سریالسریال خارجی

خلاصه داستان قسمت ۱۰۵ سریال ترکی سیب ممنوعه

در این مطلب از سایت کولاک خلاصه داستان قسمت ۱۰۵ سریال ترکی سیب ممنوعه را برای شما کاربران عزیز و علاقمند به سریال های ترکی آماده کرده ایم که در ادامه این پست می خوانید. این مجموعه پرطرفدار درام و عاشقانه ترکیه ای می باشد که بازیگران اصلی آن؛ شوال سام در نقش اندر آرگون، تالات بولوت در نقش هالیت آرگون، اونور تونا در نقش علیهان، ادا اجه در نقش ییلدیز، سودا ارگنچی در نقش زینب می باشند.

خلاصه داستان قسمت ۱۰۵ سریال ترکی سیب ممنوعه

شب، زینب و امیر، در حال حاضر شدن هستند تا به قرار شام با خانواده |
هالیت، برای آشنایی او و امیر بروند. زینب که راضی به رفتن نیست مدام گله
میکند و به زور حاضر می شود.
علیهان با نورا خانم قرار دارد و به رستوران رفته است. نورا خانم از راه رسیده و بعد از کمی صحبت، علیهان در مورد رابطه مادرش و تونجار می پرسد، نورا خانم میگوید که از این رابطه مطلع بوده است، ولی به خاطر اینکه به تونجار وابسته بوده و پولی نیز نداشته است از او جدا نشده. او صبر کرده است تا عشق آنها تمام شود و تونجار دوباره به او برگردد. علیهان از این واکنش نورا خانم متعجبا می شود، او چنین وضعیتی را درک نمیکند، نورا خانم از او میخواهد که خشم خودش را کنار گذاشته و آنها را ببخشد.

او میگوید که مادرش ، بخاطر علیهان پدرش را ترک نکرده و با تونجار نرفته است. او به علیهان میگوید باید ابتدا آنها را ببخشد تا بتواند تاثیرش را در زندگی خودش ببیند و همچنین مشکلات بین خودش و زنی که دوست دارد از بین برود. در قرار رستوران، زرین خانم از امیر بخاطر دروغ هایش ایراد گرفته و او را سرزنش میکند، زینب سعی دارد او را توجیه کند. کمی بعد، بیلدیز و هالیت نیز سر می رسند. همگی نشسته و مشغول شام خوردن می شوند. پیلدیز به هالیت میگوید که از ماجرای دوستی و آشنایی امیر و لیلا خبر نداشته است.

هالیت در مورد اخلاق و کتاب خواندن و فلسفه با امیر حرف می زند اما او چیزی حالی اش نمی شود بعد از شام، به خواسته ییلدیز، او و هالیت به دیسکو می روند. زهرا و کمال نیز در همان دیسکو هستند، برای هالیت کاری پیش آمده و بیلدیز را تنها گذاشته و می رود. کمال و زهرا مشغول رقصیدن می شوند. پسری مزاحم پیلدیز می شود، کمال سریع جلو آمده و با آن پسر کتک کاری میکند صبح، هالیت کمال را به خاطر زیاده روی در رفتارش سرزنش می کند. زهرا سعی دارد بیلدیز را مقصر جلوه دهد، اما هالیت به حرف او اهمیتی نمی دهد ییلدیز پیش داوود می رود. داوود عکسهای اندرو کمال را به او نشان میدهد.

بیلدیز از دیدن عکسها و داشتن سوژه خوشحال می شود. او به شرکت هالیت
رفته و عکسها را به او نشان میدهد. هالیت به کمال زنگ می زند تا به شرکت
بیاید، در این حین، لیلا که دیگر طاقت نیاورده و ماجرای کمال و ییلدیز را که در اتاق بوده اند دیده است، برای زرین تعریف میکند. زرین اصرار میکند تا ماجرا را به هالیت بگویند. آنها به شرکت آمده و وقتی بیلدیز را می بینند میگویند که کار خصوصی دارند. بعد از بیرون رفتن پیادیز، لیلا ماجرا را به هالیت میگوید.

هالیت میگوید که خودش در جریان بوده است. آنها شوکه شده و دست از پا
درازتر می روند. سپس کمال آمده و قبل از حرف زدن هالیت، خودش میگوید که دیروز اندر را دیده است و در مورد سهام شرکت با یکدیگر حرف زده اند. پیلدیز از اینکه سوژه اش بی فایده بوده حرص میخورد. هالیت نیز نمی تواند از او خورده بگیرد، اما میگوید که دیگر حق دیدن اندر را ندارد. معلوم می شود که کمال خودش نیز فردی را برای تعقیب کسانی که او را تعقیب میکنند گماشته است.

زینب دوباره با هاکان بیرون می رود و وقتی داوود با او تماس میگیرد و این
قضیه را میفهمد، این بار طاقت نیاورده و به شرکت پیش علیهان می رود و به او میگوید: «تو حق داشتی. زینب یکی دیگه رو دوست داره. زینب و هاکان همدیگه رو دوست دارد و همیشه با هم هستن» علیهان از شنیدن این حرف شوکه می شود. مصطفی، از زندان آزاد شده و به دنبال آسمان می گردد. او آدرس آسمان را پیدا کرده و به خانه او می رود. آسمان با دیدن او شوکه شده و میخواهد فرار کند اما مصطفی او را میگیرد. سپس با تهدید میگوید :«اول تو رو میکشم، بعد دختری که نطفه اش از اون مرتیکه بود. فقط قبلش بگو دخترم پیلدیز کجاست» .
آسمان میگوید ییلدیز در استانبول است. مصطفی آسمان را خفه میکند.

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی سیب ممنوعه

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا