همه نمی دانند الی فرهادی کجای دنیا گم شده است!
مجله اینترنتی کولاک؛ پیام بهاری: فیلم همه می دانند فرهادی، قدمی به جلو برای این کارگردان مطرح است؟ برای بررسی اتفاقی نو در یک سیر هنری ،نباید یک اثر خلق شده بوسیله یک هنرمند را با اثر دیگر هنرمندان مورد تحلیل و مقایسه قرار بدهیم. کارگردانی که اثر جدیدی خلق می کند ،را باید با کارهای قبلی خودش به چالش بکشانیم.
قصه ای جذاب،حرفی نو،روایتی جدید،می تواند برای هر بیننده جذاب باشد تا کار جدیدیک هنرمند را با اشتیاق دنبال کند.بنابراین ،من به سراغ یکی از فیلم های قبل تر فرهادی می روم و آن را با فیلم همه می دانند مقایسه می کنم تا نقد منصفانه تری انجام دهم.به اعتقاد من فیلم درباره الی، به شدت در قصه و چگونگی روایت قصه به فیلم همه می دانند نزدیک است.
در نگاه اول به بن مایه داستان و در نگاه دوم به فرم فیلم های درباره الی و همه می دانند می پردازیم
نگاه اول: در فیلم درباره الی، شخصیت محوری داستان طی حادثه ای گم می شود یا بهتر به موضوع بپردازیم، در منجلاب ذهنی قصه غرق می شودو از اینجا تم فیلم شکل میگیرد. قضاوت شخصیت های دیگر داستان، راجب الی و همدیگر نمایش داده می شودو حتی باطن واقعی شخصیت ها که در پشت شمایل ظاهری زیبا گم شده است نمایان و اشکار میگردد. د
ر همه می دانند نقطه عطف داستان با گم شدن دختر خانواده، به اوج می رسد وقضاوت ها راجب شخصیت محوری داستان دوباره شکل می گیرد و دیگر شخصیت ها برای نشان دادن من واقعی در گرداب اتفاق ها از هم پیشی میگیرند.اخلاق گرایی در فیلم برای بیننده قرار است با زیر سوال بردن اخلاق و نفی آن در شخصیت ها به چالش کشیده شود. پیشامدها به نوبت از راه می رسند و این جمله را در ذهن تداعی می کند که انسان ها در روزهای سخت به درستی تصویر درون خود را به هم نشان می دهند و به نمایش می گذارند.
نگاه دوم: فرم داستان یا بهتر بگوییم چگونگی پرداخت تم داستان به روایت کارگردان،در هر دو فیلم بسیار به هم شبیه است.در درباره الی فریاد ها و شادی شخصیت ها از داخل تونل آغاز می شود ، آرامش قبل از طوفان واقعی. همه می دانند، با جشن عروسی و شادی بی وصف آدمهای قصه آغاز می شود،دختر خانواده از دیدهگان پنهان و غمی سنگین بر قصه حکمفرمامی شود.تعلیق در دل قصه شکل می گیرد.
دوربین برای التهاب اتفاق، از حالت ایستاده خارج می شود و با تحرک بیشترفضای التهاب شخصیت ها را به بیننده القا می کند.همه می دانند، قدمی رو به جلو برای فرهادی نیست، با تغییر فرهنگ و زبان یک فیلم نمی شود دل به تجربه های تازه بست.البته در همه می دانند نباید از فیلمبرداری و دکوپاژهای شاعرگونه و بازی های درست و به جای بازیگران در نشان دادن درست شخصیت ها راحت بگذریم.فرهادی کارگردان بزرگی است ولی این دور باطل من رو به یاد خوانندهای امروز روز می اندازد که ترانه نویس و اهنگساز آهنگ هایشان هستند و چیز جدیدی برای ارائه ندارند.شاید فرهادی،با تغییر فیلم نامه نویس در آثارش از ورطه تکرار نجات پیدا کند.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |