خلاصه داستان قسمت ۳۴ سریال ترکی استانبول ظالم
در این مطلب از سایت کولاک خلاصه داستان قسمت ۳۴ سریال ترکی استانبول ظالم را برای شما کاربران عزیز و علاقمند به سریال های ترکی آماده کرده ایم که در ادامه این پست می خوانید. سریال zalim istanbul در ژانر درام ساخته شده است و بازیگران این سریال عبارتند از؛ بهار شاهین، برکر گوون، سرا کوتلوبی، مینه توگای، دنیز اگور، ادریس نبی تاشکان، فیکرت کوشکان، سیمای بارلاس، اوزان دولونای.
جرن میداند که اگر به بچه چیزی بشود، شنیز پدرش را در میآورد. او به مادربزرگش میگوید که از او عکس بگیرد تا به خبرنگارها بفرستند. جمره با پربشان حالی نزد ندیم میرود و میگوید: «همه ی این بلاهایی که سرت اومده، ازدواجت و پدر شدنت یه دروغ بزرگه. میدونم چون اینجا بودم. کاش میتونستی حرف بزنی و بهم بگی» آگاه که از پشت در حرفهای جمره را شنیده، جلو میآید و برگه آزمایش را نشان میدهد. جمره متوجه میشود که حتی آگاه نیز ازاینکه ندیم پدربچه باشد مطمئن است. او سر روی زانوی ندیم میگذارد و گریه میکند. جنک ناراحتی جمره را میبیند اما کاری نمیکند.
صبح روز بعد، در صفحه های مجازی از عروس مرموز کاراچای نوشته اند که حامله است. عکس هایی از جمره که در تخت بیمارستان خوابیده، پخش شده. داملا با دیدن آنها، به اتاق پدرش میرود و اخبار را نشان میدهد. او در این مورد به پدرش غر میزند. شنیز صبح زود به بیمارستان میرود. او به نریمان میگوید که سحر را سرگرم کند تا با جرن تنها باشد. شنیز با عصبانیت به جرن میگوید : « تو فکر کردی داری چیکار میکنی چرا به شیکمت چاقو زدی. اون بچه مال منه اگه چیزیش بشه نابودت میکنم.» جرن میگوید که بخاطر رفتار و حرفهای جنک ناراحت شده بوده و اینکار را کرده.
شنیز بازهم عصبانی شده و تأکید میکند که باید تا نه ماه دیگر تحمل کرد. شنیز همچنین درمورد بازی مسخره مطبوعاتی میپرسد. جرن خودش را به آن راه میزند و میگوید که شاید پرستارها عکس او را پخش کرده اند. شنیز به مسخره میگوید که من مادر ساده ی تو نیستم. یه نگاه به من بنداز و دوباره حرف بزن. جرن میگوید : « میخواستم جامو محکم کنم. هیچکس از وجود من خبر نداشت الان همه خبر دارن. در ضمن برای من یه عروسی در شأن خانواده تون نگرفتین» شنیز از کارهای احمقانه جرن خنده اش میگیرد.
سحر و نریمان به بوفه بیمارستان میروند. همه پرستارها با توجه به اخباری که پخش شده، پشت سر سحر حرف میزنند که اصلا به مادر عروس نمیخورد. آگاه با ون مخصوص مشکی به بیمارستان می آید و کارهای مرخصی جرن انجام میشود. سحر دست جرن را میگیرد و میخواهد که خودش او را به خانه ببرد. جرن دستش را میکشد و در عوض دست شنیز را میگیرد. آگاه میگوید که همه جا پر از خبرنگار است و باید با ون مشکی بروند. داخل ون نریمان میخواهد حرف عروسی را پیش بکشد که آگاه اجازه نمی دهد.
جمره، ندیم را برای هواخوری به ایوان میبرد و به او از اتفاقات اخیر میگوید. جمره همچنان باورش نمیشود که ندیم پدر بشود و این ازدواج واقعی باشد. اما افکارش بهم ریخته و گمان میکند که در حق خواهرش بی انصافی کرده و خود را سرزنش میکند. جنک میآید و جمره با او درد و دل میکند. او میگوید: « نمیدونم چرا همچین فکری میکنم. امکان نداره پدربچه ندیم باشه. توام که نیستی. چون تو قبلا رازت رو بهم گفتی و اگه کار تو بود بهم میگفتی. پس حتما مشکل از منه که اینجوری فکرمیکنم.» جنک سکوت کرده و چیزی نمیگوید.
همگی به همراه جرن به خانه بازمیگردند. جرن طبق نقشه ی شنیز پیش میرود و میخواهد علت چاقو زدن اش را توضیح دهد. او که به سختی راه میرود جلوی جمره می ایستد و میگوید که بخاطر حرف ها و اذیت کردن های جمره، قصد داشته خودش را بکشد. جمره بغض میکند و بیشتر خود را مقصر میداند. جرن شلوغ اش میکند و در آخر میگوید که نمیخواهد جمره را در خانه اش ببیند و پرستار شوهرش باشد. آگاه با جدیت میگوید : « دعوای خواهری رو به این موضوع ربط نده. خواهرت به کارش ادامه میده همین که گفتم» سحر به جرن میگوید که جمره خواهرت است. اما جرن مادرش را پس میزند و به حرفش گوش نمیدهد. شنیز که عامل تمام این اتفاقات است به سحر میگوید: « واقعا توی بد موقعیتی هستین سحر خانم. نمیدونین دنبال کدوم دخترتون بدویین. جرن رو آروم کنین یا به جمره دلداری بدین»
آگاه در اتاقش بی قرار است و نمیداند چکار کند. او به شنیز میگوید که این دعوههای زنانه است و باید این را حل کند. شنیز با سیاست میگوید که ما باید طرف عروسمان باشیم زیرا نوه ی مارا حامله است. هچنین زن ها در این دوران بر اثر هورمون ها بسیار حساس و شکننده میشوند. آگاه همچنان از جمره حمایت میکند و میخواهد او از ندیم مراقبت کند. شنیز به اتاق جرن میرود. جرن از اینکه به اتاق ندیم تخت دو نفره آورده اند کفری ست و میگوید با ندیم در یک تخت نمیخوابد.
شنیز میگوید : « نتونستی خواهرت رو از چشم بندازی. اون از ندیم قدرت میگیره. اگه به ندیم آسیبی برسه دیگه نمیتونه کاری کنه» ناگهان گوشی نریمان زنگ میخورد. دوست جمره پشت خط است و میخواهد نتیجه آزمایش را بدهد. او میگوید: « ماده ای که توی سرنگ بود یه ماده ی دوپینگ غیرقانونی بود. جمره اگه قصد داشت کسی رو گیر بندازه، تونست» جرن گوشی را روی اسپیکر گذاشته و شنیز تمام حرفهارا میشنود. شنیز دست و پایش را گم کرده و درحال فکر کردن است. او به جرن میگوید : « تو تدارک عروسیتو ببین. خواهرتو به من بسپار» بعد از رفتن اش نریمان میگوید که باید از این زن ترسید زیرا او خود شیطان است. او باعث مریضی ندیم شده و حالا میخواهد بلایی بر سر جمره بیاورد. جرن میگوید که برایش مهم نیست و نمیخواهد ندیم خوب بشود و به او دست بزند. از این داروهای ندیم را نمیدهد.
سحر نزد جمره میرود و از او میخواهد که از خواهرش(جرن) معذرتخواهی کند. پس از رفتن سحر، ندیم تکان میخورد و جمره متوجه خوب شدن او میشود. جمره از وقتی به داروها شک کرده بود، دیگر به ندیم دارو نداده. او مطمئن میشود که مشکل از داروها بوده… / داستان قسمت ۳۴ سریال ترکی استانبول ظالم را خواندید.
همچنین بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی استانبول ظالم
سریال ترکی استانبول ظالم چند قسمت است؟
معرفی سریال ترکی استانبول ظالم+ بیوگرافی بازیگران
⇐ مطالب بیشتر در لینک های سریال ترکی جدید، سریال ترکیه ای، سریال های در حال پخش ترکیه
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |