سریالسریال خارجی

خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی کلاغ سیاه

در این مطلب از سایت کولاک خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی کلاغ سیاه را برای شما کاربران عزیز و علاقمند به سریال های ترکی آماده کرده ایم که در ادامه این پست می خوانید. بازیگرانی که در این سریال بازی می کنند عبارتند از: باریش اردوچ، بورجو بیریجیک، ستار تانریوجن، هتیجه اصلان، سنار شاهین، اشن ارگولو، آیتک سایان، ایپک ادرم، دریا بسرلر، آمینا کارمان، نورای شرف اوغلو، لونت اولگن،هنده دیلان هنچی، سو بورجو کوشن، آیکوت ییلماز از مهمترین هنرمندان و بازیگران سریال ترکی کلاغ سیاه هستند.

سریال ترکی کلاغ سیاه

خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی کلاغ سیاه

علی مطمئن است که دزدیدن دیلا و نجات دادنش هردو نقشه ی کوزگون بوده است. رفعت از او می خواهد که در این باره از دوست کوزگون یعنی کسیک حتما اعتراف بگیرد. دیلا حرف های پدر و برادرش را می شنود و نگران کوزگون می شود. او آدرس تمام انبارهای نزدیک اسکله را از شخصی می گیرد تا دنبال کسیک بگردد.

مریم بعد از رفتن کوزگون از حال می رود و کارتال و قمری او را به خانه می برند و بسیار نگران می شوند. مریم به محض باز کردن چشمانش می گوید که کوزگون برگشته است. کارتال و قمری فکر می کنند مادرشان باز هم خیالاتی شده است اما او با اطمینان در حالی که گریه می کند و از خداوند تشکر می کند، توضیح می دهد که مردی که به خانه ی روبرویی اسباب کشی کرده کوزگون است.

کوزگون هنگام رانندگی کردن برای رفعت، به خاطر بلایی که او می خواست سر کارتال بیاورد با خشم و نفرت نگاهش می کند اما رفتار خود را کنترل می کند.

کوزگون در وقت آزادش پیش خیاط می رود و ابتدا با حرص درباره ی بلایی که رفعت می خواست سر او و کارتال بیاورد حرف می زند. خیاط با کنایه می گوید: «خب مگه تو نوچه ی اون نیستی؟ مگه وقتی وارد این کار شدی اینارو نمی دونستی بچه؟ تازه وایسا! اول راهی! اذیت نشدی. قربانی ندادی. » کوزگون می گوید: «من برنگشتم قربانی بدم. من برای قربانی کردن اونا برگشتم. هرچی سر بابام اومد باید سر رفعت بیاد. پسرشو با خونهایی که رو دستشه میکشم. اون شرف بی شرف رو با دستای خودم می کشم! »

خیاط می پرسد که با دیلا چه خواهد کرد و کوزگون بعد از مکث کوتاهی می گوید: «اونو نمی کشم. کاری میکنم آرزوی مرگ کنه. اونو بی کس و کار می کنم. همون کاری که با من کردن. اونا میرن تو گور و من به اوج! » خیاط با تمسخر به او می گوید که رویای خوبی در سر دارد. کوزگون اسمی که جمال به او داده بود را به خیاط نشان می دهد تا به کمک او آن شخص را پیدا کند اما خیاط می گوید که آن اسم به دردش نمی خورد چون آن مرد دیگر کشته شده است. سپس آدرس شرف را به کوزگون می دهد و به او می فهماند که آتش زدن انبار رفعت کار شرف بوده است. کوزگون تعجب می کند و خیاط او را نصیحت می کند و می گوید که اگر بخواهد با شرف وارد جنگ شود می سوزد و می سوزاند و قربانی می دهد.

علی، کسیک را به شدت کتک می زند تا از او اعتراف بگیرد که طبق نقشه ی کوزگون، دیلا را دزدیده است. ناگهان دیلا از راه می رسد و با اقتدار از برادرش می خواهد که کسیک را آزاد کند و می گوید: «بسه دیگه! سر به سر کوزگون نمیذاری. بلاهایی که سرش اومد کافی نبود؟ » او دست های کسیک را باز می کند و رو به علی ادامه می دهد: «سر تار موی این آدم بلایی نمیاد وگرنه قسم میخورم دیگه هیچ وقت منو نمیبینی! فهمیدی؟! باشه؟ » کسیک از انبار خارج می شود و علی با عصبانیت به دیلا می گوید: «تو احمقی! واقعا احمقی! طرف اومده همه ی مارو نابود کنه و به لطف تو ما نشستیم که این کارو بکنه. کوزگون اومده از همه ما انتقام بگیره. »

از طرفی کوزگون به باغ شرف می رود و از میان نگهبان ها عبور می کند. چند نفری را کتک می زند، نوچه ی شرف را هم گروگان می گیرد و وارد اتاق می شود. کوزگون اسلحه اش را زمین می گذارد تا با شرف حرف بزند. نگهبانها هم به دستور شرف اسلحه ها را پایین می آورند. کوزگون خود را معرفی می کند و می گوید که می داند آتش زدن انبار کار او بوده است. شرف جا می خورد و کوزگون می گوید که حاضر است برای نابودی رفعت با او همکاری کند. شرف لبخندی می زند و قبول می کند اما بعد از بیرون رفتن کوزگون به نوچه اش می گوید که بعد از پایان همکاری، او را خواهد کشت.

کسیک بعد از خارج شدن از انبار با کوزگون قرار ملاقات می گذارد و ماجرای گرفتار شدنش و کمک کردن دیلا را توضیح می دهد. دیلا هم که به کمک دوستش کسیک را تعقیب کرده، آنها را با هم می بیند و متوجه می شود که حرف های علی درباره ی کوزگون درست بوده است.

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی کلاغ سیاه 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا