سریالسریال خارجی

خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی استانبول ظالم

در این مطلب از سایت کولاک خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی استانبول ظالم را برای شما کاربران عزیز و علاقمند به سریال های ترکی آماده کرده ایم که در ادامه این پست می خوانید. سریال zalim istanbul در ژانر درام ساخته شده است و بازیگران این سریال عبارتند از؛ بهار شاهین، برکر گوون، سرا کوتلوبی، مینه توگای، دنیز اگور، ادریس نبی تاشکان، فیکرت کوشکان، سیمای بارلاس، اوزان دولونای.

سریال ترکی استانبول ظالم

خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی استانبول ظالم

ندیم خواب کودکی اش را می بیند. زمانی که با مادرش در حیاط عمارت بازی میکردند. او زمین میخورد و زخمی می شود. جمره را میبیند که آمده تا دستش را بگیرد. ناگهان، ندیم با صدای شنیز از خواب بیدار می شود. شنیز تظاهر به مهربانی میکند و صبح بخیر می گوید، سپس به سمت دوربین مدار بسته رفته و آن را خاموش می کند. او آلبوم عکس خانوادگی ندیم را برمی دارد و با لحن جدی شروع به تهدید کردن میکند. اگر یک بار دیگر ندیم، کارهای دیشب را تکرار کند، شنیز آن پرستار را از بین می برد. ندیم برای اینکه شنیز با جمره کاری نداشته باشد، با سر علامت میدهد که قبول میکند. شنیز یک عکس سه نفره از ندیم و مادر و پدرش برمی دارد، و به عنوان اخطار پاره اش می کند.

سپس دوربین را روشن کرده، و دوباره با لحن مهربانی از آنجا می رود. نورین برای ندیم صبحانه می آورد و عکس پاره را می بیند. نورتن برای اینکه ندیم ناراحت نباشد، قول می دهد عکس را مثل روز اول بهم بچسباند و درست کند.

شنیز به اتاق آگاه می رود و متوجه می شود آگاه تمام شب را در اتاق کارش گذرانده است. او خیلی نرم و اهسته به آگاه می گوید که آن اتفاق دیشب را می بخشد و دیگر عادی شده است. اما در ادامه می گوید که آن سرایدار ها از بی احترامی دست نخواهند کشید و جمره عذرخواهی نمیکند. آگاه با شنیدن این حرف ها میگوید که من از این رفتارها نمیگذرم. آن روز صبح، سحر و جرن آماده می شوند که به سر کار بروند. اما جمره در خانه می ماند. نورتن می آید و به سحر می گوید که دخترت خرابکاری کرده و رئیس او را اخراج کرده است، حالا نورتن باید تمام وقت حواسش به ندیم باشد از این رو کارهای آشپزخانه به گردن نریمان می افتد. جرن صبح، خوشحال و خندان،
تست بارداری اش را برمی دارد و پنهانی به اتاق جنگ می رود. جنگ خوابیده و جرن می خواهد او را با یک بوسه بیدار کند و خبر پدر شدنش را بدهد.

اما یکدفعه، شنیز در می زند و می خواهد وارد اتاق شود، جرن که هول شده، در کمد لباس های جنگ پنهان می شود. شنیز وارد اتاق می شود و جنک را بیدار می کند. او می گوید که وقت بازخواست فرا رسیده و پدرش صدایش کرده است. شنیز یادآوری می کند که دیگر با گفتن حرف هایی مثل بوسیدن جمره، آگاه را بیخودی عصبانی نکند. او می خواهد که جنگ بگوید از سر لجبازی دروغ گفته است تا این جریان تمام بشود. جرن از داخل کمد تمام حرف های شنیز را  میشنود و از خبر بوسیدن جمره و جنگ با خبر میشود.

جنگ در کمد را باز میکند که جرن را میبیند اما جرن علامت سکوت را نشان میدهد. جنک چیزی نمی گوید تا مادرش متوجه نشود. بعد از عوض کردن لباس به نزد پدرش می رود. او حرف هایی که شنیز تاکید کرده بود، را نمی گوید، در عوض از پدرش می پرسد که چرا جمره از دیگر دخترها مهم تر است؟ فرق او با دیگر دخترهای شهر در چیست؟ آگاه عصبی می شود و نمی خواهد چیزی بگوید. او می خواهد بداند که آیا جمره با میل خود به سمت پسرش رفته یا خیر. اما حقیقت این است که جنک به زور می خواست با او در ارتباط باشد. جنک می گوید تا وقتی جواب سوالش را نگیرد به سوالهای پدرش جواب نمی دهد و می رود. سحر برای اینکه بداند چرا دخترش اخراج شده است به اتاق آگاه می آید.

آگاه که عصبانی است به سحر می گوید که جلوی دخترش را بگیرد و بین پسرهای خانه نگردد. سحر عصبانی است و می خواهد بداند چه اتفاقی افتاده، اما آگاه می گوید که برود از دخترش بپرسد. جرن که از بوسه ی خواهرش و جنگ با خبر شده، به دنبال تلافی کردن است.

او جیوان را در حیاط می بیند و با تعریف کردن قضیه، جیوان را عصبی میکند. جیوان مانند دیوانه ها به خانه میرود و به روی جمره هجوم میبرد اما
مادرشان (سحر) جلویش را میگیرد. جیوان فریاد می زند که جمره پسر خانه را بوسیده و وسایل خانه را می شکند. سحر تعجب میکند اما جمره محکم میگوید که اگر کسی را بوسیده به خودش ربط دارد. به جیوان و به هیچکس دیگری ربط ندارد زیرا بدن خودش است. اما با قلب اش این کار را نکرده است، زیرا او عاشق پسر ثروتمندی که فکر می کند همه دخترهای دنیا بازیچه اش هستند، نمی شود.

جیوان، می خواهد جمره را بزند اما جنک که حرفهایشان را شنیده میآید و مانع میشود. او می گوید که دروغ گفته و کسی را نبوسیده است. سپس از آنجا میرود. جنک به عصبانیت جرن محل نمیگذارد و می رود. جرن از اینکه جنک با او خوابیده و حالا دنبال خواهرش افتاده است، عصیانی ست. او جنک را صدا میکند و می خواهد، تست بارداری اش را نشان دهد ولی مادربزرگش (نریمان) مچ اش را میگیرد…

 

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی استانبول ظالم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا