خلاصه داستان قسمت چهاردهم سریال وارش
در این مطلب از سایت کولاک خلاصه داستان قسمت چهاردهم سریال وارش را برای شما کاربران عزیز و علاقمند به سریال های تلویزیون ایران آماده کرده ایم که در ادامه این پست می خوانید.این مجموعه تاریخی-درام-عاشقانه ایرانی به کارگردانی احمد کاوری است که در در حال حاضر در شبکه سه در حال پخش میباشد.
خلاصه داستان قسمت چهاردهم سریال وارش
کیانی( وکیل وارش ) تمام سعی خود را برای اثبات بی گناهی وارش به کار میبندد. به خانه ی میرولی میرود و با یوسف صحبت میکند. و از او راجع به ماجرای قتل ملک و یار محمد میپرسد. بعد از او پرسید :« دوست داری مادرت را ببینی؟ »
همچنین پیش ماهیگیرانی که آن روز لب دریا بودند و شاهد رفتن وارش به داخل خانه و… بودند می رود.آنها به این نکته اشاره میکنند که خونی که از جسد تراب به بیرون ریخته بوده است خون تازه نبوده است و انگار نصف روز از آن گذشته بوده.
کیانی به کارخانه ی تراب میرود و متوجه گاوصندق در آتش سوخته ای میشود که درش باز است. بیرون گاوصندوق دکمه ی پیرهنی پیدا میکند و آن را برمیدارد.
همچنین برای تحقیقات بیشتر پیش مامور ژاندارمری(شایلی ) میرود. در آنجا سربازی به اسم یوسف زاده برای کیانی چایی می آورد. کیانی متوجه میشود دکمه ی مذکور از لباس این سرباز کنده شده است و آن را با شایلی در میان میگذارد.( به حالت طعنه به شایلی که بداند کیانی از کارهای پشت پرده ی او باخبر است. )
شایلی به پیش دادستار میرود و ماجرای تحقیقات کیانی را به او میگوید. دادستار میگوید که این قضیه باید بدون سر و صدا خاتمه یابد. چون اگر کیانی متوجه لاپوشانی های قبلی شود هم کار شایلی در قاضیان تمام میشود هم تجارت خاویار دادستار.
کیانی به قهوه خانه رفت و در آنجا با موسی و دیگر نوچه ی تراب به گفتگو پرداخت. نوچه ی تراب در حال انکار همه چیز بود و موسی ساکت نشسته بود. کیانی پرسید : « شما چرا چیزی نمیگوید ؟ »
موسی گفت :« چی بگوییم ؟ تراب چوب قاچاق میکرد. »
دیگر نوچه ی تراب اجازه نداد که موسی چیز بیشتری بگوید. بعد از رفتن کیانی آن دو با هم بحث کردند. و موسی گفت : « ما باید پیش دستی کنیم و همه چیز را سر تراب بیندازیم. آنها جنازه را که نمیتوانند محاکمه کنند. »
کیانی منتظر جواب پزشکی قانونی است. اما تماس تلفنی دادستار با قاضی گلشن( قاضی پرونده وارش ) کار خود را کرده است. جوابی که از پزشکی قانونی می آید مخدوش است و نشان از زمان دقیق مرگ تراب نمیدهد.
کیانی پیش قاضی گلشن میرود تا اجازه بررسی دوباره جسد را بگیرد. اما گلشن اجازه نمیدهد.
یوسف و جاوید شب قبل از خواب با یکدیگر به صحبت پرداختند. جاوید از یوسف میپرسد :« تو خوشحالی مامان اینطوری شد ؟»
یوسف گفت :« چرا چرت میگویی جاوید؟ آره خوشحالم آن مردیکه مرد. اما نگران وارشم.دلم نمیخواهد اعدامش کنند.»
جاوید گفت :«پس چرا نرفتی ببینیش؟ »
یوسف گفت : « عمو میرولی نزاشت.»
جسد تراب به خاک سپرده میشود. و کیانی هر کاری میکند نتوانست جلوی اینکار را بگیرد.
روز دادگاه حضار با سر و صدا زیاد به جلسه وارد میشوند.پسر تراب( شاپور) بیشتر از همه شلوغ میکند و وارش را لعنت میکند.
در دادگاه موسی از عشق ۲۵ ساله ی تراب به وارش میگوید. همچنین از قتل یارمحمد به دست تراب.این حرفها با اعتراض شدید شاپور همراه میشود.و میگوید :« دایی چی میگویی!؟ پدر من قاتل نیست »
قاضی میپرسد تو شاهد قتل بودی!؟ موسی میگوید :« نه. خود تراب در عالم نشگی این را برایم تعریف کرد.»
یوسف هم از ماجرای قتل ملک و حرفای ملک درباره ی مرگ یارمحمد میگوید. دادیار علت قتل تراب را انتقام وارش برای قتل یارمحمد عنوان میکند و وارش را قاتل می نامد.
کیانی با اشاره به صحبت های ماهیگیران درباره ی خون دلمه شده ی جسد تراب و کوچک بودن هیکل وارش نسبت به تراب و اینکه چاقویی که در دست وارش بوده است در بدن تراب فرو نرفته سعی در اثبات بی گناهی وارش دارد.
قاضی ده دقیقه اعلام تنفس میکند. و با کیانی در اتاقش حرف میزند. و به او میفهماند که این پرونده باید مختومه شود اما کیانی قبول نمیکند. قاضی کیانی را از اتاقش بیرون میکند. در بیرون در اتاق کیانی دادستار را میبیند که به ملاقات قاضی آمده است.
با ما همراه باشید تا ببینیم در ادامه قسمت چهاردهم سریال وارش چه اتفاقی می افتد.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |