سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا | داستان قسمت ۴۱۳ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا
در این مطلب از سایت مجله اینترنتی کولاک داستان کامل قسمت ۴۱۳ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا از نظرتان می گذرد، نظرات خود را در خصوص این سریال با ما در میان بگذارید.
فکرت عصبانی می شود و به دادستان حمله می کند و دادستان دستور بازداشت فکرت و چتین را می دهد. تکین توی راه برگشت به خونه توی جاده است که یک نفر جلوی ماشین را می گیرد و ادعا می کند مادرش در ماشین مریض است و کمک می خواهد.
تکین پیاده می شود و یک نفر از زیر پتو از ماشین مقابل پیاده می شود و با سرنگ به گردن تکین می زند. تکین گیج می شود و شهادتینش را می گوید و به زمین میفتد.
آن افراد تکین را پشت فرمون ماشبن تکین می گذارند و می روند و به عبدالقدیر خبر می دهند کار تکین را تمام کرده اند. شب زلیخا به همراه مهمت و چند نفر دیگر در کلاب شهر برای یک جلسه جمع شده اند. وقتی توی خونه بتول از قرار شام آن ها با خبر می شوند از اینکه به او نگفته اند عصبانی می شود.
او پیش شرمین گلایه می کند و بعد هم سراغ عبدالقدیر می رود و به او می گوید زلیخا در مورد جلسه امشب به او خبر نداده است. عبدالقدیر می گوید باید رابطه اش را با منشی های شرکت خوب کند تا بتواند از ان ها خبر بگیرد.
غفور و راشد در جاده هستند و به خانه می روند. ان ها در مسیر با ماشین تکین روبرو می شوند و غفور به سمت ماشین می رود و با دیدن تکین شوکه می شود. او و راشد به عمارت می روند چ خبر می دهند تکین مرده است.
همه شوکه می شود و حال لطفیه با شنیدن این خبر بد می شود. صحنیه با کلاب شهر تماس می گیرد و به زلیخا هم خبر می دهد که تکین از دنیا رفته است. زلیخا شوکه و ناراحت می شود و جلسه را ترک می کند.
در ادامه می خوانید:
خلاصه داستان قسمت ۴۱۴ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |