ماجرای شیلا که از دوست همسرش بچه‌دار شد

شیلا، زن ۳۰ ساله، در حالی که دختر کوچکش را در آغوش گرفته بود به دادسرا آمد و گفت: در ۲۱ سالگی جوانی با وضعیت مالی مناسب به خواستگاری ام آمد. بخاطر وضعیت مالیش بلافاصله به خواستگاری اش پاسخ مثبت دادم.

وی ادامه داد: علی رغم مخالفت پدرم با ازدواج من و نیما خیلی زود زندگی مشترک خود را آغاز کردیم، هنوز یک ماه از ازدواج ما نگذشته بود که متوجه شدم همسرم در امر خرید و فروش مشروبات الکلی فعالیت می کند این در حالی بود که افراد غریبه و معلوم الحالی نیز به خانه ما رفت و آمد می کردند.

این زن گفت: پس از ۲ سال نصف مهریه و خانه کوچکی را از همسرم گرفتم و به صورت توافقی از یکدیگر جدا شدیم. آن زمان با پول مهریه خودرویی خریدم تا با آن امرار معاش کنم سپس خودرو را به راننده جوانی واگذار کردم تا با آن کار کند و سهم مرا بدهد.

وی ادامه داد: فرشاد هفته ای یک بار برای تحویل سهم من در خانه می آمد تا این که پیشنهاد ازدواج به من داد که برای آشنایی بیشتر، به مدت یک ماه به صیغه او درآمدم. این مدت تمدید شد تا این که صاحب دختری شدم او در این مدت همه طلاها و دارایی هایم را فروخت. اما اکنون که پس از گذشت ۵ سال از فرشاد خواستم مرا به عقد دایم خود درآورد او به بهانه این که من ۴ سال از او بزرگ تر هستم و تفاوت سنی زیادی داریم نه تنها از این کار خودداری می کند بلکه می گوید یا باید منزلم را به او بدهم یا فرزندم را با خود می برد و مرا رها می کند.

در ادامه بازپرس پرونده دستور احضار شوهر این زن را صادر کرد.