مصاحبه ویژه شب یلدایی با جاستینا؛ خواننده رپ و بازیگر

از مذت ها قبل به خوانندگی علاقه داشت. البته نه پاپ نه سنتی و نه کلاسیک…او سبک رپ را دوست داشت! خودش می گفت به خواندن کارهای اجتماعی کشش داشت و می خواست دغدغه های اجتماعی که مردم گرفتار آن هستند در شعرهایش نمود داشته باشد. او سی نیست جز «جاستینا» دختر رپ خوانی که البته نام واقعی او «فریما حبشی زاده» است.

او این روزها از دنیای رپ فاصله گرفته است و قصد دارد در بازیگری آینده خود را جستجو کند. رشته ای که در آن تحصیل کرده و می تواند توانایی هایش را بیشتر از خوانندگی نشان دهد. تصمیم گرفتیم به مناسبت شب یلدا گفتگوی کوتاهی با این هنرمند انجام دهیم و از او در مورد این شب خاطره انگیز بپرسیم:

حس و حال یلدایی در خانه مادربزرگ

«یلدا همیشه من را یاد خونه قدیمی مادربزرگم می اندازد، کلی خوراکی های خوشمزه که در بچگی ام تنها شبی که اجازه داشتم هرچه دلم می خواهد بدون اجازه و انتظار تعارف کردن بخورم! شبی که با کلی دل درد می خوابیدم!

خاطره جالب از حافظ خوانی

یادم است ده سالم بود، خانه مادربزرگم بودیم و شب یلدا بود، پدربزرگم طبق عادت حافظ را باز کرد و برای ما فال جمعی گرفت، من خیلی دوست داشتم حافظ بخوانم و نشان بدهم خیلی توانایی دارم، چون عاشق شعر خواندن بودم، به مادرم آرام گفتم خواندن حافظ سخت است؟ مادرم گفت آره معنی کردنش سخت تر است

گفتم می شود من هم بخوانم؟ پدربزرگم شنید، کتاب را داد دست من، من هم هل شدم، کتاب را آنقدر بردم نزدیک چشمانم که هیچی جز کلمه نمی دیدم، شروع کردم مثل کلاس اولی ها خواندن، سر بلند کردم دیدم همه مشغول حرف زدن با هم هستند و هیچکس حاضر نیست به تته پته های من گوش کند!

شعری برای یلدا

بر سر آنم که گر ز دست برآید/ دست به کاری زنم که غصه سر آید/ خلوت دل نیست جای صحبت اضداد/ دیو چو بیرون رود فرشته درآید/ صحبت حکام ظلمت شب یلداست/ نور ز خورشید جوی بو که برآید.

• گفتگو از عباسعلی اسکتی