اخبار داغ

جامعه چه تاثیری بر نوسانات بهای ارز دارد؟

رسول انصاری منش، مجله اینترنتی کولاک

شنیده و دیده ایم که مردم کشورهای مختلف، وقتی که نرخ کالایی خاص، بدون دلیل منطقی، افزایش پیدا می کند، اعتراض خود را به‌گونه‌ای اثرگذار نشان می دهند. آنها با رفتاری متحد با پدیده «گرانی»، مقابله می کنند و این واکنش، تنها «نخریدن» کالاست. قانون «عرضه و تقاضا» برای همه آشکار است. مردم با از بین بردن «تقاضا»، نرخ کالایی را که بی‌دلیل افزایش یافته می‌شکنند و این یعنی قدرت بازدارنده مردم.

متأسفانه در ایران، فرهنگ و روند مقابله با گرانی برعکس پیش می‌رود؛ یعنی وقتی ارز و طلا و یا حتی کالاهایی مثل مرغ و تخم مرغ کمی افزایش قیمت پیدا می‌کنند، مردم به جای«اعتراض»، در مقابل فروشگاه‌ها و عرضه کننده‌ها، برای خریدن بیش از نیاز و حتی برای سرمایه گذاری مقطعی، صف‌های طولانی تشکیل می‌دهند! «عطش خرید» آنقدر فراگیر می‌شود که در مدتی کوتاه با چند برابر شدن قیمت کالا، احتکار و کمبود کالا، موجی عجیب در جامعه به‌راه می‌افتد. طی سال جاری، تحت‌تأثیر فضای سیاست خارجی و تحریم‌های «آمریکا»، نرخ «ارز» در کشور ما چندین برابر شد. برخی از کارشناسان اقتصادی، علاوه‌بر مسائل مربوط به «برجام»، مردم و سیاست‌های دولت را عامل این افزایش نرخ ارز می‌دانند.
به همین بهانه، برآن شدیم تا این‌بار «افزایش نرخ ارز» را از دیدگاه «جامعه‌شناسی» مورد بررسی قرار دهیم. گفت‌وگوی این شماره، با محوریت «تأثیر جامعه بر نوسانات نرخ ارز»، با «کرار انصاری» مدیر شبکه جهانی انگلیسی‌زبان «هدهد»، روزنامه نگار و سردبیر چندین نشریه اقتصادی و اجتماعی است:

 مصاحبه‌مان را با یک سوال کلی شروع می کنیم. دلیل کلی «افزایش نرخ ارز» چیست؟
از دلایل کلی افزایش نرخ ارز می‌توان به تحریم‌های آمریکا علیه ایران اشاره کرد. همچنین خروج آمریکا از برجام که منجر به ایجاد هرج‌ومرج در افکار عمومی شد. بدین‌صورت که مردم، از ترسِ بالا رفتن نرخ ارز و چندین برابر شدن قیمت آن، برای خرید ارز هجوم بردند. همین امر سبب شد قیمت ارز، به‌صورت صعودی، بالا برود. البته مدیریت و سیاست‌گذاری بانک مرکزی که بازمی‌گردد به اختلاف طولانی‌مدت بین قیمت ارز رسمی و قیمت ارز در بازار آزاد، نیز در این سیر صعودی بی‌تأثیر نبوده است.

 به نظر شما واکنش مردم، ازلحاظ روانشناسی، در مقابل این موج گرانی چه بود؟
وقتی در جامعه مدام قیمت‌ها تغییر می‌کند، حس امنیت از بین می‌رود. موج گرانی منجر به اضطراب و نگرانی و افسردگی و ناامیدی و حتی استیصال می‌شود، خصوصاً در میان جوانانی که چشم امیدشان به آینده است.
مردم با این تصور که افزایش نرخ دلار بر دیگر بخش‌های زندگی آنها تأثیر می‌گذارد و منجر به تورمِ بیشتر می‌شود، هر روز اخبار ارز را پیگیری می‌کردند. پیامد این امر ترس از فشار اقتصادی و تشویش و نگرانی از شرایط ناامن آینده بود. همین حس ناامنی اقتصادی و بار روانی مخرب آن سبب شد تا مردم، بدون تفکر و تدبیر و با هر توان مالی، برای جمع کردن دلار هجوم بیاورند؛ حتی کسانی که نیازی به سرمایه‌گذاری در این زمینه نداشتند. همین الان هم که قیمت ارز از حدود بیست‌هزار تومان به ۱۰ – ۱‌۱ هزار تومان افت کرده است، کسانی هستند که از این کاهش ناراحتند! به این دلیل که ارز گران خریده‌اند و حالا دل شان می‌خواهد قیمت ارز بالاتر برود، بی‌آنکه به پیامد منفی و مخرب این امر بر زندگی مردم کم‌توان جامعه فکر کنند.

 آیا جامعه و عموم مردم هم در این افزایش قیمت اثرگذار بوده‌اند؟
بله، مردم هم در این افزایش قیمت اثرگذار بوده‌اند؛ مثلاً تجار با احتکار کالاهای مصرفی، با این نیت که قیمت آنها بالا برود، در این سیر صعودی اثر داشتند و سایر مردم نیز با خرید مازاد بر نیاز، باعث خالی‌شدن فروشگاه‌ها و کم‌بود کالاهای مصرفی شدند. همین امر سبب شد قیمت کالاها افزایش یابد. اما با همه این توصیفات، باز هم نمی‌توان همه تقصیرها را به گردن مردم انداخت. قیمت دلار روند افزایشی خود را داشت و این به دلیل قطع مبادلات ارزی و دلاری با ایران بود.

کدام یک از طبقات جامعه بیشترین تأثیر را در افزایش نرخ ارز داشت؟ (قشر مرفه، قشر متوسط و یا قشر ضعیف)؟
در نوسانات ارزی همه اقشار آسیب می‌بینند، مگر آن عده که قبلاً محاسبات خاصی انجام داده‌اند و کارهایی کرده‌اند که همان کارها به بازار مصرفی مردم ضربه زده است و منجر به رکود آن شده است. اما اینکه کدام قشر در افزایش نرخ ارز تأثیر بیشتری می‌گذارند، شاید قشر متوسط باشند. به این دلیل که در هنگام نوسانات ارزی و افزایش قیمت کالاهای مصرفی و ترس از ناامنی اقتصادی، قشر متوسط سعی می‌کنند جلوی خرج‌های اضافه را بگیرند و بیشتر به فکر تأمین مایحتاج زندگی باشند.این قشر همچنین نسبت به قشر مستضعف، قدرت خرید بیشتری دارند و همین‌طور توان سرمایه‌گذاری، هرچند محدود، که همین‌ها سبب می‌شود برای خرید کالاها و خرید ارز هجوم بیاورند.

 آیا در ایران، «مردم» می‌توانند در مقابل افزایش قیمت کالا ایستادگی کنند؟ به نظر شما این مهم چگونه عملی می شود؟
اصولاً مردم ایران نمی‌توانند با افزایش قیمت کالاها مقابله کنند. یکی از راه‌های تقابل با گرانی، نخریدن کالاست؛ مگر مردم چقدر می‌توانند از خرید کالاهای مصرفی و ضروری‌شان صرف‌نظر کنند؛ مثلاً نان نخرند، برنج نخرند، لبنیات – که قیمت آن ۲ برابر شد – یا پوشک بچه، که چهار برابر شد، را نخرند. اینها مایحتاج زندگی مردم است و مجبورند بخرند. کسی که مجبور نباشد قطعاً نمی‌خرد. یا مثلاً درمورد افزایش قیمت خودرو که اصلاً مردم دخیل نیستند. من فکر می‌کنم حتی اگر مردم خریدن «خودرو» را تحریم کنند و نخرند، باز هم ایران‌خودرو در سیاست‌های قیمت‌گذاری‌اش تغییری نمی‌دهد، قیمت را تعیین می‌کند و مردم مجبورند بخرند. و وقتی قیمت خودرو در کارخانه افزایش پیدا می‌کند، قیمت خودروهای موجود در بازار و خودروهای دست‌دوم و حتی خودروهای خارجی بیشتر افزایش پیدا می‌کند.

 از دیدگاه جامعه‌شناسی شما، چرا جامعه واکنش چندانی نسبت به افزایش نرخ ارز و کالاها نشان نمی‌دهد؟
از آنجایی که افزایش نرخ ارز و به‌تبعِ آن، گرانی و تورم ارتباط مستقیم با زندگی روزمره مردم و آینده آنها دارد، نمی‌توانند بی‌تفاوت باشند. مسلم است که هر جامعه‌ای باتوجه به جو حاکم، واکنش‌های مخصوص به خود را نشان می‌دهد؛ مثلاً وقتی که دلار به ۲۰ هزار تومان رسید، اوضاع داشت بحرانی می‌شد و در گوشه و کنار کشور به دلیل فشارهای اقتصادی، فریاد استیصال مردم داشت بلند می‌شد که دولت به‌موقع وارد عمل شد و قیمت برخی از کالاهای ضروری را کنترل کرد، مثل نرخ نان و بنزین. همین‌طور مقابله با اخلال‌گران و دلالان ارزی و مفسدان اقتصادی در زمینه سکه و وام‌های بی‌حساب بانکی. همچنین محاکمه آنها و رسانه‌ای کردن این محاکمه‌ها باعث شد قیمت دلار کنترل شود و، تاحدودی، فشار روانی از روی مردم برداشته شود.

در کل تأثیر روانی لغو «برجام» و شروع تحریم‌های جدید «آمریکا» بر مردم ایران تاکنون چگونه بوده است؟
تأثیر روانیِ خروج آمریکا از برجام بسیار بیشتر از تأثیر اقتصادی آن بر مردم ایران بود. خروج آمریکا از برجام، فی‌نفسه، تأثیر چندانی بر اقتصاد ایران نداشته است؛ زیرا ایران پس از خروج آمریکا از برجام، سعی کرد ارتباط خوبی با کشورهای اروپایی و سایر قدرت‌های جهان مثل چین و روسیه برقرار کند، همچنین با کشورهای همسایه مثل ترکیه و عراق و حتی هند. همین ارتباطات است که منجر به روابط تجاری و رونق اقتصادی می‌شود؛ حتی اگر تأثیر چندانی در مبادلات بین‌المللی و حتی فروش نفت نداشته باشد. ولی باتوجه به اینکه امروزه قدرت رسانه‌ها و فضای مجازی از همیشه بیشتر است، خبر خروج آمریکا از برجام و شایعات پس از آن و اعلام پیش‌بینی‌های اقتصاددانان و سایر سردمداران باعث شد جو روانی مردم ایران ناامن و متزلزل شود. افزایش بی‌سابقه قیمت دلار نیز پیامد همین جو متزلزل بود.

 آیا دولت می‌تواند با اجرای سیاست‌هایی مردم را تشویق کند تا کالای گران‌شده را نخرند؟ یا اینکه سیاست‌های دولت برعکس پیش می رود؟
بحث نخریدن کالاهای گران‌شده و نحوه عملکرد دولت در این زمینه مبحث سیاسی نیست و برمی‌گردد به سیاست‌گزاری‌های فرهنگی دولت. دولت باید از قبل، روی مهندسی فرهنگ ملت ایران کار کند و فرهنگ مردم را تغییر بدهد تا مردم درمقابل فشار روانی‌ای که براثر گرانی متحمل می‌شوند، عملکرد بهتر، موثرتر و هوشمندانه‌تری نشان بدهند. به جای اینکه هجوم ببرند به صرافی‌ها و دلار بخرند که گاهی هم این دلار خریدن به ضررشان تمام شود، تدبیر بهتری به‌کار ببرند. البته این کار بسیار زمان‌بر است و طی شش ماه و یک سال عملی نیست. باید روی نسل‌های آینده سرمایه‌گذاری کرد. دولت باید با ایجاد ثبات اقتصادی به مردم اطمینان خاطر بدهد. مثلاً، وقتی بازار مسکن ثابت باشد، مردم با آرامش خاطر بیشتری در این زمینه سرمایه‌گذاری می‌کنند و هرج‌ومرج و سوءاستفاده و مسائل دیگر پیش نمی‌آید.

بیشتر بخوانید

قیمت آنلاین دلار و طلا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا