سریال

اسامی بازیگران سریال هندی غول+ خلاصه داستان

ترجمه: سمیرا فیض آبادی؛ در این پست خبری به معرفی سریال هندی غول پرداخته ایم. سریال هندی غول یک مینی سریال ترسناک تولید شده در بالیوود است و از شبکه معروف نتفلیکس پخش می شود. این سریال با الگو گرفتن از فاکتورهای موفق آثار ترسناک هالیوودی ساخته شده است. «غول» (Ghoul) مجموعه کوتاه درام، فانتزی و ترسناک محصول سال ۲۰۱۸ هند است. علاقه مندان به سریال هندی به خصوص آثار ترسناک از این سریال لذت خواهند برد.

معرفی سریال هندی غول
معرفی سریال هندی غول

دانلود تمام قسمت های این سریال در سایت مجله سرگرمی کولاک قرار خواهد گرفت. مخاطبان این مجموعه می توانند با جستجوی نام سریال در سایت، قسمت های مختلف آن را برای تماشا یا دانلود انتخاب کنند.

اسامی بازیگران سریال هندی ترسناک غول

در این مینی سریال ترسناک بازیگرانی چون رادیکا آپته، ماهش بالراج، ماناو کاول، راتنابالی باتاچاریا، روهیت پاتاک و سونیل سونی در این سریال به ایفای نقش پرداخته اند.

داستان سریال هندی ترسناک غول

داستان در یک جامعه دیستوپی از هند در جهان آینده، آغاز می‌شود که تروریسم به طور گسترده رواج یافته و کشور در آشفتگی به سر می‌برد. دولت موضع محکمی در برابر قیام اتخاذ کرده و یک گروه حفاظت ملی (NPS) را برای مهار تروریسم ایجاد کرده است. این مرکز همچنین تعداد بسیاری از بازداشتگاه ها را در سراسر کشور مستقر کرده است که افراد دارای روحیه ضد دولتی برای “پاکسازی” در “توان بخشی” قرار می گیرند. نیروی ویژه دولت به یک مخفیگاه تروریستی مظنون نفوذ می کند و وحشتناک ترین تروریست علی سعید را اسیر می کند ، که قبل از بازداشت ، چیزی را در گوش رهبر تیم زمزمه می کند.

داستان سریال با فلاش بک به یک ماه قبل به سمت نیدا رحیم، یک عضو تازه کار NPS که اعتقاد جدی به سیاست های دولت دارد، می‌رود او  آرزو می کند با بخشی از سیستم کشورش، آینده بهتری را رقم بزند. با این حال، پدر نیدا، شهناواز رحیم، عقیده دیگری دارد و از این دولت متنفر است و آن را خشن و بی رحم می‌داند. نیدا هنگامی که همراه پدرش  در مسیر رفتن به مرکز آموزشی هستند، توسط دولت مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند و همین مسئله او را عصبانی می کند و به دولت می گوید باید قیمت چنین خشونت هایی علیه مردم عادی را بپردازد.

ندا با درک این واقعیت که پدرش از ذهنیت ضد دولتی بهره می برد، به دولت هشدار می دهد. مقامات، پدرش را به یکی از مراکز بازداشتگاه منتقل کردند. ک ماه بعد ، نیدا ، که اکنون یک کارآموز متخصص بازجویی است ، توسط یکی از بازداشتگاه ها، مگدوت ۳۱ به خدمت گرفته می شود. به محض رسیدن به آنجا، به همکارانش معرفی می‌شود و با زندانی‌ها ملاقات می‌کند.  وی سپس با سرهنگ سونیل داکانا، رئیس مرکز معرفی می شود. سرهنگ به او می گوید که براساس عملکرد استثنایی وی هنگام تمرین و فداکاری ای که وی با ضرب و شتم پدرش انجام داده است، او ۲ هفته قبل از اتمام تمرین خود برای بازجویی از علی سعید که اسیر شده است و درحال انتقال به این مرکز است، جذب می شود. این اپیزود با ورود سعید در میان باران شدید و رعد و برق در محل به پایان می رسد.

با آغاز اپیزود دوم، کابوس شروع می‌شود.

سعید وارد بازداشتگاه می‌شود و همه تیم سرهنگ سعی دارند او را به حرف بیاورند. با این همه سعید حتی یک کلمه هم  چیزی به زبان نمی‌آورد. هنگامی که لاکسمی به نیدا می گوید که او هم امتحان کند، او قادر به ضربه زدن به سعید نیست و می‌بیند که سعید او را «نیدو» صدا می‌کند (نیدو نام حیوان خانگی نیدا بود که پدرش آن را از روی علاقه نیدو صدا می‌زد)

سرهنگ به همه می گوید چند ساعت استراحت کنند و دوباره بازجویی را شروع کنند. در طول استراحت، هر کس که در این مرکز قرار دارد، رویاهای زنده ای می یابد که بر گناهی که در قبال کارهایی که در گذشته انجام داده اند، تأکید می کند. نیدا در رویایش به پدرش شلیک می کند و بعداً  پدرش ظاهراً ناامید ظاهر می شود و به او می گوید که باید هزینه های کارهای  ناشایستش را پرداخت کند. هنگامی که بازجویی از سر گرفته شد، نیدا و ۲ نفر دیگر از کارشناسان بازجویی -چوداری و گوپتا- سعی کردند سکوت سعید را بشکنند. با این حال ، به زودی دوربین های مداربسته و میکروفون ها موجود در اتاق بازجویی درست عمل نمی‌کنند و سعید با صدای آهسته‌ای درگوش چوداری و گوپتا زمزمه‌ای می‌کند و از آنها می‌پرسد نقشه چه کسی بوده که تا یک زن و بچه‌اش را بکشند.

او با این حرف باعث ایجاد اختلاف بین این دو می شود و سرانجام این دو افسر بازجو در مقابل یکدیگر قرار می گیرند و گوپتا به چوداری زخم وارد می‌کند. سرهنگ از نیدا که کاملا شوکه شده است می‌خواهد که آنجا را ترک کند و خودش شخصا بازجویی را ادامه دهد. سپس سعید شروع به زمزمه کردن چیزی به زبانی ناشناخته می کند. نیدا زندانی دیگری را به همراه خود آورد، که به او می گوید زبانی که سعید به آن صحبت می کند، زبانی باستانی است که او حتی به خاطر نمی‌اورد سعید چنین زبانی را فرا گرفته باشد چراکه بزرگ شدن سعید را دیده و رابطه نزدیکی با او داشته است.

سرهنگ شروع به بازجویی از سعید می‌کند و سعید از اختلافات میان سرهنگ و همسرش حرف می‌زند که منجر به رفتن همسر او و دخترش از خانه شده است. سرهنگ که به شدت عصبانی شده به مقدار زیاد، شوک الکتریکی به او وارد می‌کند و همن مسئله باعث می‌شود که برق مرکز قطع شود. در حالی که همه سعی می کنند برق را دوباره وصل کنند ، نیدا از سعید که بیهوش است درباره پدرش سؤال می کند و با  یک غول روبرو می شود. نیدا سعی دارد به همه بگوید که سعید انسان نیست و یک غول است اما هیچ کس حرف او را باور ندارد.

درعوض آنها با فولاد سینگ تماس می‌گیرد، فولاد سینگ یک متخصص بازجویی مخوف است که برای به حرف آوردن متهمین به هر روشی معروف است. بعداً با اصرار نیدا، مالوی به او می گوید که سعید یک غول است و یک غول را می توان با کشیدن نمادی با خون خود احضار کرد وغول می تواند گوشت هر کسی را گاز گرفته و هویت خود را به دست بیاورد. این اپیزود هم با ورود فولاد سینگ به پایان می رسد  که وارد اتاق شکنجه می شود، سعید شنیده می شود که می‌گوید قصه تازه شروع می‌شود.

پس از ورود فولاد سینگ به سلول سعید، تمام پرسنل دیگر مکان را ترک می کنند – بدون اینکه کسی در حالت آماده باش قرار بگیرد – با اصرار یکی از آنها که استناد می کند سینگ ترجیح می دهد در خلوت کار کند، آنها بدون هیچ گونه سؤالی محل را ترک می کنند زیرا در توانایی سینگ اطمینان دارند. خیلی زود پس از آن، فولاد سینگ بیرون می آید و همه زندانیان را آزاد می کند. نیدا، که در همان اطراف  پنهان شده است، می فهمد که غول، فولاد را فریب داده و هویت خود را مفروض  کرده است.

نیدا در حالی که غول او را تعقیب می کد ، فرار می کند که درنهایت توسط دیگر افسران نجات می یابد. اکنون سرهنگ به نیدا اعتقاد دارد اما بسیاری از افسران دیگر – به رهبری لاکسمی – معتقدند که نیدا تروریست است که با کمک سرهنگ برای انتقام مرگ پدرش آمده است. نیدا درون اتاقی که همه زندانیان فراری در آن مخفی هستند گیر افتاده است. نیدا در آنجا فهمید که احمد، یکی از زندانیان، درگیر هیچ یک از فعالیت های تروریستی نبوده و به اشتباه اسیر شد است. با این حل ، چوداری و گوپتا همسر و فرزند احمد را در مقابل  چشم او به قتل رساندند و بعد از شوکه شدن، زبانش بند آمده و سکوت کرده است.

تحقق این واقعه بر نیدا نیز حاکی است که مکانی که در آن قرار دارند یک اتاق اعدام است و همان جایی که پدرش  در آن کشته شد. آنها به زودی متوجه می شوند که یکی از آنها همان غول است و همه وحشت زده شده و سعی می‌کنند فرار کنند. مشخص شده است که غول هویت مالوی را گرفته و به همه حمله می کند. همه به جز نیدا و احمد کشته می‌شوند و نیدا توسط غول  گاز گرفته می شود. غول احمد را نجات می‌دهد و در کالبد نیدا فرو می‌رود و….

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا