خلاصه داستان قسمت ۳۶ سریال ترکی بچه | سریال بچه Cocuk قسمت ۳۶
خلاصه داستان قسمت ۳۶ سریال ترکی بچه همچنین سریال بچه قسمت Cocuk قسمت ۳۶ به همراه اطلاعات تکمیلی و جزئیات داستانی سریال ترکی بچه در اینجا. سریال بچه یکی از سریال های پرطرفدار در ترکیه است. ژانر اصلی آن درام و اجتماعی است. در این مجموعه چهار رابطه مادر فرزندی وجود دارد و بسیار زیاد عواطف مادری را نشان می دهد. سریال ترکی بچه Cocuk در سال ۲۰۱۹ تولید شده و پخش آن از اواخر این سال در ترکیه آغاز شده است. این سریال از شبکه استار ترکیه پخش می شده است.
حسن، گیج و مبهوت شده و به سرعت به سمت خانه آسیه حرکت میکند. آکچا با گریه روی زمین می نشیند و با دیدن شعله، با او دعوا میکند و میگوید که با این کار باعث قاتل شدن حسن می شود. شعله نگران می شود، اما کار از کار گذشته است. علی کمال وقتی می فهمد که حسن در راه آنجاست، همه نگهبانان را جمع کرده و سفارش میکند که حسن را به خانه راه ندهند. او به اتاق پیش افه می رود و با بوراک و ملک در اتاق میماند تا از آنها مراقبت کند. آسیه به عمد، در اتاق را قفل میکند تا علی کمال بیرون نیاید و دردسر درست نشود.
.
حسن از راه می رسد و با تهدید اسلحه، نگهبانان را کنار زده و وارد خانه می شود. او آسیه را در حیاط می بیند و اسلحه را به سمت او میگیرد و بخاطر اینکه تمام این سالها علاوه بر بچگی خودش، بچه او را نیز دزدیده بود، او را آدم کثیفی میخواند و سپس میگوید که پسرش را میخواهد. علی کمال، به زور قفل در اتاق را شکسته و بیرون می آید. او به حسن میگوید که از خانه بیرون برود و افه را به او نمیدهد. حسن اسلحه را به سمت او نشانه میگیرد، و علی کمال با بی تفاوتی میگوید که با کشتن او، دوباره به زندان می افتد و باز هم افه را نخواهد داشت. همان لحظه، افه بیرون می آید و سمت حسن می رود و او را بغل می کند.
.
حسن شوکه می شود. افه به حسن میگوید که پدرش را اذیت نکند. حسن اسلحه را پشتش پنهان میکند و با مهربانی با افه برخورد میکند. او به علی کمال و آسیه میگوید که به زودی بچه اش را پس میگیرد.و سپس به خانه می رود. حسن در خانه با عصبانیت تمام وسایل خانه را می شکند. آکچا دم در آمده و با گریه و اصرار میخواهد داخل خانه برود. حسن او را راه میدهد و سپس به او میگوید که برایش هیچ فرقی با مادرش که بچه اش را رها کرده بود، ندارد و اورا نخواهد بخشید. سپس او را از خانه بیرون می اندازد. آکچا میگوید که از حسن دست نمیکشد و منتظر او خواهد بود تا او را ببخشد..
.
آسیه با عصبانیت، با شعله بخاطر لو دادن رازشان به حسن، با او دعوا میکند.علی کمال جلو می آید و بی هیچ حرفی، شعله را از خانه به بیرون پرت میکند. شعله با گریه و التماس پسرش را میخواهد، اما علی کمال اهمیتی به او نمیدهد. شعله، عثمان را در حیاط میبیند و بخاطر شهادت دادن او در دادگاه، از روی لج به او میگوید که عایشه با مراد خوابیده است. عثمان شوکه و عصبانی می شود. عایشه هول شده و انکار میکند. ملک نیز سعی دارد عثمان را آرام کند. شعله به همراه زینب از خانه بیرون می روند. حسن در خانه گریه میکند و حال خوبی ندارد. آکچا دم خانه آسیه می رود. او از آسیه با التماس میخواهد که اجازه بدهد حسن افه را ببیند زیرا حالا کسی جز افه نمیتواند حسن را آرام کند
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بچه Cocuk + جزئیات تمام قسمت ها
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |