سریالسریال‌ایرانی

خلاصه داستان قسمت ۶۹ سریال ترکی زن | سریال زن kadin قسمت ۶۹

خلاصه داستان قسمت ۶۹ سریال ترکی زن همچنین سریال زن (کادین) kadin قسمت ۶۹ به همراه جزئیات ماجرا و اطلاعات تکمیلی درباره این سریال ترکی در این مطلب. سریال «زن» سریالی ست که از سال ۲۰۱۷ ساخت و پخش آن همچنان ادامه دارد. این سریال از شبکه فاکس ترکیه پخش می شود. این سریال تلویزیونی در ژانر درام ساخته شده است. داستان این سریال ترکی بر اساس سریال ژاپنی زن محصول سال ۲۰۱۳ است. این سریال را Merve Girgin کارگردانی کرده است.

داستان قسمت ۶۹ سریال ترکی زن
داستان قسمت ۶۹ سریال ترکی زن

بالاخره شیرین می رود و خون می دهد. خدیجه از این کار او خوشحال می شود و دوباره با دخترش نرم می شود و برایش صبحانه آماده می کند. پیریل به پدرش می گوید:« من نمیتونم اینکه بهار و بچه هاش زنده ن رو به آلپ نگم. میدونم هم همین که بگم زنده ن اون بهارو انتخاب میکنه ولی من نمیتونم با دروغ زندگی کنم. » سوهات می گوید: «تو فکر میکنی همین که زنده بودن اونارو به آلپ بگی فقط زندگی تو خراب میشه؟ زندگی خیلیا رو نابود میکنی.

.
حتی شوهرت هم فکر میکنه که همه ی این چیزها از اول زیر سر تو بوده و اونو دشمن خودت میکنی. » پیریل با ناراحتی به فکر فرو می رود. شیرین صبح زود به آپارتمان بهار می رود و وقتی در را می زند انور در را باز می کند و شیرین با لبخند به او می گوید: «من خون دادم و اومدم از تو معذرت خواهی کنم. » انور به او روی خوشی نشان نمی دهد و در را به روی او می بندد. شیرین ناراحت می شود و از آپارتمان می رود و با دیدن عارف به روی او لبخند می زند و دست تکان می دهد.
.
عارف هم به او روی خوش نشان نمی دهد و زیر لب به او دیوانه می گوید. شیرین کمی از آنجا دور می شود اما بعد دوباره برمی گردد و با لبخند در قهوه خانه عارف می نشیند و چایی می خواهد و وقتی می بیند عارف به او توجهی ندارد می گوید: «معلومه بهار اصلا چیزای خوبی درمورد من نگفته بهت. » عارف می گوید: «بهار هیچی نگفته. چیزایی که خودم دیدم کافیه! » شیرین او را خواهرشوهر صدا می زند و می گوید: «یه حسی بهم میگه قراره به زودی بابامو بابا صدا کنی! » عارف از او می خواهد که از آنجا برود و شیرین با لبخندی خداحافظی می کند.
.
وقتی موسی و بهار همدیگر را در مدرسه دوروک می بینند، موسی به او می گوید که ژاله طلاق می خواهد. بهار ناراحت می شود و موسی می گوید: «من باید یه کارایی انجام بدم و از تو هم کمک میخوام. » شیرین وقتی مادرش را می بیند به او می گوید: «رفتم از بابام عذرخواهی کنم ولی اون درو روم بست. اونجا بهش خوش میگذره! به بهونه مواظب بهار بودن سرش با جیدا گرمه! » خدیجه از این حرف او ناراحت می شود. همان موقع نسرین خانم، پیرزن فضول همسایه زنگ در خانه آنها را می زند و می گوید: «پس راسته که میگن انور با دختر جوونی فرار کرده! » خدیجه از حرف های او اعصابش خرد می شود.

همچنین بخوانید:

اسامی بازیگران و داستان سریال ترکی زن kadin

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا