سریالسریال‌ایرانی

داستان کامل قسمت اول تا آخر سریال کرگدن

داستان کامل قسمت اول تا آخر سریال کرگدن به همراه جزئیات کامل ماجرای این سریال همچنین خلاصه هر قسمت از سریال کرگدن را در اینجا بخوانید. سریال کرگدن توسط کیارش اسدی‌زاده کارگردانی شده است و تهیه کنندگی آن نیز بر عهده صادق یاری است. اولین قسمت از سریال کرگدن پنج شنبه ۱۶ آبان ماه منتشر شد.

داستان قسمت اول تا آخر سریال کرگدن
داستان قسمت اول تا آخر سریال کرگدن

قسمت اول تا آخر سریال کرگدن

 

محمد امین، سارا بهرامی، مجید آقاکریمی، ستاره پسیانی، پانته آ پناهی ها، شراره دولت آبادی، پوریا رحیمی سام، مصطفی زمانی، هدی زین العابدین، کاظم سیاحی، بانیپال شومون، نادر فلاح، معصومه قاسمی پور، الهام کردا و مهدی کوشکی از جمله بازیگران سریال کرگدن هستند.

«پس از پخش هر قسمت از سریال کرگدن خلاصه داستان در این پست قرار می گیرد.»

داستان قسمت اول 

نوید در حال پوشیدن لباس مخصوص است و دانیال به او کمک می کند. لباس زره مانندی که تمام بدن او را می پوشاند. قرار است او در چالشی به نام کرگدن شرکت کند و سوار بر موتور سیکلت حرکات نمایشی انجام دهد. او با اصرار زیاد، خواهرش نازنین را به تهران می فرستد و قبل از سوار شدن به موتور به رها دوست دخترش می گوید:« در قلبت همیشه جایی برای من نگه دار.» رها مثل همیشه قربان صدقه اش می رود و نوید سوار موتور می شود. شرکت در این چالش با تصمیم نوید و چهار نفر از دوستانش یعنی کاظم، دانیال، گیسو و رها بوده است.

کاظم دوربین به دست می آید و پنج نفری عکس یادگاری می گیرند. نوید کنار ساختمان مخروبه ای شروع به پرش با موتور سیکلت می کند. دوستانش که منتظرند نوید برگردد، در مورد تقسیم پولی که بدست خواهند آورد صحبت می کنند. کاظم می گوید:« تصمیم داشتم پولم را بردارم و از اینجا بروم. ولی یاد چشمهای مظلوم شما منصرفم کرد!» همه می خندند و رها می گوید:« من هم با پولم برای مادرم خانه می خرم.» در این بین معلوم می شود که گیسو و دانیال رابطه شان را با هم تمام کرده اند.

انتظار آنها به پایان می رسد. نوید سوار بر موتور با سر و صدا از راه می رسد و همچنان ویراژ می دهد. قبل از آمدن زنی کیفی پر از دلار را به او می دهد و می گوید:« پول را بردار و برو. این پول آرامش و آسایش کامل برای خانواده ات را به همراه می آورد.» دوستانش برایش هورا می کشند. اما چند لحظه بعد حادثه ی تکان دهنده ای همه را میخکوب می کند. نوید با موتورش کمی دورتر منفجر می شود.

شش ماه بعد، گیسو ویدئویی دریافت می کند که در آن نوید صحیح و سالم نشان داده می شود. او با عجله درحالی که با مادرش بگو مگو می کند سوار ماشین شده و به سراغ دانیال می رود. دانیال بوکسور است و مرکز پرورش اسب دارد. گیسو به محض دیدن دانیال می گوید که نوید زنده است. ولی دانیال باور نمی کند. گیسو او را سوار ماشینش می کند و ویدئو را نشانش می دهد. دانیال با ناباوری می گوید:« ولی نوید همچین آدمی نبود که رکب بزند.» هر دو با هم سراغ کاظم که در میان جمعیت درحال اجرای ترانه ای است می رود. کاظم وقتی ویدئو را می بیند می گوید:« این نمی تواند نوید باشد. حتما بدل اوست.» گیسو که خشمگین تر از همه است می گوید:« حتما خانواده اش از او خبر دارند. باید رها را پیدا کنیم.»

مادر رها با ترش رویی با آنها برخورد میکند و آنها را برای ناراحتی های رها مقصر می داند. کاظم به دانیال می گوید:« من می دانم رها کجاست. فقط آدرسش را نمی دانم.» آنها مادر رها را تعقیب می کنند و بالاخره او را در آسایشگاه روانی پیدا می کنند. رها با دیدن ویدئو ی نوید به یاد خاطرات گذشته می افتد و جیغ و داد راه می اندازد. پرستارها به او آرام بخش می دهند. دانیال به پزشک آسایشگاه می گوید:« می خواهیم دوستمان را از اینجا ببریم.» دکتر مخالفت می کند و به حراست آسایگاه دستور می دهد آنها را ابیرون کند.

هر سه نفر جلوی آسایشگاه منتظر می مانند و وقتی دکتر از آنجا خارج می شود، گیسو با پرستار تماس می گیرد و از او می خواهد گوشی را به رها بدهد. گیسو به رها توضیح می دهد که چطور از آسایشگاه فرار کند . در یک فرصت مناسب رها با سرعت شروع به دویدن می کند و سریع از دیوار آسایشگاه بالا می رود و خودش را به دوستانش که در کوچه منتظرند می رساند. ولی در اثر داروی آرام بخش از دیوار سقوط می کند. دانیال و کاظم با نگرانی به طرف او می دوند.

خلاصه داستان قسمت اول سریال کرگدن

داستان قسمت دوم

 

افشین دستیار ونوشه (مدیر گروه چالش کرگدن) به خانم دکتر اوتادی (مسئول آسایشگاه روانی) با خشم می گوید: “مگر نگفتم دختره رو فراری بده؟” و او هم جواب می دهد: “من نتوانستم جلوی نگهبان را بگیرم. الان هم که به خیر گذشت.” افشین لیوان آب را زمین می ریزد و می گوید: “جوری پخش زمینت می کنم که دیگر نتوانی بلند شودی. فرار دختره رو پیگیری کن تا کسی شک نکند.” دکتر اطاعت می کند و می رود. رها صحیح و سالم به خانه می رسد به خواهرش باران که ناشنواست می گوید دیگر ترکش نخواهد کرد. از آسایشگاه به مادر رها خبر داده اند که رها فرار کرده و او با خشم به رها می گوید: “نمی گذارم با آن دوست هایت رابطه داشته باشی.” رها فریاد می زند: “بچه ها می گویند زنده است.” مادرش فریاد می زند: “حالا که اینطور است من رها را برمی دارم و می روم و همه چیز را در مورد تو به او خواهم گفت.” رها التماس کنان مادرش را صدا می زند.

دکتر اوتادی به دیدن مادر گیسو می رود و می گوید: “دختر شما رها را فراری داده و یکی از نگهبان هایش را به شدت زخمی کرده. فقط به خاطر شما شکایت نکردیم.” مادر گیسو چکی با مبلغ بالا به دست او می دهد و دکتر که به هدفش رسیده، می رود. کوروش، برادرِ گیسو، مادرش گیتی را تحت فشار می گذارد که: “به خاطر گندکاری های دخترت همیشه باج می دهی و گیتی او را متهم می کند که زیرآب خواهرش را می زند. کوروش با کنایه به گیتی می فهماند که اگر مراقب دخترش نباشد ممکن است به خطر بیفتد.

کاظمی به دوستانش می گوید: “دفعه آخر که نوید را دیدیم از همه ما حلالیت خواست پ معلوم است که می خواسته به ما نارو بزند.” و یاد حرف های او می افتند که گفته بود من هوای رفیق هایم را دارم ولی اگر لازم باشد کار درست را انجام دهم بدون ملاحظه آن کار را می کنم. کدیر گروه، خانم ونوشه هم گفته بود اول باید خودت را دوست داشته باشی بعد دیگران را. بچه ها با دکتر پزشکی قانونی صحبت می کنند که نوید را نبش قبر کنند و روی او آزمایش DNA انجام دهند. دکتر می گوید باید اجازه پدرش را داشته باشید. آنها به دیدن خانواده نوید می روند ولی رها اصرا می کند که او به خانه نوید برود و با طاهر، پدرش، صحبت کند.

او ویدیویی که زنده بودن نوید را گواهی می دهد از روی گوشی پاک می کند و با خواهر نوید، نازنین، صحبت می کند و برمی گردد و به دوستانش می گوید پدر نوید با نبش قبر موافقت نکرد. در همین حال، طاهر از کوچه سر می رسد. دانیال با شک از رها می پرسد: “پس تو با کی صحبت کردی؟” رها نمی داند چه بگوید.
مارک، مدیر برنامه چالش آدرنالین، بدون اطلاع ونوشه با افشین وارد معامله می شود. افشین صدای او را ضبط می کند و در اختیار ونوشه قرار می دهد. ونوشه می گوید: “مارک را طوری تنبیه کن که مجازاتش را همیشه به همراه داشته باشد.” افشین مارک را به خانه متروکه ای می کشاند و بعد از جلب اعتماد او و تعریف از کارهایش صورت او را در اسید می سوزاند.

داستان قسمت سوم

 

رها در مقابل سوال دانیال که از او می پرسد: “پس تو با کی صحبت کردی؟” می گوید با خواهر نوید حرف زده و آنها هم گفتند پدرشان با نبش قبر موافقت نمی کند. مردی موتورسوار که آنها را زیر نظر دارد جلو می آید و می پرسد: “در محله ما چکار دارید؟” و با دانیال درگیر می شود. از سروصدای آنها طاهر از خانه بیرون می آید و دعوا خاتمه پیدا می کند. همگی با هم به خانه طاهر می روند و او با عصبانیت از آنها می پرسد آنجا چه می خواهند. گیسو جریان را توضیح می دهد و می گوید باید اجازه نبش قبر را برای آزمایش بدهی ولی طاهر مخالف است و آنها را مقصر مرگ پسرش نوید می داند و می گوید: “شما با آن بازی چالش تان پسر من را به کشتن دادید.” بچه ها یاد روزی می افتند که با هم در چالش آدرنالین آشنا شده بودند.

کاظم به عنوان کسی که نفسش را در زیر آب حبس می کند، دانیال به عنوان بوکسورفایت، رها به عنوان پارکورکار و نوید به عنوان موتورسوار. مارک داخل اتاق می آید و به همه خوشامد می گوید و می گوید: “این چالش برای مدت محدودی برنامه ریزی شده و در پایان کار که به عنوان فعالیت های تبلیغاتی از آنها بهره برداری خواهد شد به هرکدامتان ده هزار دلار پرداخت خواهد شد. به شرطی که با هیچ شرکت و ارگان دیگری جز ما ارتباط نداشته باشید. بیمه هم می شوید تا اگر اتفاقی افتاد خسارت دریافت کنید.

مدیریت این برنامه به عهده خانم ونوشه عظیمی است و دوربین های اینجا تمام فعالیت های شما را رصد می کند.” ونوشه و افشین تمام حرف های مارک را از اتاق بغلی می شنوند. دانیال از چالش انصراف می دهد و به نوید می گوید: “این همه امکانات و پول به نظرم مشکوک و ترسناک است.” نوید که خودش برای افشین کار می کند مامور می شود تا دانیال را به گروه برگرداند. نوید هر طور شده، دانیال را که مرکز پرورش اسب دارد به گروه برمی گرداند. ونوشه به نوید که نگران است ارتباطش با آنها، بین پنج نفر دیگر لو برود، می گوید نگرانی اش همه چیز را خراب خواهد کرد.

” خوشم میاد که تو یک طرفی و آن چهار نفر طرف دیگرت.” در بخش اول چالش آدرنالین، از دانیال که بوکسور است خواسته می شود بوکسور مقابلش را به شدت بزند اما او زیر بار نمی رود. مارک به او می گوید: “قرارداد امضا کرده ای که هرکاری از تو خواسته می شود انجام دهی.” ولی او امتناع می کند. نازنین خواهر نوید کنارش می رود و جان خودش را قسم می دهد و از دانیال می خواهد طرف را با مشت لت و پار کند. دانیال حرف او را قبول می کند.

در خانه طاهر، اصرا دانیال و گیسو به جایی نمی رسد و طاهر قبول نمی کند نبش قبر کنند و از جسد نوید نمونه برداری کنند. بعد از رفتن بچه ها، طاهر از نازنین در مورد زنده بودن نوید سوالاتی می پرسد و می گوید: “تو با نوید صمیمی بودی. چیزی از این جریان نمی دانی؟” نازنین اظهار بی اطلاعی می کند. گیسو به دیدن دوستش که پیغام داده می رود ولی با برادرش کوروش رو به رو می شود. کوروش با نفرت به او می گوید: “دوستت را از آسایشگاه فراری دادی. صاحب آسایشگاه آمده بود سروقت ما.وقتی با آن رفقایت می گردی همه چیز را به گند می کشی.

گیسو با ناراحتی و خشم از آنجا می رود. رها به روزهایی که فکر می کند که نوید به او ابراز علاقه کرده بود و رها به او گفته بود: “تو مرا نمی شناسی. در زندگی من چیز مهمی وجود دارد که باید از آن باخبر شوی.” ولی جرات نکرده بود آن را به نوید بگوید.
کاظم بالاخره موفق می شود ویدیویی را که در آن نوید، زنده دیده شده، ریکاوری کند. همه از این اتفاق خوشحال می شوند جز رها…

داستان کامل قسمت اول تا آخر سریال کرگدن
داستان کامل قسمت اول تا آخر سریال کرگدن

داستان قسمت چهارم

 

نازنین خواهر نوید،در حال خارج شدن از شرکتی که در آن کار می کند تست که رییس شرکت از او می خواهد سر چهارراه منتظر باشد چون می خواهد او را برساند،او مردی میانسال است که قصد نزدیک شدن به نازنین را دارد.اما قبل از اینکه نازنین فرصت کند تا جواب رییسش را بدهد،سهیل دوست نوید پیش پای اوترمز می کند و خبر می دهد که نوید تصادف کرده.

آنها با عجله به بیمارستان میروند ومیفهمند که باید در پای نوید پلاتین کار بگذارند به خاطر بی پولی مجبور میشوند پلاتین ارزان و غیر استانداردی تهیه کنند، بالاخره پای نوید عمل میشود ولی نازنین ازجریان تصادف نوید به خانواده اش چیزی نمیگوید.چند روز بعد پای نوید به علت تقلبی بودن پلاتین عفونت میکندو پزشک اطلاع میدهد که ممکن است پای نوید قطع شودو مخارج بیمارستان هم دویست میلیون تومان میشود. نازنین که قبلا پیشنهاد رییس شرکتش را برای دریافت پول رد کرده از روی بیچاره گی با او تماس میگیرد و قرار ملاقات میگذارد. رییس پول درخواستی نازنین را میدهد وبه او ترفیع شغلی هم میدهدو نوید هم سلامتیش را به دست میاورد.

کاظم که به یاد پلاتین پای نوید افتاده به دانیال میگوید: «از روی پلاتین پای نوید هم میتوان تشخیص داد که جنازه مال نوید هست یانه؟نیازی به آزمایش دی ان ای نیست»دانیالگوشزد میکند که در آنصورت هم باید نبش قبر شود. کاظی و گیسو میگویند بدون اطلاع طاهر نبش قبر کنند ولی دانیال ورها مخالفند و دانیال زیر بار کار غیر قانونی نمیرود.رها دوباره خاطره هایش را مرور میکند ویاد شبی میافتد که برای نوید جشن تولد گرفته بودند. نوید به او گفته بود تنها کسی که فکر کردن به او لبخند به صورتم میاورد تو هستی و رها به او کلاه موتور سواری هدیه داده واعتراف کرده بود که قبلا یکبار ازدواج کرده بوده است.

فردای همانشب ونوشه نوید را سوار قایق میکند درمیانه ی رودخانه به نوید میگوید :«میدانی که دلم با توست، ولی تو دلت پیش کس دیگریست» نوید میگوید:«ولی این پیشنهاد خودت بود که به رها نزدیک شوم» ونوشه که از تولد گرفتن رها برای نویدناراحت است سویچ موتوری را که به عنوان هدیه ی تولد برای نوید خریده دست او میدهد و میگوید:« میدانستی رها قبلا شوهر داشته؟»

دانیال دوستانش را سوار ماشین میکند و همگی به طرف محل کار طاهر در کشتار گاه میروند دانیال به طاهر میگوید:«کسی که باعث شد ما در آن چالش لعنتی شرکت کنیم پسر تو بود،باید با ما همکاری کنی وگر نه از تو شکایت خواهیم کردو ویدیویی را که گواه بر زنده بودن نوید است را نشان طاهر میدهد، بالاخره او قبول مکند که پسرش نبش قبر شود.دانیال موضوع پلاتین پای نوید را هم به او میگوید. طاهر با عجله به خانه میرود ونازنین را به باد کتک میگیرد که تصادف نوید را از او پنهان کرده است.چند روز بعد همگی در گورستان جمع میشوند در میان ناله های خواهران نوید ، قبر باز میشود ولی قبر خالیست و طاهر باخشم به طرف دانیال و بقیه میرود فریاد میکشد:«همه چیز زیر سر اینهاست»

داستان قسمت اول تا آخر سریال کرگدن
داستان قسمت اول تا آخر سریال کرگدن

داستان قسمت پنجم

 

طاهر که از دیدن قبر خالی نوید به هم ریخته به طرف دانیال می رود و فریاد می زند: کار شماهاست! غیر از شما کسی این کار را نمی کند. در این بین کاظم بیهوش می شود و دوست طاهر هم به خاطر حکله ی دانیال دستبند می خورد. طاهر شکایت می کند و دانیال و بقیه از کلانتری سردر می آروند. رها که اعصابش را نمی تواند کنترل کند می گوید: کاش دنبال من نیامده بودید. کاظم می گوید: باید سهیل، دوست و پسرعموی نوید را پیدا کنیم. حتما او چیزی می داند. گیسو می گوید: از طریق نازنین می توانیم آدرس سهیل را گیر بیاوریم.

رها سوار ماشین دانیال نمی شود و پیاده راه می افتد و به یاد شبی می افتد که نوید سوار بر هدیه گرانقیمت ونوشه از راه می رسد. رها به نوید گفته بود این ونوشه به تو احساس دارد. نوید جواب داده بود من هیچ حسی به او ندارم و او صاحب کار من است و من باید هدیه اش را قبول کنم. رها گفته بود: اگر خیانت کنی تو را خواهم کشت! و نوید تکرار کرده بود: تنها کسی که با فکر کردن به او یک لبخند بزرگ روی صورتم نققش می بندد تویی. رها از خیانت می ترسید چون شوهرسابق او لات بود. خورشید، مادر رها بعد از مرگ شوهرش، زن برادر شوهرش شده بود و طبق رسوم نجم هم با پسرعموی خود، جعفر ازدواج کرده بود.

جعفر به دست شوهر معشوقه اش به قتل می رسد و عموی نجمه از او می خواهد با برادر بزرگتر جعفر که صاحب زن و بچه است ازدواج کند. اما نه نجمه و نه برادر شوهرش جلال راضی به این وصلت نیستند. یک شب خورشید و نجمه با کمک جلال از خانه فرار می کنند و زندگی جدیدی را شروع می کنند. نجمه اسمش را به رها تغییر می دهد و در رشته ی پارکور شروع به فعالیت می کند اما در این بین متوجه می شود که از جعفر حامله است.

قبل از کشته شدن نوید، افشین مدیربرنامه های ونوشه برای غافلگیرکردن او برایش جشم تولد می گیرد و همه ی دوستانش غیر از نوید را دعوت می کند. در این جشن سهیل، دوست صمیمی و پسرعموی نوید هم حضور دارد. کیانا دختری که از طریق افشین وارد تشکیلات شده از طرف ونوشه عظیمی به استقبال وکیل ونوشه، آقای دادفر می رود. افشین که از کیانا خوشش می آید به خاطر صحبت های صمیمی وکیل و کیانا سر به سر وکیل می گذارد. کاظم بعد از این که قبر خالی نوید را دیده سعی در حل معما دارد و سعی دارد هرطور شده سهیل را پیدا کند.

ویدیوی جشن تولد ونوشه را از رها می گیرد و با ویدیوی که در آن نوید زنده دیده شده مقایسه می کند. از چیزی که پیدا کرده جا می خورد. او به دوستانش می گوید: روی سینه ی فیلم بردار ویدیوی نوید و همینطور روی سینه ی سهیل در جشن تولد ونوشه سنجاق سینه ی هم شکلی قرار دارد که اسم دهکده رویش هک شده. کاظم توضیح می دهد که دهکده شرکتی است که کارهای خدماتی مجالش بزرگ و مهم شرکت های دیگر را انجام می دهد. این سنجاق سینه یا لوگوی دهکده در پیجشان هم به چشم می خورد پس معلوم است که ویدیویی که نوید در آن زنده است از طرف سهیل فرستاده شده و سهیل توی شرکت دهکده کار می کند.

قسمت اول تا آخر سریال کرگدن


همچنین بخوانید:

بیوگرافی بازیگران و نقش هایشان در سریال کرگدن

اسامی بازیگران سریال کرگدن + خلاصه داستان و عکس بازیگران

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا