سریالسریال خارجی

خلاصه داستان قسمت ۱۱۹ سریال ترکی سیب ممنوعه

در این مطلب از سایت کولاک خلاصه داستان قسمت ۱۱۹ سریال ترکی سیب ممنوعه را برای شما کاربران عزیز و علاقمند به سریال های ترکی آماده کرده ایم که در ادامه این پست می خوانید. این مجموعه پرطرفدار درام و عاشقانه ترکیه ای می باشد که بازیگران اصلی آن؛ شوال سام در نقش اندر آرگون، تالات بولوت در نقش هالیت آرگون، اونور تونا در نقش علیهان، ادا اجه در نقش ییلدیز، سودا ارگنچی در نقش زینب می باشند.

خلاصه داستان قسمت ۱۱۹ سریال ترکی سیب ممنوعه

زینب حاضر شده تا دوباره به شرکت برگردد. او از اینکه مثل مریضها در خانه بماند خسته شده است. پیلدیز به خانه زینب می آید . بعد از رفتن زینب، آسمان خانم به پیلدیز مژده میدهد که :«با پدرت صحبت کردم. خونه رو فروختم و قراره پولش رو بهش بدم. اونم گفته قراره بره و دیگه با شماها کاری نداره.». پیلدیز خوشحال شده و از مادرش اطمینان میگیرد که دروغی در کار نباشد. در شرکت، اندر دوباره تولین را میبیند و بخاطر حرصی که از او دارد و نگرانی در مورد اینکه تولین بخاطر اطلاع داشتن از گذشته خودش و کایا دردسرساز نشود، به اتاق هالیت رفته و پشت سر تولین حرف می زند و سعی دارد هالیت را قانع کند تا تولین را اخراج کنند. هالیت از اینکه اندر در کارهای کارکنان دیگر نیز دخالت میکند عصبی شده و به نظر او اهمیت نمی دهد. کایا به اتاق هالیت می آید. هالیت به عمد مقابل کایا، نظر او را نسبت به حرف اندر برای اخراج تولین می پرسد. کایا با این حرف مخالفت می کند. اندر که کفری شده از اتاق خارج می شود.

پیلدیز به شرکت پیش هالیت می رود. او در مورد اینکه پدرش بیخیال آنها شده و گفته که دیگر کاری به بچه هایش ندارد، به هالیت خبر میدهد. او در مورد فروش خانه و دادن پول آن به مصطفی چیزی نمی گوید. هالیت به حرفهای مادر ییلدیز شک کرده و به پیلدیز میگوید که این خواسته ناگهانی مصطفی منطقی نیست و حتما چیزی این وسط وجود دارد، اما ییلدیز انکار میکند. هالیت در مورد مشکل داشتن اندر و تولین به ییلدیز توضیح میدهد. ییلدیز که حدس می زند تولین چیزی در مورد اندر و کایا می داند، فکری به سرش زده و به بهانه خرید لباس برای مهمانی در خانه پریهان خانم که شب دعوت هستند، از اتاق هالیت بیرون می آید.

زینب و علیهان برای نهار بیرون می روند. الیف دوست علیهان با او تماس
میگیرد. علیهان از او دعوت میکند تا برای نهار پیششان بیاید. الیف از دیدن زینب پیش علیهان شوکه می شود. از قیافه او معلوم است که به علیهان علاقه دارد . زینب از نگاه های الیف خوشش نمی آید و اوقاتش تلخ شده است. الیف برای آنها آرزوی خوشبختی میکند. کایا پیش یکی از کارکنان شرکت که دوست قدیمی اوست می رود و در مورد حرف تولین که در مورد اریم شنیده بود، به او توضیح میدهد. او میگوید که در
این زمینه بخاطر رفتارهای اندر شک کرده است، اما دوستش میگوید که چنین چیزی خیلی بعید است.

شب، زینب و آسمان خانم با علیهان و زرین قرار شام دارند. آسمان خانم از اینکه زرین خانم قبلا از زینب خوشش نمی آمده، حرص دارد. زینب به او سفارش میکند که چیزی به زرین نگوید و او را ناراحت نکند. اما در رستوران، آسمان خانم با کنایه با زرین خانم حرف می زند و آنها با یکدیگر کمی بحثشان می شود. علیهان و زینب از دست آنها کلافه می شوند. در مهمانی پریهان خانم، پیلدیز وقتی میبیند اندر نیز به آنجا دعوت است حرصش میگیرد. پیلدیز سعی دارد زهرا و کایا را با یکدیگر آشنا و نزدیک کند و
امیدوار است که آنها با هم ازدواج کنند. اندر وقتی متوجه هدف ییلدیز می
شود، از جانر می خواهد پیش آنها رفته تا زیاد با هم گرم نگیرند. بعد از رفتن کایا، جانر با زهرا حرف می زند و نظر او را در مورد دوست شدن با خودش میپرسد. زهرا خنده اش گرفته و جانر را جدی نمیگیرد. واکنش زهرا به جانر برمیخورد.

زینب و علیهان در گوشه دیگر رستوران تنها می نشینند. زینب به علیخان میگوید که ترس از دست دادن دوباره او را دارد. علیهان برای اینکه این اتفاق نیفتد حلقه ازدواجی از جیبش درآورده و مقابل زینب میگیرد. زینب با خوشحالی بله میگوید و علیهان حلقه را در دستش می اندازد.

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی سیب ممنوعه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا