سریالسریال خارجی

خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی گودال | سریال گودال قسمت ۲۳ + عکس

داستان کامل قسمت ۲۳ سریال ترکی گودال Çukur به همراه جزئیات و خلاصه داستان سریال ترکی چوکور (گودال)  قسمت ۲۳ را در این مطلب بخوانید. ساخت سریال گودال از سال ۲۰۱۷ آغاز شده است. این سریال در ۳ فصل پخش می شود. بر طبق آنچه برخی از رسانه های هنری ترکیه منتشر کرده اند. سریال گودال محصول Ay Yapim است که از شبکه شو تی وی و شبکه ماه تی وی به زبان فارسی پخش می شود. این سریال محصول سال ۲۰۱۷ کشور ترکیه است و در ژانر درام و اکشن ساخته شده است. از بازیگران شاخص این سریال می توان به آرای بولوت اینملی اشاره کرد که قبلا در سریال روزی روزگاری، نفوذی و حریم سلطان ایفای نقش کرده است.

خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی گودال

در همان شبی که جلاسون با دوستانش به مغازه اسلحه فروشی کوچوالی ها دستبرد میزند مرد جوانی در کوچه های خلوت و تاریک گودال میراند و با اسلحه به سمت خانه ها شلیک میکند. یکی از گلوله ها به دختری جوان که در خانه اش نشسته میخورد. فردا صبح گودال با دومعما بیدار میشود. پاشا سراغ پیدا کردن ردی از دزد اسلحه ها میرود و عمو دنبال پیدا کردن سر نخی تا عامل تیز اندازی دیش را پیدا کند. صاحب فروشگاه اسلحه به پاشا میگوید مثل اب خوردن اسلحه هارو پیدا کردن. از من میپرسی کلر یکی از خود گوداله. از انطرف علاوه بر عمو وارتولو هم در حال پرسوجو از اهالی محله برای پیدا کردن عامل تیراندازیست. بنظر میرسد همه چیز برای سوپر من شدن وارتولو محیاست. اما او به همین راضی نیست و از فرصت استفاده میکند تا به اهالی بگوید کچوالی ها کم کاری میکنند و فکر امنیت گودال نیستند. ادریس که در تلاش است نظم خانه و محله را دوباره برقرار کند از سلطان میخواهد اشپزخانه محله را که بعد از مرگ قهرمان و حمله وارتولو به قهوه خانه بسته مانده دوباره باز کند .

اشپزخانه ای که کچوالی ها ان را اداره میکنند و غذای رایگان بین کسانی که به ان محتاجند پخش میکنند. زنان خانه به گودال میروند و کار در اشپز خانه را شروع میکنند. در طرف دیگر صحبت از اشپزخانه دیگریست. اشپزخانه تولید مخدر وارتولو. ادریس از حضور وارتولو در دره راضی نیست و میگوید گودال و دره فرقی ندارد اما وقتی یاماچ به او توضیح میدهد که با وجود تلاش شبانه روزی اشپزخانه هنوز نتوانسته اند چیزی بدست اورند و بفروشند لبخند بر لب ادریس مینشیند و افرینی به یاماچ میگوید. اما ادامه میدهد اقا یاماچ میدونی که درد این طرف تولید مخدر نیست. یاماچ میگوید من میدونم تو چطوری متوجه شدی؟ ادریس میگوید کسی که محافظت بخواد میگه جا بهم بدین پولشو بدم،خواسته اش فقط وارد شدن به گودال و توی گودال بودن نیست. میخواد گودال رو بگیره برای همین قهرمان رو کشته. و بخاطر همینم قصد جون منو کرد. چرا با سلیم کاری نداره؟ چون میدونه اون گ..ی نمیشه. باید مواظب باشی. یاماچ میگوید که مراقب است اما ادریس که اشکارا نگران است میگوید کافی نیست این ادم وحشیه قانونش اینه هرکی زورش برسه برده.
اما نمیدونه یه رئیس تازه برای اینجا اومده.

اینو باید نشونش بدی نه فقط به اون به همه گودال. یاماچ که از رسیدن همین لحظه میترسید میگوید من برای ریاست نیومدم بابا تو بهتر شو… ادریس حرفش را قطع میکند و میگوید ول کن این حرفا رو تو متعلق به اینجایی دیگه نمیتونی جایی بری. دیگه سرنوشت همه گودال به سرنوشت تو گره خورده. اینجوریه… یاماچ یاد قولی که به سنا داده می افتد. سنا منتظر است یاماچ کار موقتی اش در گودال را تمام کند و اورا به خانه اش برگرداند. عمو و پاشا هرکدام به روش خودشان در تلاشند دزد و یاغی را پیدا کنند. البته فقط در روش شکنجه دادن متفاوتند. هرکدام چند مضنون جمع کرده اند و عمو با چک و لگد میخواهد اعتراف بگیرد و پاشا با دادن شک با جریان برق. یاماچ که بعد از ماجرای عیسی از مکه بیخبر است سراغش میرود و علت رفتنش را میپرسد و مکه میگوید داداش تو اخراجم کردی. یاماچ برای توضیح دلیل عصبانیتش میگوید اره عصبانی شدم اما فقط عصبانی شدم. توخودت خودتو اخراج کردی. تو متوجه توانایی های خودت نیستی. نباید کنترلت رو از دست بدی. کسیی که من به عنوان دست راستم انتخابش کردم باید محکم وایسته.

مکه که از خوشحالی چشمانش برق میزند میگوید یعنی من دست راستتم داداش؟ یاماچ که سعی میکند نخندد و جدی باشد میگوید برو چایی بیار ببینم. بعد هم همه در زمین چمن یادگار قهرمان فوتبال بازی میکنند و در فرصت کوتاهی که دارند میخندند و فراموش میکنند در اطزافشان چه میگذرد. عمو که از خیلی وقت پیش به عاجار قول داده او را به شهر بازی ببرد و ادریس هم تاکید کرده او نوه اش را چشم انتظار نگذارد با ندرت و بچه ها همراه میشود تا به قولش عمل کند. بچه ها که به سراغ بازی میروند ندرت و عمو هم فرصتی پیدا میکنند تا کمی حرف بزنند. عمو کمی دستپاچه است و هرچند کمی سعی میکند با احترام و رسمی رفتار کند اما نمیتواند محبتش را نسبت به ندرت پنهان کند. کمی بعد وارتولو و افرادش جلوی راه انها سبز میشوند. عمو جلوتر می ایستد و با خشم به او نگاه میکند. وارتولک رو به ندرت میگوید زنداداش شرمنده نتونستیم خدمت برسیم و سرسلامتی بدیم. ندرت درحالی که نفرت در صورتش پیداست ارام جلو میرود و توی صورت وارتولو تف میکند. وارتولو جلوی افرادش را که میخواهند به سمت نفرت بروند را میگیرد و با دستمال قرمزش صورتش را پاک میکند و میگوید حق داری خواهرم. اگه کسی شوهر منو میکشت منم همین کارو میکردم. ولرتولو برمیگردد و ندرت با گریه اورا نفرین میکند.

جلاسون سرحال و خوشحال جلوی در خانه به مادرش قول پیتزا میدهد و چند قدم دور نشده که پاشا جلویش را میگیردو با چند تفر دیگر او را سوار ماشین میکنند و مادر جلاسون گریان برجا میماند. شوک الکتریکی پاشا کار خودش را کرده و جلاسون لو رفته. جلاسون را به انبار میبرند و یاماچ را خبر میکنند و او به همراه مکه از راه میرسد. مکه با دیدن دوستش جا میخورد و میگوید جلاسون تو چیکار کردی؟ جلاسون با شرمندگی اورا نگاه میکند. مکه را از انبار بیرون میبرند. صاحب مغازه در انبار حاضر است و از جلاسون و دوستانش میخواهند جمله ای که هنگام بستن دستان او گفته اند تکرار کند تا صاحب صدا پیدا شود. صاحب صدا مته دوست جلاسون است اما پیش از این که او بگوید جلاسون با صدای بلند داد میزند و جمله دیشب را تکرار میکند… خفه شو مرتیکه خفه شو و میگوید کار من بود ،نقشه و اجرا از من بود. پاشا میگوید چهار نفر بودین. جلاسون جواب میدهد دوستام گناهی ندارند اینا گول منو خوردند. پاشا جای اسلحه هارا میخواهد. جلاسون میگوید فروختمشون پول لازم داشتم تا برای برادرام غذا بخرم. یاماچ غمگین میشود اما صدای پدرش در سرش میپیچد…اهنگر با اتیش کار میکنه اما میدونه دستش خواهد سوخت… دست جلاسون را روی میز میگذارند. عمو ساطور را بالا میبرد و جلاسون از ترس میلرزد.


همچنین بخوانید:

داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی گودال + معرفی بازیگران و نقش ها

 


⇐ برای خواندن موارد به روز شده بیشتر به لینک برچسب های سریال ترکی عاشقانه ، سریال ترکیه ای ، سریال های در حال پخش ترکیه و سریال ترکی جدید مراجعه کنید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا