سریالسریال خارجی

خلاصه داستان قسمت ۱۱۵ سریال ترکی سیب ممنوعه

در این مطلب از سایت کولاک خلاصه داستان قسمت ۱۱۵ سریال ترکی سیب ممنوعه را برای شما کاربران عزیز و علاقمند به سریال های ترکی آماده کرده ایم که در ادامه این پست می خوانید. این مجموعه پرطرفدار درام و عاشقانه ترکیه ای می باشد که بازیگران اصلی آن؛ شوال سام در نقش اندر آرگون، تالات بولوت در نقش هالیت آرگون، اونور تونا در نقش علیهان، ادا اجه در نقش ییلدیز، سودا ارگنچی در نقش زینب می باشند.

سریال ترکی سیب ممنوعه

خلاصه داستان قسمت ۱۱۵ سریال ترکی سیب ممنوعه

داوود خودش را کنترل میکند تا کاری نکنند. قربان او را تحریک می کند تا زینب و علیهان را بکشد، اما داوود امنیتی به حرفهای قربان نمیدهد. آن از فرودگاه می روند، زینب و علیها بعد از اینکه با خوشحالی یکدیگر را بغل کرده و اشک شوق می ریزند، سوار ماشین شده و می روند. آنها مقصد مشخصی ندارند. زینب از او میخواهد که فعلا در شهر دور بزنند. او از اینکه ظلم بزرگی در حق داوود کرده ناراحت است و نمی داند باید چه کند هالیت و ییلدیز به سمت خانه می روند. هالیت از بی آبرویی که به بار آمده عصبی است، پیلدیز به خانه زیبا می رود و با مادرش هر دو نگران زینب هستند. آنها هر چه با زبیده به تماس میگیرند گوشی او در دسترس نی به » زینب با گوشی علیهان با بیلدیز تماس میگیرد و خبر میدهد که حالشان خوب است و شب به خانه می آید. ییلدیز با مادرش بد اخلاق است و به او میگوید که بعد از آمدن زینیه باید حقیقت را به او بگوید. آسمان خانم ناراحت و معذب است. او از بیلدبر کمک میخواهند و به او میگوید که از هالیت بخواهد هنگام حرف زدن با زید دما تدور داشته باشد جانر به خانه رفته و برای اندر در مورد به هم خوردن عروسی صحبت میکند.

اندر متعجبه شده و سعی میکند حرصش را پنهان کند، او سپس از نگرانی اش در مورد بودن، کایا در شرکت با جتائر صحبت کرده و به او میگوید که هیچکس نباید از گذشته او و کایا محلع شود. او همچنین میگوید غیر از خودشان، تولین. یکی از کارکنان سابق شرکت نیز از این مساله با خبر است و باید مراقب باشند. در شرکته، تولین که چند روزی را مرخصی بوده به اتاق کایا آمده و به او خوش آمد میگوید. او ما بین حرقهایش. در مورد اندر به کایا کنیه می زند اما کایا میگوید که اندر دیگر هیچ اهمیتی برای او ندارد زینبه شب به خانه برمی گردد و با ناراحتی از مادرش عذرخو شی کرده و میگوید که خودش صبح با داوود حرف می زند صبح در خانه هالیت سر میز صبحانه، پیلدیز میگوید که تصمیم دارد برای بالگرد ازدواجشان جشن بگیرد. او به عمد میگوید که میخواهند کایا را نیز دعوت کند، هنگامی که هالیت به شرکت می رود، بیلدیز نیز همراه و به شرکت رفته و اسی میکند با کایا بعدایت کند و از و در مورد رابطه اش با اندر چپریا
دستگیرش شود.

زینب به نمایشگاه داوود می رود. داوود همچنان در شوکه به سر می برد و عصبی است اما حرفی نمی زند. تپه از او معذرت خواهی میکند، داوود از او علت اینکار در میرسد و به او میگوید که چرا از قبل به خودش نگفته بود. زینب میگوید که فکر می کرده میتواند کس دیگری را دوست بدارد اما اشتباه کرده بود . اهد بود میخواهد که ادا بشه اما تو قیدا نکن زن با نا احتی او از داوود میخواهد که او را ببخشد اما داوود قبول نمیکند. زینب با ناراحتی بیرون می رود. مصطفی آدرس شرکت هالیت را پیدا کرده و به استانبول می رود. او به شرکت رفته و از هالیت پول بیشتری میخواهد. هالیت از دست او عصبی شده و به او باج نمی دهد. مصطفی با تهدید از اتاق بیرون می آید. هالیت حرفهای او را جدی نمیگیرد و به کارش ادامه میدهد.

جانر و امیر که نگران داوود هستند به او سر می زنند و وقتی او را کمی آرام می بینند، از او میخواهد که در صورت نیاز روی کمکشان حساب کند.

 

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی سیب ممنوعه

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا