سریالسریال خارجی

خلاصه داستان قسمت ۲۱۵ سریال ترکی سیب ممنوعه | داستان سیب ممنوعه قسمت ۲۱۵

خلاصه داستان قسمت ۲۱۵ سریال ترکی سیب ممنوعه به همراه جزئیات و داستان کامل در این مطلب yasak elma مجموعه پرطرفدار درام و عاشقانه ترکیه ای ست که بازیگران اصلی آن عبارتند از: شوال سام در نقش اندر آرگون، تالات بولوت در نقش هالیت آرگون، اونور تونا در نقش علیهان، ادا اجه در نقش ییلدیز، سودا ارگنچی در نقش زینب. این مجموعه به کارگردانی نسلیحان ایسیلیورت و نویسندگی ملیس سیوئلک و زینپ سویا ساخته شده است. سریال سیب ممنوعه توسط شرکت تولید MED YAPIM تولید شده است.

قسمت ۲۱۵ سریال ترکی سیب ممنوعه
قسمت ۲۱۵ سریال ترکی سیب ممنوعه

هالیت به همراه بچه ها، در محله ای پایین شهر و شلوغ و کثیف از تاکسی پیاده می شوند و به خانه صدقی، راننده هالیت می روند. بچه ها ناراحت هستند و از دیدن چنین محله ای معذب می شوند، اما بخاطر هالیت چیزی نمی‌گویند تا او را ناراحت نکنند. خانه صدقی خیلی کوچک است و وقتی زهرا و لیلا به یکی از اتاق ها می روند تا جابجا شوند، زهرا مدام از شرایط و وضعیت خانه و اتاق گله میکند. آنها همگی امیدوارند که هرچه سریع تر اوضاع درست شود و به خانه شان برگردند. ییلدیز در شرکت جدید به همراه امیر و جانر مشغول به کار شده و اتاقی بزرگ به او تعلق گرفته است. آیسل نیز برای عرض تبریک برای او گل فرستاده است.

او و امیر در مورد وضعیت خانواده هالیت صحبت میکنند و ییلدیز میگوید که هر چه باشد، هالیت پدر بچه اوست و او بخاطر وضعیتش ناراحت است اما بخاطر غرور هالیت نیز می‌تواند کمکی بکند. در شرکت، اندر نیز از این وضعیت بخاطر اریم ناراحت است و میخواهد که اریم پیش آنها بیاید، اما جانر میگوید که اریم در این شرایط هالیت را تنها نخواهد گذاشت. اندر مطمئن است که اریم نمی‌تواند بیشتر از چند روز این سبک زندگی را طاقت بیاورد. اندر به اتاق شاهیکا می زود و یا خوشحالی به او میگوید که بعد از رفتن هالیت دیگر احتیاجی به او در شرکت نیست و سرمایه گذاران شرکت از او می‌خواهند که برود. شاهیکا عصبی شده و اهمیتی به حرف اندر نمی دهد. او سپس خودش پیش مدیریت رفته و متوجه می شود که حرف اندر درست بوده و با وجود اینکه سعی میکند پست دیگری در شرکت پیدا کند، به طور کلی او را پس می زنند و عذرش را میخواهند.

اندر به اتاق نادر می رود و خبر میدهد که شاهیکا را بیرون کرده اند. نادر به اندر میگوید که بالاخره به خواسته اش رسیده و برای همین خوشحال است. اندر نیز با لبخند حرف او را تأیید میکند. نادر در مورد ییلدیز دوباره پیگیری میکند و اندر میگوید که هنوز موفق به راضی کردن ییلدیز نشده است. شاهیکا وسایلش را جمع کرده تا از شرکت برود. اندر با پوزخند او را بدرقه میکند. شاهیکا که حسابی حرصش گرفته، با خودش می‌گوید که هر طور شده دوباره به شرکت برمیگردد. ییعیت که بخاطر وضعیت زندگی خانواده هالیت، برای لیلا نگران و ناراحت است، با او تماس میگیرد. لیلا طبق معمول یا عصبانیت و دعوت با او صحبت میکند .

ییعیت میگوید که نگران اوست و در صورت کمک روی او حساب کند اما لیلا از او میخواهد که برایش دلسوزی نکند. شب در خانه ، شاهیکا با کایا صحبت کرده و از او میخواهد که در شرکت او مشغول به کار شود. کایا چنین چیزی را قبول نمیکند و می‌گوید که کار مناسبی برای او در شرکت وجود ندارد. او سپس از حرفهای شاهیکا می فهمد که او قصد دارد از طریق شرکتش دوباره به نادر برسد و با او کار کند، برای همین به هیچ عنوان حاضر به انجام چنین کاری نمی شود. شاهیکا ناراحت و عصبی می شود. لیلا با دوست پسرش قرار گذاشته و بیرون می رود.

دوست پسر او بخاطر محل زندگی جدید آنها و وضعیت هالیت با لیلا بحث میکند، و سپس با تحقیر به او میگوید که صرفا به اجبار خانواده با او دوست شده است. لیلا با ناراحتی از ماشین پیاده شده و به خانه برمی‌گردد. اندر شب به خانه صدقی می آید تا اریم را ببیند. او به هالیت یادآوری میکند که روزی او را به خانه ای از این بدتر فرستاده بود و حالا سر خودش آمده است. هالیت از دست او عصبی می شود. اندر میخواهد اریم را با خودش ببرد، اما اریم میگوید که پیش پدرش میماند.

 


⇐ برای دیدن مطالب بیشتر به لینک های: سریال ترکیه ای ، سریال ترکی عاشقانه ، سریال ترکی جدید و سریال های در حال پخش ترکیه مراجعه کنید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا