختیار از آیت الله طالقانی، به دفترش رفتند که با مخالفت صریح او مواجه شدند. آیت الله طالقانی در جواب خبرنگاران رادیو و تلویزیون «ای. بی. سی» آمریکا در مورد دولت بختیار، تشکیل هر حکومتی را در ایران خارج از چارچوب مبارزه ملت ایران به رهبری امام خمینی(ره) غیرقانونی و نامشروع خواند.
اعلام خبر بازگشت امام خمینی(ره) به ایران، باعث اشغال فرودگاه مهرآباد توسط ماموران حکـومت نظامی شد. طالقانی جهت روشن کردن وضع فرودگاه همراه جمعیتی به فرودگاه رفت و از نزدیک با مقامات سازمان هواپیمایی ملی ایران و بعضی از خلبانان وارد مذاکره شد. او در تاریخ ۷ بهمن در اطلاعیه ای خـبر دو روز تاخیر ورود امام را به اطـلاع ملت رساند.
با قطعی شدن تاریخ ورود امام خمینی(ره) به ایران، آیت الله طالقانی توصیه کرد تا ترتیبی داده شود که نمایندگان همه گروه ها، قومیت ها و اقلیت ها در پای پلکان هواپیما از امام استقبال کنند و برای ملاقات هـای بعدی امام هم دانشگـاه تهران را در نظر بـگیرند که مکانی مناسـب تر و بی طرفانه تر است.
اما بنا به درخواست امام که شرایط ویژه ای را برای اسکان تعیین کرده بودند، مدرسه رفاه و علوی برای استقرار امام تعیین شد. روز دوازدهم بهمن آیت الله طالقانی به فرودگاه رفت و در تکاپوی استقبال کنندگان، تنها در گوشه ای خلوت نظاره گر احساسات بود.
تعامل آیت الله طالقانی با امام خمینی(ره)
موضع طالقانی نسبت به امام خمینی(ره) همیشه روشن و آشکار بود. در اوایل سال ۱۳۵۰ پس از رحلت آیت الله حکیم در نجف که مسئله
مرجعیت شیعه، مقامات مذهبی و سیاسی و عامه مردم را به تکاپو انداخت و رژیم شاه با فرستادن تلگراف به چند نفر از علما و مراجع آن روز در قم درصدد بود تا یکی از این مراجع را مقابل آیت الله خمینی علم کند، آیت الله طالقانی به همراه گروهی از روشنفکران مذهبی با سخنرانی و پخش اعلامیه های مختلف، نه تنها بر مرجعیت بلکه به رهبری امام تاکید کردند که این مسئله باعث به زندان افتادن ایشان نیز شد.
در دوره طولانی تبعید امام خمینی(ره) به عراق و سپس فرانسه، زندان، تبعید و تحت مراقبت شدید بودنِ آیت الله طالقانی در داخل کشور و از طرفی، مراقبت و حفاظت های ساواک، نتوانست رابطه او را با رهبری نهضت قطع کند. رژیم شاه از هر فرصتی برای ایجاد اختلاف بین آیت الله طالقانی و امام خمینی(ره) استفاده می کرد.
در آبان سال ۱۳۵۷ که مبارزات در شرایط حساسی بود، حکومت وقت آیت الله طالقانی را از زندان آزاد کرد تا بتواند او را مقابل امام خمینی عَلَم کند و انقلاب را از مسیر اصلی خود منحرف سازد اما طالقانی که متوجه این مسئله شد با صدور اعلامیه ای به حمایت و پشتیبانی خود از انقلاب به رهبری امام تاکید کرد.
آیت الله طالقانی سعی داشت با ایجاد اتحاد میان احزاب و گروه های سیاسی مختلف و با استفاده از وجوه مشترک آنها، همگی را به وحدت و انسجام در خط رهبری بکشاند اما این مسئله باعث شده بود تا برخی افراد و گروه ها درصدد سوءاستفاده از این منش برآیند و آیت الله طالقانی و امام را روبه روی هم قرار دهند اما موضع گیری ها، مصاحبه ها و اسناد به جای مانده از طالقانی همگی بیانگر پشتیبانی و حمایتش از رهبری انقلاب است.
همچنین امام خمینی (ره) به مناسبت های مختلف موضع و نظر خود را راجع به آیت الله طالقانی ابراز داشته اند که در نوع خودبی نظیر است. امام در سخنرانی خود پس از رحلت آیت الله طالقانی، در مدرسه فیضیه خطاب به مردم گفت: «ما برادری را از دست دادیم و ملت ما پدری و اسلام مجاهدی را».
شورای انقلاب
درباره تاریخ قطعی تشکیل شورای انقلاب و اعضای آن که به صورت مخفی اعلام شده بود، اظهارنظرهای مختلفی شده است. به نوشته مهندس بازرگان، هسته اولیه این شورا و اعضای احتمالی آن در آبان ۱۳۵۷ در پاریس به پیشنهاد او و ابراهیم یزدی به امام خمینی(ره) ارائه شد و امام نیز آیت الله مطهری را که در آن موقع در پاریس بود، مامور دعوت از افراد پیشنهادی کرد تا مسئله را با آنان در میان بگذارد.
هرچند که اقدامات اولیه تشکیل شورای انقلاب در پاریس مطرح و مورد تایید امام قرار گرفت، اما بنا به گفته یکی از اعضای این شـورا تا قبل از راهپیمایی تاسوعا و عاشـورا جـلسه ای تحـت عنوان شورای انقلاب تشکـیل نشد. بنا به گفته صادق طباطبایی که سخنگوی دولت موقت بود، آیت الله طالقانی نیز تقریباً همزمان با این مسئله و بدون اطلاع از اینکه امام شورای انقلاب را تشکیل داده است، در تهران اقدام به تشکیل شورای انقلاب کرد.
وقتی این خبر در پاریس به امام خمینی (ره) رسید و از اینکه اعضای شورای انقلاب از آیت الله طالقانی برای شرکت در شورای انقلاب دعوت به عمل نیاورده بودند، ناراحت شدند و همان لحظه دستور دادند که قبلاً شورای انقلاب تشکیل شده و او نیز جزء اعضای این شوراست. آیت الله طالقانی نیز پس از اطلاع از موضوع در شورای انقلاب شرکت کرد. همچنین اولین اطلاعیه امام خمینی(ره) در مورد تشکیل شورای انقلاب و وظایف آنها بدون معرفی اسامی اعضا، همزمان با خروج شاه و تشکیل شورای سلطنت، به وسیله آیت الله طالقانی اعلام شد.
شورای انقلاب که زمینه و شکل گیری آن به قبل از پیروزی انقلاب بازمی گردد، یکی از مهم ترین ارکانی است که در مسیر حرکت و پیروزی انقلاب و اداره آن پس از پیروزی، نقش اساسی و تاریخی داشته است. هسته اصلی این شورا در پاریس به تصویب امام خمینی(ره) رسیده بود و در آستانه پیروزی انقلاب، آیت الله طالقانی به ریاست آن منصوب شد. اما پس از پیروزی انقلاب به علت «گرفتاری ها و ناراحتی های مزاجی» از آن کناره گرفت.
درگیری های کردستان و ترکمن صحرا
در اواخر اسفند ۱۳۵۷، خبر درگـیری مسلحانه بین گـروه های مختلف در شهر سنندج منتشر شد. کردستان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و قومی همواره استعداد تنازعات قومی و محلی را داشت و این خود بهانه ای شد تا گروه های ضد انقلاب از این موقعیت سوءاستفاده کنند و به ستیزه های قومی دامن بزنند.
اخبار، حکایت از آن داشت که درگیری در آغاز بین دو کمیته شیعی و سنیِ مستقر در سنندج آغاز شده و سپس به محله و محاصره پادگان از طرف مردم انجامیده و در نتیجه میان نیروهای مستقر در پادگان و مردم نبرد مسلحانه ای درگرفته است. با اوج گیری درگیری ها چند نفر از اعضای جمعیت کردهای مقیم تهران نزد آیت الله طالقانی رفتند و از او تقاضا کردند که به کردستان سفر کند و به درگیری و جنگ پایان دهد.
آیت الله طالقانی صبح روز عید درحالی که مردم در ورزشگاه آزادی منتظر بودند تا با او دیدار کنند، همه ملاقات ها و برنامه های خود را لغو کرد و پس از یک ملاقات و مذاکره کوتاه با امام خمینی(ره) عازم سنندج شد. از طرف امام خمینی(ره) هم هیئتی مرکب از آقایان: بهشتی، هاشمی رفسنجانی و ابوالحسن بنی صدر و حاج سیدجوادی، او را همراهی کردند.
پس از ورود به سنندج، آیت الله طالقانی با سران کُرد دیدار کرد و با سخنرانی در جمع مردم سنندج، خـواستار تشکیل شورای شهر سنندج با انتخـاب مردم شد. پس از مذاکـرات طولانی با گروه ها و شخصیت های مختلف از جمله: مفتی زاده و عزالدین حسینی، آیت الله طالقانی به این نتیجه رسید که تنها راه برای جلوگیری از سوءاستفاده هریک از گروه ها برای به قدرت رسیدن، تشکیل شورای واقعی شهر سنندج است.
در نهایت، این شورا به رغم برخی کارشکنی ها با درایت آیت الله طالقانی تشکیل شد و پس از برقراری آرامش نسبی در سنندج، آیت الله طالقانی پس از سه روز از سنندج به تهران بازگشت.
احیای نماز جمعه
با پیروزی انقلاب اسلامی آیت الله طالقانی که تجربه اقامه نماز جمعه را در زندان داشت، پس از مشورت با دوستان و عده ای از علما پیشنهادِ تشکـیل و برپایی نماز جمعه در تهران و شهرستان ها را به امام ارائه کرد.
با موافقت امام خمینی(ره)اولین نمازجمعه تهران به امامت آیت الله طالقانی در ماه رمضان ۱۳۵۸ در محل دانشگاه تهران برپا شد. آیت الله طالقانی پس از مشورت، دانشگاه تهران را برای برگزاری نمازجمعه در نظر گرفت. جالب اینکه او پس از رسیدن به جایگاه اقامه نماز، با دیدن سایبان مخـتصری که بالای سر ایشان ساخته بودند، ناراحت و متذکر می شود: «بهتر است این بساط را بردارید.
مگـر من با این مردم که ساعت ها در میان آفتاب گرم و سوزان نشسته اند، چه فرقی دارم؟ چرا بین ما و مردم فاصله ایجاد می کنید؟!» وی در اولین خطبه نخستین نماز جمعه، آن را به معنای «اقامه عدل، حق و قسط» معرفی کرد و گفت: «نمازجمعه مظهر کاملی است از صف توحیدی ملت اسلام و در عین حال آگاهی، هوشیاری، افشاکردن دسایس دشمن و مطلع کردن همه مسلمانان به وظایف و مسئولیت هایی که لااقل در مدت یک هفته در پیش دارند».
آیت الله طالقانی تا قبل از رحلت، پنج نماز جمعه و یک نماز عید فطر در دانشگاه تهران و یک نماز در بهشت زهرا که آخرین نماز جمعه به امامت ایشان بود، اقامه کرد و در تمامی خطبه های نماز، ضمن پرداختن به مسائل روز، به مسئله شورا و تعیین سرنوشت مردم به دست خود تاکید داشت.
مجلس خبرگان
طالقانی به علت کسالت و بیماری حاضر به پذیرفتن نمایندگی مجلس خبرگان نبود ولی با اصرار دوستانش در انتخابات شرکت کرد. در هجدهم تیر ۱۳۵۸ از حـوزه انتخابیه تهران با اکثریت قاطع آراء به عنوان نماینده اول تهران در مجلس خبرگان بررسی قانون اساسی انتخاب شد.
آیت الله طالقانی در اولین جلسه افتتاحیه مجلس خبرگان (۲۸ مرداد ۱۳۵۸) هنگامی که با کمی تاخیر وارد مجلس شد، در میان تعجب حاضران به جای نشستن بر روی صندلی های مجلس بر روی زمین نشست و چند نفر از نمایندگان نیز به نشانه احترام با ترک صندلی هایشان روی زمین کنار او نشستند. در فاصله تنفس جلسه اول و دوم بسیاری از نمایندگان و علما و روحانیون عضو مجلس دور آیت الله طالقانی روی زمین نشستند و به بحث پرداختند.
در این حین وقتی آیت الله بهشتی از ایشان خواست که در صورت امکان برای جلوگیری از سوء تعبیر طبق آیین نامه بر جایگاه خود بنشینند، آیت الله طالقانی در جواب گفت: «قبلاً به من گفتند که این کار خلاف آیین نامه است و من جواب دادم که جریمه آن را هرچه هست، می دهم. من دوست داشتم به جای این کـاخ در مسجد جلسات را برگـزار می کردیم».
نهایتا، آیتالله طالقانی در ۱۹ شهریور ماه ۱۳۵۸ بر اثر سکته قلبی در تهران دار فانی را وداع گفت. امام خمینی (ره) با صدور پیامی وی را «ابوذر زمان» خواند. در پیام امام آمده بود: «آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. او یک شخصیتی بود که از حبسی به حبس و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود؛ و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت. … او برای اسلام به منزله حضرت ابو ذر بود؛ زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر بود؛ بُرنده بود و کوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت …»
جالب توجه اینکه در این میان، برخی گروههای سیاسی که هنوز ماهیت واقعی خود را آشکار نساخته بودند، به شایعاتی دامن زدند و با مشکوک خواندن مرگ طبیعی آیتالله طالقانی سعی درسوء استفاده سیاسی از آن برآمدند.
اما بزودی کاظم سامی، وزیر بهداری وقت صحت تشخیص سکته قلبی آیت الله طالقانی را تایید کرد و پزشکی قانونی نیز اعلام نمود که هیچ نشانه غیر معمولی در جنازه وی دیده نشده.
همچنین امام با سخنانی قاطع این سوء استفادهها را محکوم کرد و بر علاقه مندی مردم به وجهه روحانی آیت الله طالقانی و شخصیت
دینی وی بر هیاهوهای بیهوده خط بطلان کشید.
این پست توسط بخش سوژه روز مجله کولاک گردآوری شده است , امیدواریم از مطالعه مطلب
نگاهی به زندگی آیت الله طالقانی؛ ابوذر زمان
استفاده کافی برده باشید، از شما دعوت می شود از مطالب مرتبط با این پست دیدن فرمایید .
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |