خلاصه داستان قسمت ۷۷ سریال ترکی لروکس | سریال لروکس قسمت ۷۷
۰ زمان تقریبی مطالعه 2 دقیقه
داستان کامل قسمت ۷۷ سریال ترکی لروکس همه جا توHer Yerde Sen به همراه جرئیات همچنین خلاصه داستان سریال ترکی لروکس قسمت ۷۷ را در این مطلب بخوانید.
این سریال ترکیه ای در اوایل سال ۲۰۱۹ تولید شد و در تابستان این سال پخش شده است. ژانر این سریال درام و رمانتیک است، در حال حاضر قسمت های زیادی از فصل اول این سریال پخش شده است. سریال ترکی همه جا تو جمعه ها ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه Fox پخش میشود. این سریال در شهر استانبول ترکیه در حال ساخت است.
اما وقتی لروکس به دمیر میگوید که از غذای شب گذشته اش در یخچال مانده، تازه متوجه می شود که دمیر با لروکس دوست بوده و آنها با یکدیگر در یک خانه زندگی میکنند.او شوکه و مبهوت می شود و وقتی لروکس به داخل می رود، از دمیر معذرت خواهی میکند و میگوید که به دعوت لروکس به آنجا آمده و همین حالا می رود..بوراک و ایلول در خانه مشغول درست کردن غذا می شوند و در مورد مسائل متفرقه صحبت میکند. دمیر و لروکس نیز در قایق شام میخورند و حرفها و نقشه های عاشقانه خودشان را میگویند. دمیر، قایق را از صاحب آن تا صبح کرایه کرده و لروکس خوشحال می شود، اما با این حال او میگوید که نگران بز و لاک پشت و سگ خود است که بی غذا مانده اند.او از دمیر میخواهد که شب را به خانه برگردند.خترها همگی در خانه آیدا جمع شده اند..آیدا به جمع آنها اضافه شده و با عصبانیت تمام، ماجرای دوست دختر سابق ایبو را برای آنها تعریف میکند. آنها این بار سعی دارند آیدا را آرام کنند. عظمیه میگوید که شرکت آنها چشم خورده و همه در رابطه عاطفی خود دچار مشکل شده اند..وقتی دمیر می شنود که آنها میخواهند شب را با یکدیگر باشند، شوکه می شود و از بودن آنها کنار هم می ترسد. او میخواهد با لروکس خصوص صحبت کند. سپس به لروکس میگوید که دوست ندارد شب را در جزیره باشد و هر طور شده به آنجا می آید و لروکس را برمیگرداند..ابراهیم پیش ودات می رود و به او میگوید که پیشنهاد دیدن دوست پسر سابق آیدا را به او داده و خودش حس میکند که شاید کار درستی نکرده باشد. ودات ا، دست این کار او کلافه می شود و به او میگوید که به جای کندوکاو در گذشته آیدا و دادن چنین پیشنهاداتی، سعی کند خود او را بشناسد و برای خودش وقت بگذارد..لروکس بهت زده شده و به گوشه ای خیره می شود.دمیر جلو می رود و از او میخواهد که داخل بیاید تا همه چیز را برای او توضیح دهد. لروکس با اکراه داخل خانه می رود. دمیر وقتی وسایل خانه و بادبادک آبی کودکی خودش را روی دیوار میییند، متاثر می شود و یاد کودکی اش به همراه ودات می افتد که در خانه با بادبادک بازی میکردند.
.
لروکس با گیره سرش در اتاق را باز کرده و بیرون می آید. او از دست دمیر خیلی عصبانی است و میخواهد از آنجا برود اما دمیر نمیگذارد و میگوید که لروکس باید به حرفهای او گوش دهد.