سریالسریال خارجی

خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال ترکی استانبول ظالم

در این مطلب از سایت کولاک خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال ترکی استانبول ظالم را برای شما کاربران عزیز و علاقمند به سریال های ترکی آماده کرده ایم که در ادامه این پست می خوانید. سریال zalim istanbul در ژانر درام ساخته شده است و بازیگران این سریال عبارتند از؛ بهار شاهین، برکر گوون، سرا کوتلوبی، مینه توگای، دنیز اگور، ادریس نبی تاشکان، فیکرت کوشکان، سیمای بارلاس، اوزان دولونای.

سریال ترکی استانبول ظالم

خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال ترکی استانبول ظالم

کرم و پدرش وارد شرکت شدند، تمام بادیگارد ها رو به روی اتاق آگاه ایستاده اند. آگاه به آنها اجازه ورود میدهد. پدر کرم به آگاه می گوید که جنگ، کرم را زده است. آگاه سر و صورت کرم را بررسی میکند و میگوید :حال و روز پسرت، نتیجه ی کارهای خودشه. پسر تو راه دختر منو بسته و رانندشو ۹نفری کتک زده تو اول برو أدب و جوانمردی به پسرت یاد بده. پدر کرم که کفری شده، می گوید که آگاه بخاطر یک راننده زیادی تند رفتار می کند. و بهتر است دوستی های گذشته را به یاد بیاورد. آگاه پای حرفش می ایستد و آن ها را بیرون میکند. پدر کرم از اینکه غرورش له شده ، عصبانی است و به فکر تلافی کردن است. چمره به اتاق ندیم میرود و آلبوم عکس های خانوادگی ندیم را باز میکند.

ندیم پدر و مادر خود را از دست داده و با دیدن مادرش کلمه مادر را به زبان می آورد و گریه میکند. جمره که می بینید ندیم ناراحت شده،  آلبوم را می بندد و به او می گوید که امروز یک سوپرایز برایش دارد. جمره دو نفر فیزیوتراپ، آورده تا ندیم در آب تمرین فیزیوتراپی انجام دهد. نورتن با دیدن آنها، به جمره تذکر میدهد که نمی توان خودسرانه و بدون اجازه رئیس، از این کارها بکند. اما جمره اعلام می کند که به اجازه رئیس نیازی ندارد و تمام مسئولیت ندیم با اوست. جمره به همراه ندیم و فیزیوتراپ ها به طبقه منفی یک می روند و جلوی استخر جرن و جنگ را میبینند. جنگ از این که ندیم را دیده، دوباره دست و پایش را گم میکند. ندیم به سختی دستش را بلند میکند تا با او دست بدهد. اما جنگ از کنارش رد میشود و میرود. ندیم به سختی در حالی که تمام بدنش میلرزد فریاد میزند: نرو. جنگ می ایستد و به یاد دوران کودکی اش می افتد ; ندیم هشت سالش بود که با دستان کوچکش از لبه ی پنجره گرفته و نزدیک است به زمین پرت بشود.

او از جنک کمک میخواست اما جنک هیچکاری نکرده و ندیم به حیاط می افتد ندیم از آن زمان روی ویلچر مینشیند. جنک بخاطر آن اتفاق خود را مقصر میداند و از آن زمان با ندیم صحبت نکرده است. جمره که قضیه را نمیداند به سمت جنک میرود و می گوید : تو چه آدم بی احساسی هستی!! ندیدی چطور دستش رو برات بلند کرد و با زجر و سختی گفت که نرو، تو از یه آدم مریض که روی ویلچر نشسته میترسی و ازش دوری میکنی؟ توبه ترسویی جنگ با شنیدن این حرف ها اعصابش خراب میشود و با همان حوله ای که به تن داشت از خانه بیرون میرود. شنیز که بوسیله نورتن از دکتر آوردن جمرہ خبر دار شده است، به طبقه پایین میرود و پسرش را میبیند که با حوله بیرون میرود.

شنیز به سمت جنگ میدود و به التماس میگوید به خودت بیا. جنک سوار ماشین میشود و به التماس های مادرش توجهی نمیکند و با همان وضعیت بیرون می رود. شنیز زمین می افتد و گریه میکند. او به محافظ ها دستور میدهد که این اتفاق را به آگاه خبر ندهند. فیزیوتراپ ها داخل استخر میروند و ندیم را بصورت خوابیده در آب آماده میکنند. جمره با لبخند ندیم را تشویق میکند که پاهایش را تکان دهد, ندیم با تشویق جمره، در آب تکان میخورد و سعی میکند پایش را تکان دهد، چند دقیقه بعد شنیز پایین می آید و ندیم با دیدن او، دست از تلاش برمیدارد. نشیز حالش بد میشود و به بالا باز می گردد. او فهمیده که ندیم در حال خوب شدن
است و رنگ از رخش پریده است.

جنگ با حوله به خیابان می رود و همه از او عکس و ویدیو می گیرند. حیوان به مدرسه یا داملا می رود تا تبلت اش را ببرد. تمام افراد پولدار و مشهور در آن مدرسه درس می خوانند. داملا سر میز ناهارخوری با دوستانش نشسته که جیوان تبلت را تحویل میدهد و میرود. دوستان داملا از خوش تیپی جیوان تعریف میکنند. آنها عقیده دارند جیوان از دوست پسر قبلی داملا هم بهتر است، داملا خنده اش میگیرد و مسخره میکند. پدر کرم، آدم اجیر کرده تا به جیوان نزدیک شود و نقشه ای برای آگاه کشیده است. سحر در حیاط به گل ها آب میدهد و با گل زنبق که از گل های شهرشان است، مواجه میشود. او با گل صحبت میکند و نوازشش میکند تا اینکه آگاه می آید و او را میبیند. آگاه از او بخاطر تهمتی که به دخترش زده عذرخواهی میکند. او میگوید که راجب جمره تحقیق کرده و در موردش اشتباه قضاوت کرده بوده، از این رو معذرت میخواهد..

جرن به ناچار سینی چای زعفران را به اتاق ندیم میبرد زیرا جمره نیست. جرن به ندیم نگاه می کند و می گوید که پنج میلیون که هیچ، اگر پنجاه میلیون هم بدهند زن تو نمیشوم، او لیوان را جلوی ندیم می گیرد که ندیم آن را بگیرد. اما وقتی ندیم جلو میآید، جرن آن را روی زمین می اندازد و ندیم را بخاطر اینکه روی ویلچر است، مسخره میکند. سپس به او می گوید چقدر زشتی. جمره پشت در تمام حرف های جرن را میشنود و داخل اتاق شده و به جرن سیلی میزند. او می گوید : زشت تویی. زشت قلب سیاه توئه که قراره بخاطرش همیشه تنها بمونی ، تو ندیم رو تحقیر میکنی اما اتفاقی که برای اون افتاده ممکنه برای تو هم بیوفته. جمره جرن را مجبور میکند که از ندیم عذرخواهی کند. پس از رفتن جرن، ندیم به سختی می گوید که من زشتم؟ جمره که چشمانش پر از اشک است میگوید :اصلا، تو زیباترین انسانی هستی که با بحال دیده ام. سپس نزد آگاه میرود و در مورد اتفاقی که برای ندیم افتاده سوال میکند. آگاه توضیح میدهد که در کودکی در حین بازی از پنجره افتاده است.

 

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی استانبول ظالم

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا