سریالسریال خارجی

خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال ترکی کلاغ سیاه

در این مطلب از سایت کولاک خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال ترکی کلاغ سیاه را برای شما کاربران عزیز و علاقمند به سریال های ترکی آماده کرده ایم که در ادامه این پست می خوانید. بازیگرانی که در این سریال بازی می کنند عبارتند از: باریش اردوچ، بورجو بیریجیک، ستار تانریوجن، هتیجه اصلان، سنار شاهین، اشن ارگولو، آیتک سایان، ایپک ادرم، دریا بسرلر، آمینا کارمان، نورای شرف اوغلو، لونت اولگن،هنده دیلان هنچی، سو بورجو کوشن، آیکوت ییلماز از مهمترین هنرمندان و بازیگران سریال ترکی کلاغ سیاه هستند.

خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال ترکی کلاغ سیاه

دیلا به دادستان می گوید که قاتل شرف داغستانی را پیدا کرده و هم اکنون پشت در منتظر اعتراف کردن است. به دستور دادستانی، مردی به نام جمشید وارد می شود و به قتل شرف و آیهان اعتراف می کند. دیلا صحبت خود با پدرش را به یاد می آورد. او به پدرش گفته است که باید دست از کار خلاف بردارد وگرنه دیگر در خانه نمی ماند. هم چنین با کارهایی که پدرش انجام داده، همیشه در دوراهی قرار گرفته و در نهایت از عزیزانش محافظت کرده است. او از این وضعیت خسته شده و میخواهد کارهای پدرش تمام شود بورا مدام راه می رود و بخاطر ورود کوزگون به خانه اش عصبی است.

او دستور داده که تمام نگهبانانش اخراج شوند زیرا هیچکدام به درد نمیخورند. او در فکر نقشه ای برای کوزگون است. مریم پس از برگشتن به خانه جریان دزدیده شدنش توسط بورا را به بچه هایش تعریف می کند. قمرى حرصی شده و قصد دارد علیه بورا شکایت کند. اما مریم مانع می شود و قسم اش می دهد که کاری به این آدم های خطرناک نداشته باشد، قمری به مادرش می گوید که کوزگون را از این جریان باخبر کرده است. مریم توضیح می دهد که شخصی با بورا تماس گرفته و باعث آزاد شدن اش شده است. او متوجه می شود که پسرش (کوزگون) او را نجات داده است. مریم به سمت وسایل قدیمی شوهرش (یوسف) می رود و نامه ای قدیمی بیرون می آورد. او می گوید که یوسف قبل از مرگش این نامه را به شخصی که ظاهرا دوستش بوده، نوشته است. اما موفق به ارسال آن نشده و پس از مرگ در وسایلش پیدا شده است. هیچ نام و نشانی ای از گیرنده در نامه نیست. برای همین مریم هیچوقت نفهمیده شوهرش برای چه کسی نامه مینوشت.

کوزگون پنهانی از پشت پنجره مادرش را که صحیح و سالم به خانه بازگشته می بیند و خوشحال می شود. او به دیدن خیاط می رود و باهم چایی میخورند. خیاط می گوید : بهت گفتم دنبال مادرت نرو و نجاتش نده، اما اینکارو انجام دادی. البته این دفعه با خشم و هیجان نه. بلکه با مغزت جلو رفتی و حرکت خوبی زدی، چیزهای جدیدی که یاد گرفتی رو فراموش نکن کوزگون از تشویق خیاط خوشحال است و در ادامه می گوید : بزودی قاچاق بذر رو شروع می کنم.

از طرف رأفت کار میکنم و با بورا شریک میشم. کاری می کنم که رأفت رو مثل بابام دستگیر کنن و ببرن. اون باید توی زندان بمیره کارتال در اتاق قمری دنبال شارژر میگردد که با عکس پدرش که در آتش سوزی بود روبرو میشود. او از قمری می پرسد که این عکس را از کجا آورده است؟ او با
سکوت خواهرش متوجه میشود که این عکس در دست کوزگون بوده و این برادرش بوده که مغازه را به آتش کشیده است. او ناراحت و عصبانی به بیرون می رود. قمری به مادرش، به دروغ می گوید که بخاطر شارژر باهم دعوا کرده اند. سپس از مادرش اجازه می گیرد تا نامه های پدرش را پی گیری کند و گیرنده را پیدا کند. مریم با نگرانی اجازه می دهد و پس از رفتن دخترش، بیرون می رود.

او به سراغ دیلا رفته و میخواهد صحبت کند. دید او را به دفترش دعوت می کند و پس از آن، مریم کارهای بورا را به دید خبر میدهد. دید تعجب میکند
و میخواهد که یک شکایت تنظیم کند اما مریم مانع می شود و میگوید : من اینجا نیومدم که وکیلم بشی. ازت یه کمکی میخوام. جون پسر من (کوزگون) در خطره. ازت خواهش میکنم اونو از زندگیت پاک کن. پسرم کنارشما با آدم های خطرناک رفت و آمد داره. اونو از زندگیت و هم از خونت بیرونش کن.

دیا بغض می کند و چیزی نمی گوید. بورا در اتاق رأفت نشسته است و می گوید که تا دو روز دیگر کارهای قاچاق بذر انجام می شود. رأفت منتظر است تا شریک آینده ی بورا از راه برسد. او می گوید: فکر کردی ریسک می کنم و اسمم رو توی همچین کاری خراب میکنم؟ کوزگون اهل ریسکه و با کمال میل این کارو انجام میده. یه شرکت به اسم کوزگون زدیم و همه کارها به اسم اون انجام میشه با آمدن کوزگون به اتاق، چشم های بورا
از تعجب درشت شده و از این تصمیم رأفت عصبانی میشود. او در عمل انجام شده قرار می گیرد و مجبور می شود این شراکت را قبول کند. اما در آخر قول می دهد که اینکار را تلافی کند و از آنجا می رود.

 

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی کلاغ سیاه 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا