گفتگو

گفتگو با مهرداد شهلایی کوهنورد ایرانی فاتح اورست

داستان زندگی مهرداد شهلایی نه تنها برای مبتلایان به ام‌اس و نه فقط برای بیماران بلکه برای تمام انسان‌ها می‌تواند تلنگری باشد. تلنگری برای شروع، ادامه دادن و تلاش برای رسیدن به رویاهایمان.
 
مهرداد شهلایی
 
قوی بودن برای زنده ماندن، قوی بودن برای به‌دست آوردن سلامتی و قوی بودن به‌عنوان یک روش برای زندگی. «مهرداد شهلایی» متولد ۲۰ دی ۱۳۴۹ در تهران، یکی از آن آدم‌هایی است که جمله بالا را با تمام وجودش زندگی کرده است. او در سال ۷۱ به ام‌اس مبتلا شد و بعد از گذراندن دوره سخت بیماری به ورزش‌های دوچرخه‌سواری و کوه پیمایی روی آورد. مهرداد شهلایی در سال ۹۷ باشعار «ام‌اس هرگز من را متوقف نخواهد کرد»، به عنوان دومین فرد مبتلا به این بیماری در جهان، قله اورست را فتح کرد و این عمل او توانست اُمید و انگیزه‌های زیادی را در افراد مبتلا به این بیماری زنده کند. در اینجا به مرور زندگی پرفرازونشیب این قهرمان کوه پیمایی از زبان خودش پرداختیم.
 
همه‌چیز از یک آنفلوآنزا شروع شد
 
گفت‌وگوی ما با مهرداد شهلایی از جایی شروع شد که با صدایی باصلابت از پشت تلفن گفت: «همین روز‌ها آماده می‌شوم تا سی اُمین سالگرد بیماری‌ام را جشن بگیرم!» بعد از شنیدن این جمله کنجکاو شدم تا بدانم ام اس دقیقاً از چه زمانی در زندگی‌اش شروع شد؟ او گفت: «سال ۷۱ بعد از خدمت سربازی، باعلایم آنفلوآنزا راهی بیمارستان شدم و پزشکان هم همین بیماری را برایم تشخیص داده بودند. بعد از مدتی حمله‌های عصبی زیادی در بخش‌های مختلف بدنم شروع به‌خودنمایی کردند که کنترل نداشتن روی عضلات مثانه و روده یکی از آن‌ها بود.
 
بعد هم تشخیص پزشکان بیماری ام‌اس بود. بعد از آن دارو درمانی را آغاز کردم، اما متاسفانه برای مدتی بینایی و توانایی حرکت را از دست داده بودم، تااین که به‌مرور زمان بهتر شدم. من از دوران کودکی بسیار فعال بودم و برایم سخت بود که روی تخت باشم و تنها صدای افرادی را که به ملاقاتم آمده بودند، بشنوم، اما سعی کردم در تمام دوران گذراندن مرحله سخت بیماری انگیزه‎ام را حفظ کنم.»
 
مهرداد شهلایی
 
مدرک مربی‌گری در ۳ رشته مختلف ورزشی دارم
 
از مهرداد شهلایی می‌پرسم آیا بعد از ابتلا به ام‌اس تصمیم گرفتید ورزش را شروع کنید که می‌گوید: «در نوجوانی ورزش‌های مختلفی را تجربه کردم، اما هیچ‌کدام به‌صورت دایم و پیوسته نبود. بعد از بیماری بسیار ضعیف شده بودم و برای طی کردن دوران نقاهت به‌توصیه دکتر باید ورزش می‌کردم. مدتی خودم را با بازی‌های گروهی مثل فوتبال و والیبال مشغول کردم، اما به‌خاطر مشکلی که در کنترل کردن عضلات مثانه داشتم، مرتب به سرویس‌بهداشتی نیاز پیدا می‌کردم و افراد گروه از این قضیه ناراحت می‌شدند و نمی‌توانستند شرایط را به‌خوبی درک کنند. بعد از آن با تشویق و حمایت‌های یکی از دوستان در محل‌کارم دوچرخه‌سواری را به‌شکل جدی شروع کردم و تا همین امروز مشغول ورزش هستم.»
 
جالب است بدانید که «شهلایی» علاوه‌بر دوچرخه‌سواری، کوه پیمایی و سنگ نوردی را هم به‌صورت جدی دنبال می‌کند و در هر سه رشته مدرک مربی‌گری درجه سه دارد. او در این باره می‌گوید: «راستش را بخواهید در سال ۷۸ برای خرید خانه مجبور به فروش دوچرخه‌ام شدم، اما از آن‌جایی‌که ورزش یکی از باید‌های زندگی من شده بود، به پیشنهاد دوست برادرم که یکی از قهرمانان رشته کوهنوردی است، وارد دنیای کوه پیمایی شدم. در کنار آن ورزش‌های سنگ نوردی، دوچرخه کوهستان و … را هم که زیرمجموعه کوه پیمایی هستند، ادامه دادم.»
 
 ورزش می‌کنم تا استرس‌های روزمره را دور کنم
 
از شهلایی می‌پرسم: در تمام این سال‌ها که ورزش یکی از برنامه‌های ثابت او شده، علاوه‌بر کنترل بیماری چه تاثیر دیگری در زندگی‌اش دارد که می‌گوید: «متاسفانه این روز‌ها در جامعه عوامل استرس‌زای زیادی سر راه ما سبز می‌شود و به زندگی هرشخصی که نگاه می‌کنید، درگیری‌های خاص خودش را دارد. در این بین ورزش می‌تواند گریزی برای فراموش کردن دغدغه‌ها و استرس‌های زندگی باشد. من وقتی وارد محیط کوهستان می‌شوم، تمام نگرانی‌هایم را پای‌کوه می‌گذارم و سعی می‌کنم از مسیری که در آن هستم، لذت ببرم. ورزش کردن در این روز‌ها حکم تجدید قوا دارد تا بتوانیم انرژی و انگیزه کافی را برای بازگشت به زندگی روزمره خود پیدا کنیم.»
 
مهرداد شهلایی
 
۳‌بار از مرگ حتمی نجات پیدا کردم!
 
به آقای شهلایی می‌گویم تا این جای داستان زندگی‌تان کلمه «معجزه» در ذهن ام نقش بست. او می‌خندد و ادامه می‌دهد: «من تا به امروز سه‌بار از مرگ حتمی نجات پیدا کرده‌ام! بار اول زمانی بود که به بیماری ام اس مبتلا شدم و بینایی و توانایی حرکتی خود را از دست داده بودم. بار دوم درزمان فتح اورست در ارتفاع ۸ هزار متری دچار برف کوری شدم، نمی‌توانستم مسیر را دنبال کنم و در آن کولاک کوهستان هرلحظه با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کردم. بار سوم حدود یک سال پیش بود که هنگام دوچرخه‌سواری تصادف وحشتناکی کردم و بعد از چندین عمل سنگین شکر خدا سلامتی‌ام را به‌دست آوردم.»
 
«شهلایی» بخش عظیمی از افتخارات خود را مدیون خانواده‌اش می‌داند و درباره این موضوع می‌گوید: «در تمام این سال‌ها، حمایت‌ها و تشویق‌های خانواده، همسر و برادرم کمک بسیار زیادی به من کرد و بدون شک همراهی آن‌ها باعث شد برای ادامه مسیری که در آن هستم، مطمئن‌تر شوم.»
 
 
اورست؛ تجربه رویارویی با مرگ!
 
«شهلایی» در تاریخ ۲۸ اردیبهشت سال ۹۷ موفق به صعود به بام جهان یعنی اورست شده است. او اولین ایرانی و دومین فرد در جهان است که باوجود بیماری ام‌اس و تمام خطراتی که تهدیدش می‌کرد، توانست اورست را با موفقیت فتح کند. در این قسمت از شهلایی درباره تجربه این سفر سخت و البته هیجان‌انگیزش می‌پرسم.
 
چه شد که تصمیم به صعود به قله اورست گرفتید؟
 
یک روز برادرم از من پرسید که اگر قله اورست را فتح کنم، آیا دست از صعود‌های خطرناک و کوه پیمایی‌های صعب‌العبور برمی‌دارم؟ همین موضوع باعث شد که باکمک‌های او تصمیم قطعی‌ام را برای انجام این کار بگیرم.
 
برای عملی کردن این تصمیم چه برنامه‌ریزی‌هایی انجام دادید؟
 
من سال‌هاست که کوهنوردی می‌کنم و تاکنون کوه‌های زیادی را ازجمله علم کوه، اشترانکوه، دماوند و … فتح کرده‌ام، اما اورست کوهی نیست که بدون برنامه‌ریزی و صرفاً به دلیل علاقه مندی بتوانی آن را فتح کنی. متاسفانه هرسال در فصل صعود به اورست تلفات و کشته‌های زیادی داریم. من هم مایل نبودم که جان خود را به‌خطر بیندازم، بنابراین پیش از انجام این کار از کسانی که تجربه صعود به اورست را داشتند، اطلاعات زیادی کسب کردم. تصمیم گرفتم ابتدا قله ۷ هزار و ۵۴۸ متری موستاق‌آتا در کشور چین را که ازنظر ارتفاع نزدیک به اورست بود، فتح کنم و اگر موفق شدم، سراغ اورست بروم.
 
در طول سفر چه لحظه‌های سخت و شیرینی را تجربه کردید؟
 
در این سفر که حدود دو ماه به‌طول انجامید، لحظه‌های بسیار سختی را پشت‌سر گذاشتم. ما کوهنوردان ضرب‌المثل معروفی داریم که می‌گوید: «قهرمان خوب، قهرمان زنده است.» من زمانی که در ۱۰۰ متری قله بودم، بعد از پشت سر گذاشتن یک پیچ خطرناک دیگر نمی‌توانستم ادامه دهم. ازطرفی پیش از سفر به خانواده‌ام قول داده بودم که اگر خطری تهدیدم کرد، از راهی که رفتم بازگردم. اما استراحت کوتاهی کردم تا توانایی لازم را به‌دست آورم و در آن لحظه باخودم گفتم شاید بازگشت من برای افرادی که همراهم هستند، تاثیر منفی داشته باشد، بنابراین دوباره برخاستم و قدم برداشتم. من فکر می‌کنم آن چیزی که یک کوهنورد را برای ادامه مسیر مشتاق می‌کند، جنگیدن برای ادامه بقاست. شاید فلسفه کوهنوردی همین باشد که با عبور از بحران‌ها و موقعیت‌های خطرناک لذت می‌بری و قوی‌تر می‌شوی.
 
 
انجام این کار چه تاثیری در رسانه‌های داخلی‌وخارجی برای جامعه بیماران ام‌اس داشت؟
 
حمایتی به آن شکل از من نشد و تنها در یک برنامه تلویزیونی خیلی کوتاه شرکت کردم؛ بنابراین سعی کردم با دوستان مبتلا به ام‌اس از طریق فضای‌مجازی درارتباط باشم. اکنون با یک تیم مستندساز خارجی رایزنی کرده‌ایم که اگر مایل باشند مستندی برای من به زبان انگلیسی بسازند که امیدوارم این اتفاق بیفتد.
 
درباره شعار «ام‌اس هرگز من را متوقف نخواهد کرد» که هنگام فتح اورست در دست داشتید، برای‌مان توضیح دهید؟
 
یک‌بار دوستی از من پرسید آیا تا‌به‌حال بیماری‌ات باعث شده که تو از ورزش، کوهنوردی و صعود به قله‌ای منصرف شوی؟ در جواب به او گفتم که ام‌اس تنها باعث شد که بیشتر از بقیه تمرین کنم و قوی باشم. برای همین تصمیم گرفتم همیشه زندگی‌ام را با این عبارت همسو کنم که «ام اس هرگز نمی‌تواند من را متوقف کند.» ما آدم‌ها بیماری را انتخاب نمی‌کنیم، اما روش زندگی با بیماری انتخاب ماست و اگر روش درستی را انتخاب نکنیم مقصر خود ما هستیم. من در تمام این ۳۰ سال تلاش کردم تا راه‌حلی برای مشکلات مربوط به بیماری‌ام پیدا کنم و از این بابت و موقعیتی که در آن هستم، خوشنودم. اکنون تنها خواسته‌ام از وزارت ورزش معادل حکم صعودم به قله اورست است.
 
 
تلاش تحسین‌برانگیز شهلایی
 
داستان زندگی مهرداد شهلایی نه تنها برای مبتلایان به ام‌اس و نه فقط برای بیماران بلکه برای تمام انسان‌ها می‌تواند تلنگری باشد. تلنگری برای شروع، ادامه دادن و تلاش برای رسیدن به رویاهایمان. شهلایی در انتهای این گفتگو می‌گوید: «ام‌اس به سلول‌های عصبی مغز و نخاع آسیب می‌زند و این آسیب‌دیدگی سیستم عصبی ما را تحت الشعاع قرار می‌دهد و هرلحظه ممکن است علایم‌اش در یک نقطه از جسم ما نمود پیدا کند. ام‌اس می‌تواند شخص مبتلا را غافلگیر کند و با ضربه‌هایش او را از پا درآورد.»، اما او توانست با تمرینات مستمر و تلاش همیشگی‌اش بر بسیاری از علایم بیماری غلبه کند و موفقیت‌های بزرگی را به‌دست آورد که نشان دهنده اهمیت اراده در این ماجراست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا