خلاصه داستان قسمت ۸۳ سریال ترکی لروکس | سریال لروکس قسمت ۸۳

ماجرا از جایی شروع میشه که دمیر و سلین یه خونه میخرن و سر همین قضیه با هم مشکل پیدا میکنند، بطوری که بزور به زندگی مشترک ادامه میدهند و…

بوراک با فرخ قرار میگذارد تا خارج از شرکت اورا ببیند. فرخ که از وقتی بوراک رئیس شده و از او فاصله گرفته از او دلخوره با کنایه به او میگوید که بالاخره چیزی باعث شد تا او یاد فرخ بیفتد. بوراک از فرخ خبر میگیره برای کاری که ازش خواسته به افرادش سپرده یا نه؟ از صحبت های او مشخص است که خبری را درمورد دمیر پخش کرده و قصد تخریب اورا دارد.
حتی به قیمت خراب شدن شرکت خودشون. بعد از ظهر دمیر به خانه پیش لروکس میرود و میخواهد به او سر بزند. او از لروکس بابت رفتار بد صبح در شرکت و دعوا با بوراک معذرت خواهی میکنه و میگوید که شرکت در شرایط بحرانی به سر میبرد. او لازم میداند که دوباره دمیر سرسخت و جدی را روی کار بیاورد تا بتواند مشکلات را از بین ببرد. دخترها دوباره قصد دارند در خانه لروکس دور هم جمع بشوند. لیلا خانم زودتر می اید و وقتی میفهمد دمیر هم اونجاست به بقیه خبر میدهد که نیایند.لروکس هم به دمیر اشاره میکند که به رویش نیاورد که انجا زندگی نمیکند. در کافه عظیمه به حرفها و رفتار های ایدا و مروه نسبت به دمیرو لروکس شک کرده و فکر میکند که انها مشکلی دارند.
اما ایدا و مروه سعی در پنهان کردن موضوع برای او دارند. در خانه لروکس اوستا محرم که فهمیده لیلا خانم انجاست برای دیدن او میرود. لیلا خانم و اوستا محرم بر سر زندگی بعد از ازدواج باهم بحث کرده اند. چون لیلا خانم حاضر نیست که خواهرش را تنها بگذارد و از طرفی اوستا محرم میخواهد در خانه خودشان زندگی کنند. لروکس و دمیر سعی دارند انهارا اشتی دهند اما انها همچنان با قهرو کدورت از انجا میروند. دمیر و لروکس درمورد مشکل انها صحبت میکنند و سپس لروکس برای پذیرایی از دمیر به اشپزخانه میرود. دمیر نیز به کمکش میرود. انها باهم رو در رو شده و همدیگر را میبوسند.

لروکس ته دلش دوست ندارد دمیر برود. اما دمیر برای این که ماندگار نشود سریع انجا را ترک میکند. بوراک که مست کرده است به خانه ایلول میرود. ایلول از این حالت او متعجب میشود و میفهمد که بوراک سر مساله شرکت و دمیر بهم ریخته است. او پنهانی به اتاقش رفته و با دمیر تماس میگیرد و از او میخواهد که به انجا برود تا ۳ نفری درمورد مشکلشان صحبت کنند و ماجرا را تمام کنند تا دوباره در شرکت بحثی پیش نیاید. بوراک حرفهای ایلول را میشنود و به عمد از خانه بیرون میرود. او با لروکس تماس میگیرد و به او میگوید درمورد مساله مهمی از او میخواهد که حتما به ادرسی که میگوید بیاید. لروکس هم قبول میکند. لروکس به خانه ایلول میرسد ایلول به خیال این که بوراک به حیاط رفته دنبال او میرود تا صدایش کند. کمی بعد در میزنند دمیر وقتی میبیند که ایلول از حیاط نیامده ناچار میشود که در را باز کند. او و لروکس هردو از دیدن همدیگر شوکه میشوند. ایلول هم به داخل خانه برگشته و لروکس از دیدن او بیشتر شوکه و متعجب میشود.